▪️صلی الله علیک یا ساکن کرب و بلا ▪️
#story | #استوری
⭕️ قال مولانا الرضا علیه السلام : ما زاَرنی أَحٌد مِن أولیِائی عاِرفا بَِحّقی
إّلا ُشفعت فیِهَ یوَم الِقیاَمِه
☀️حضرت سلطان امام الرئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند: هیچ یک از دوستانم مرا با شناخت حقم زیارت
نمی کند مگر این که در روز قیامت شفاعتم از او پذیرفته می شود .
📚وسائل الشیعه،ج13،ص552
🔺اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔻
◼️▪️️#شعائر_مقدسه_حسینیه •قسمت 📷 🖥 یکم '
⬛◾️با شهادت حضرت سید الشهداء حسین بن علی علیه السلام در کُلّ خلقت عزا و ماتم عمومی برپاشد ▪️◼️◾️
وَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُرَشِيُّ الرَّزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الْجَبَّارِ النَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرِ بْنِ أَبِي فَاخِتَةَ وَ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ وَ أَبِي سَلَمَةَ السَّرَّاجِ وَ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ كُلُّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع لَمَّا مَضَى بَكَتْ عَلَيْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَنْقَلِبُ عَلَيْهِنَّ وَ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ وَ مَا خَلَقَ رَبُّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى- وَ حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ بِإِسْنَادِهِ مِثْلَهُ.
┄┅═══••𑁍❀𑁍••═══┅┄
هنگامى كه حضرت حسين بن على عليه السّلام به شهادت رسيدند آسمانهاى هفتگانه و طبقات هفتگانه زمين و آنچه در آنها و بين آنها بود و تمام موجودات و جنبندگان بر روى آنها و بهشت و دوزخ و بالأخره كليّه اشيائى كه پروردگار ما آنها را آفريده و موجودات مرئى و نامرئى همه بر آن حضرت گريستند.
📚کامل الزیارات النص ص ۸۰
{ ادامه دارد ان شاءالله..}
🏴ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🏴
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
#روز_شمار_وقایع_کربلا 🎪
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 4)
🔥عبیدالله ابن زیاد سرهای مقدس را به سمت شام و برای یزید فرستاد،یزید دستور داد که اسرا را هم به شام بفرستید.
⚡️کسانی که همراه سرهای مقدس سفر میکردند در اولین منزل فرود امدند تا غذا بخورند.
در حالیکه مامورین مشغول خوشحالی و خوردن غذا و شرب خمر بودند، ناگهان دستی روی دیوار پدیدار شد و نوشت:
📛"آیا امتی که حسین را میکشند امید شفاعت جدش را روز حساب و قیامت دارند؟"
🔰مامورین مضطرب و هراسان شدند و خواستند دست را بگیرند که دست ناپدید شد. دوباره مامورین مشغول خوردن غذا شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
📛" نه این چنین نیست،بخدا قسم که اینها شفیعی ندارند و روز قیامت در عذاب خواهند بود."
🔴 مامورین دوباره سعی کردند دست را بگیرند و نتوانستند. دوباره مشغول غذا خوردن شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
📛"حسین را به حکم حاکم جور کشتند و این خلاف حکم خدا است."
♨️ غذا خوردن برای همه ناگوار شد و از آنجا کوچ کردند.
♻️مامورین ابن زیاد در راه سر حسین علیه السلام را از صندوق در آوردند و روی نی قرار دادند تا به منزلی رسیدند که راهبی در انجا زندگی میکرد.
🌹نیمه شب راهب متوجه شد از بیرون نوری از زمین تا آسمان✨ میدرخشد. بیرون امد و دید نور از سر حسین علیه السلام هست،نزد مامورین آمد و گفت: شماها کی هستید؟
🔹مامورین ابن زیاد.
🔸این سر کیست؟
🔹 سر حسین ابن علی
🔸کدام علی؟
🔹 علی ابن ابیطالب.
🔸 مادرش کیست؟
🔹فاطمه دختر رسول خدا.
🔸دختر پیامبرتان؟
🔹بلی!
🔸وای بر شما که چه بد مردمی هستید! اگر مسیح فرزندی داشت او را روی مژه ی چشمانمان نگه میداشتیم...
♦️ممکن است ده هزار دینار به شما بدهم و این سر را تا صبح به من بسپارید؟
مانعی ندارد.
🔴ده هزار دینار را گرفتند و سر را به راهب دادند.
🌸راهب سر را شستشو داد و معطر گردانید و روی زانو گذاشت و تمام شب گریه میکرد تا صبح سر حسین را مخاطب قرار داد و گفت: ای سر مقدس من گواهی میدهم که جز خدای یکتا خدایی نیست و گواهی میدهم که محمد جد تو رسول خداست و من بر دین جد تو هستم.. 🌷
💥فردا صبح نزدیک شام که رسیدند،ماموران سر ابی عبدالله گفتند: بیایید دینارها را تقسیم کنیم مبادا یزید از ما بستاند،
وقتی کیسه های زر را گشودند دیدند که دینارهای طلا به خزف تبدیل شده بود که یک طرف آن مکتوب بود:
🔴"و لا تحسبن الله غافلا عمّا یعمل الظالمون.
و در طرف دیگر:
🔴 "و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون"
🌺اسرای اهل بیت چون نزدیک شام رسیدند ،تمام مردمان شام از کوچک و بزرگ برای تماشای اهل بیت و اظهار شادمانی از پیروزی یزید به استقبال شتافتند،
⚡️به منظور تکمیل تزیین شهر سه روز اهل بیت را در خارج شهر متوقف ساختند و شهر را با انواع تزیینات اراستند.
🔥مردم مشغول لهو و لعب و رقص و پایکوبی شدند . اهل بیت وارد دمشق شدند...
📙 نفس المهموم ص423،
📔 صواعق المحرقه ص197.
📘مناقب ابن شهراشوب ج4 ص 82
📕نفس الهموم ص 429
📓 کامل بهایی ج2،ص186
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_اینستاگرام_اربعین
💠 عنوان کلیپ: به شوق او ومادرش...
هر روز یک کلیپ شامل یک حدیث از فضائل زیارت سیدالشهداء علیه السلام را در استوری اینستاگرام خود قرار دهید...
🖇✨
✨
سلام ظهر داغِ مردادی همگی پر از اتفاقای
خوب ان شاء الله 😊
خبـــر جدید اینکه؛ ⭕️ #وظایف_منتظران
درقالب صوت های کوتاه برگرفته از کتاب
ارزشمند مکیال المکارم را هر روز تقدیمتون میکنیم
🖇 کتاب مکیال المکارم به دستور امام زمان نگاشته شده و ٨٠ مورد از وظایف منتظران
دراین کتاب آمده است.
✨
🖇✨
4_5764842457745328835.mp3
4.46M
⭕️ #وظایف_منتظران 1
ازکتاب مکیال المکارم
▫️راه های تزکیه نفس
▫️معرفی چندکتاب مهم وتاثیر گذار
▫️معرفی ذکر وسوره و دعا
🔊 #ابراهیم_افشاری
#صوت_مهدوی
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
4_5771558837408499592.mp3
4M
🎙ماجرای جوان قصاب و امام زمان(عج)
🔺#حجت_الاسلام_فاطمی_نیا
🗣👌 صلوات بر حضرت صاحب الزّمان علیه السلام منقول از حضرت عسکری علیه السلام
«اللهُمَّ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ وَ ابْنِ أَوْلِيَائِكَ، الَّذِينَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ، وَ أَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ، وَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِيراً،
اللهُمَّ انْصُرْهُ، وَانْتَصِرْ بِهِ لِدِينِكَ، وَانْصُرْ بِهِ أَوْلِيَاءَكَ وَ أَوْلِيَاءَهُ، وَ شِيعَتَهُ وَ أَنْصَارَهُ، وَاجْعَلْنَا مِنْهُمْ.
اللهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ كُلِّ طَاغٍ وَ بَاغٍ، وَ مِنْ شَرِّ جَمِيعِ خَلْقِكَ، وَاحْفَظْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ، وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ، وَاحْرُسْهُ وَامْنَعْهُ أَنْ يُوصَلَ إِلَيْهِ بِسُوءٍ، وَاحْفَظْ فِيهِ رَسُولَكَ وَ آلَ رَسُولِكَ، وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ، وَ أَيِّدْهُ بِالنَّصْرِ، وَانْصُرْ نَاصِرِيهِ، وَاخْذُلْ خَاذِلِيهِ، وَاقْصِمْ بِهِ الْجَبَابِرَةَ الْكُفْرِ، وَاقْتُلْ بِهِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِينَ، وَ جَمِيعَ الْمُلْحِدِينَ، حَيْثُ كَانُوا مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا، وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا، وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا، وَامْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا، وَ أَظْهِرْ بِهِ دِينَ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ، وَاجْعَلْنِي اللهُمَّ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ شِيعَتِهِ، وَ أَرِنِي فِي آلِ مُحَمَّدٍ مَا يَأْمَلُونَ، وَ فِي عَدُوِّهِمْ مَا يَحْذَرُونَ، إِلَهَ الْحَقِّ رَبَّ الْعَالَمِينَ آمِينَ». (بحارالأنوار، ج94، ص78 به نقل از جمال الاسبوع)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😓🙏 آقا بيشتر از نوكر در فكر اداره كردن نوكر است
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی های خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود:
يك وقتى من در سبزوار دچار ابتلایى شدم. سى شب منبر رفتم به جنگ صوفي ها. با يارى صاحب الزمان علیه السلام حسابى آنها را لِه كردم. آن ها قصدهایى درباره من كردند. يك شب تروريست هایشان هم آمدند ولى نتوانستند. من نامه نوشتم براى استادم در مشهد كه چه كنم؟ أوّلُ مايُرى در آن نامه اين بود. وی در جواب نوشت:
چاره ساز ما به فكر كار ماست
فكر ما در كار ما آزار ماست
«خَفِ اللهَ يَكْفِيكَ مَا سِوَاكَ» رابطه ات را با خدا محكم كن. بندگىِ خودت را به خدا محكم و مبرم كن، برو راحت بخواب. تو نمى خواهد فكر كنى. چاره ساز به فكر است. «كافى المهمات» به فكر است.
نصایح يكی از اساتیدم به شاگردانش اين بود:
«شما نوكرى صاحبالزمان علیه السلام را بكنيد، و ديگر هيچ فكر نكنيد. آقا خودش به فكر هست.»
مى فرمود:
«آقا بيشتر از نوكر در فكر اداره كردن نوكر است. زیرا زندگي نوكر بر عهده آقاست».
(سخنرانی های مسجد ملک، روز دهم ماه رمضان 1383 قمری)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
یا صاحب الزمان!
گاهی از آسمان خیالم عبور کن
در ازدحام واژه به قلبم خطور کن
تاریکخانه دلم از روشنی تهی است
چیزی بگو و قلب مرا غرق نور کن
طومار انتظار جهان را فرو بپیچ
یا خود دل بلازده ام را صبور کن
دل مرده ام، قبول، تو اما مسیح باش
یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن
غمنامه هایمان که به دستت رسیده است
اندوه را به یُمن جوابی سرور کن
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💜📎💜📎💜📎💜📎💜
📎💜📎💜📎💜📎💜
💜📎💜📎💜📎💜
📎💜📎💜📎💜
💜📎💜📎💜
📎💜📎💜
💜📎💜
📎💜
💜
#پارت_120
#ماهورآ
#نویسنده_سیین_باقری
با ترس نگاهی به سمت هال انداختم که مبادا مامان سر برسه
_پس بازجوییات چی میگفت اونموقع؟
گیج پرسید
_کدوم بازجویی چی میگی برای خودت؟
_کدوم بازجویی؟ کی بود دیشب عین مجرم به من نگاه میکرد؟
عمیق نگاهم کرد و بعد از چند ثانیه سکوت گفت
_مگه مجرمی که ترسیدی؟
با چشمهای گشاد شده نگاهش کردم این واقعا به من شک داشت قصد هم نداشت ذهنیتشو عوض کنه دیگه طاقتم از بین رفت و به حالت جیغ جواب دادم
_بس کن دیگه چرا راه به راه هرجا میری هرمشکلی پیش میاد شکت به سمت منه تو که میدونستی من مشکلات خودمو دارم بیجا کردی اومدی وسط حریمم پا دراز کردی که حالا اینجوری بری رو مخم
دوتا دستمو گذاشتم دو طرف گوشم و فریاد زدم
_دست از سرم بردار
مامان با دو خودشو رسوند کنارمو امیرحیدر رو پس زدو زانو نشست کنارم خبر داشت از غربتی بازیهام میدونست چه حال بدی میشم
_چیشده چرا اینجوری میکنی بخدا آبرومون رفت بی آبرو شدیم
امیرحیدر که انتظار چنین واکنشی رو از سمتم نداشت بهت زده چند قدم برداشت و در نهایت زیر لب آروم خداحافظی کرد و رفت با صدای در من هم شکستم
یعنی هربار من باید با ننه من غریبم بازی از خودم رفع اتهام میکردم وگرنه راه چاره ای نداشتم و خیلی زود گرفتار دام قانون میشدم و بی آبرویی تو در و همسایه
حالا میفهمم چه اشتباهی کردم که شخصی مثل امیر حیدر رو پذیرفتم شراره و شبنم درست میگفتن من رفته بودم تو دهان شیر
💜
📎💜
💜📎💜
📎💜📎💜
💜📎💜📎💜
📎💜📎💜📎💜
💜📎💜📎💜📎💜
📎💜📎💜📎💜📎💜
💜📎💜📎💜📎💜📎💜