eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
651 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️موضوع • قسمت — شصت چهارم ✅ 💌 گزیده ای از روایات تبری ▫️ غاصب ✍ادامه خطبه حضرت اميرالمومنين علی بن ابی طالب عليه السلام: زمانی که ابوبکر «زندیق» فرار می کرد و عمر «بن زنا» پشت به جنگ می نمود. اگر آن زمان قریش را در (چنگال دشمن و پرتگاه) مرگ و هلاکت رها کرده بودم تا شمشیر دشمن آنها را درو نماید و زیر سم اسبان و ... نابود شوند، دیگر اثری از آنها نمانده بود، و باقی نمی ماندند تا (در برابر من جبهه گیری کرده و) به من ظلم و ستم نمایند... ابوحازم انصاری (سراسیمه) برخاست و (با تعجب) پرسید: ای امیرمؤمنان با ابوبکر «زندیق» و عمر «بن زنا» به تو ستم کرده و حق تو را ربودند؟! آیا واقعاً آنها بر باطل بودند یا بر حق و صواب؟!... مهاجرین و انصار که آنها را بر حق میدانند! ... 👈حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در پاسخ فرمودند : نه! آنها بر حق و صواب نبودند، دین نداشتند، خوف فتنه ای هم در کار نبود. آن یعقوب عليه السلام کہ برادرشان را فروختند و ... بر حق بودند؟! آیا قابیل که هابیل را به قتل رساند بر حق بود و کار درستی کرد؟! ... مگر نه این است که کار آنها از روی حسادت، عدوال ، کینه و دشمنی بود؟! آری! ابوبکر «زندیق»و عمر «بن زنا» هم رفتارشان با من ناشی از حسادت بود. آن دو مانند کسانی که مسابقه اسبدوانی گذاشته اند با حیله، نیرنگ، خدعه، مکر، فریب، قهر و غلبه بر من پیشی گرفتند.
♥️ عشق حقیقی هرگز نمیمیرد تا اینکه عاشق به معشوق در عالم بعد ملحق شود: حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در هنگام دفن حضرت فاطمةالزهرا علیه السلام فرموند: أما حزني فسرمد، وأما ليلي فمسهد إلى أن يختار الله لي دارك التي أنت بها مقيم: 💔 اين پس ، اندوه من - از غم فراق عشق تو - هميشگى خواهد بود، و شب هايم به بيدارى خواهد گذشت تا روزی كه خداوند مرا نیز ساکن کند در آن سرايى را که تو در آنى‼️ مصادر: نهج البلاغة - خطب الإمام علي (ع) - ج ٢ - الصفحة ١٨٢ الكافي - الشيخ الكليني - ج ١ - الصفحة ٤٥٩ الأمالي - الشيخ المفيد - الصفحة ٢٨٢ الأنوار البهية - الشيخ عباس القمي - الصفحة ٦٤ الأمالي - الشيخ الطوسي - الصفحة ١٠٩ مناقب آل أبي طالب - ابن شهر آشوب - ج ٣ - الصفحة ١٣٩ روضة الواعظين - الفتال النيسابوري - الصفحة ١٥٢ دلائل الامامة - محمد بن جرير الطبري ( الشيعي) - الصفحة ١٣٨ الإمام علي بن أبي طالب (ع) - أحمد الرحماني الهمداني - الصفحة ٧١٣ الهجوم على بيت فاطمة (ع) - عبد الزهراء مهدي - الصفحة ١٤٢ ⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️
✦༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕ ◼️▪️ • قسمت - سیزدهم ✔️ 📝..اعتقادِ من به شما , باوری است که به تحقیق جُسته ام …✏️ 📕📗🔍🔎📘📙 ✔️ "دوازده امام از قریش" …👥 عَن عَبدِ اللّهِ بنِ مَسعودٍ قالَ : سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صَلّي اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم يَقولُ : ❇️ ألأئِمَّةُ بَعدي إثناعَشَرَ كُلُّهُم مِن قُرَيشٍ. ✴️ امامان پس از من دوازده نفرند و همگی از قریش اند. 📕📗🔍🔎📘📙 ✔️ کفاية الأثر ص۲۷ ب۲ ح۵ ✔️ بحارالأنوار ۲۸۲/۳۶ ب۴۱ ح۱۰۳ ح۱۲۹
حرم
* 💞﷽💞 #رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_شـصت‌و‌دوم بـرادرت با دیدنـم از ماشیـن پیاده میـشود و بہ سمـتم مـیدو
* 💞﷽💞 ❤️ صـبح کہ میـشود از بیـمارستان خارج میـشویم آقا مـهدے مرا تا منـزل میـرساند و خـودش هم بہ محل کارش میـرود...بنـده ے خـدا تمام دیشـب را بخاطر مـن بیدار ماند! مـادرت هم وقتی وضـعیت مرا دید در خانہ ے مان ماند...با ڪمـڪ او وارد خانہ می شوم و روے تختم دراز میکشم...تا چـشمم بہ قاب عکـس دونفره امان افـتاد دوباره گریہ هایم شـروع مےشود... دسـتم را روے شـکمم میگذارم و شـروع میـکنم با فـرزندم حـرف زدن : مـیدونے عزیزم...مـن عاشق پـدرتم...اونم منـو خیلے دوست داره! هم مـنو هم تورو... براے اومـدنت لحظہ شمارے میکرد بے قرارے هاش معلوم بود! امـا الآن رفتہ جـنگ...براے اینکہ بعـد از اینکہ بہ دنـیا اومدے آروم باشـے بهم گـفت مراقبت باشم! گـفت تو رو سـرباز بار بیارم...فـقط عـزیزم! سـعے نڪن منتـظر باباییت باشے...باباییت دیگہ رفـت...شایدم بره پیش خـدا...امـا تو از بی بی رقیہ بخواه مراقبـش باشہ! زودتـر بیاد...هـردومون مراقب تو باشیم...بزرگـت کنیم... باشہ؟! صـورتم از شـدت اینکہ گریہ کردم کاملا حـس غیرطبیعی داشت! دهانم تلخ شده بود و تمـام تنم میلرزید! نہ نہ...اصـلا کے گفتہ برنمیـگرده...اتفافا می آد...اما چہ جـورے؟! قـلبم تیـر میـکـشد! دسـتانم میلرزد...درد معده ام را حـس میکنم اصـلا بیا از همـین الآن تا اومـدنش مـنتظرش باشیم...دوتایی! شایـد خبرے ازش شد...! ‌ نـویسنده : خادم الشهـــــــ💚ـــــــدا بامــــاهمـــراه باشــید
* 💞﷽💞 ❤️ یازده ماه بعـد... ڪودکمان همانطور کہ حـدس زده بودے دختـر است! اسمـش را هم طبق گفتہ ے خودت گذاشتہ ام از آخـرین تماسے کہ داشتے حـدود یڪ ماهی میگذرد گفتہ بودے این اواخـر درگیری هایتان بیشتر شده است و سیم تلفـن ها قطع شده است اما دیگر خیلے دیر شـده نگـرانم! صـداے گریہ های زینب از اتاقمان بلند میشود بہ سـمتش میـروم و در آغوشـش میگیرم درسـت شبیہ توسـت... زیبا و دلنـشین! کمـے کہ در آغوشـش میگیرم آرام میـشود و میـخوابد اورا پایین میگذارم و خـودم هم کنارش دراز میکشـم و بالشـتش را تاب میدهم تا خـوابش عمیـق تر شود چـند دقیقہ بعد صـداے تلفـن بلنـد میـشود... براے اینکہ زینـب از خواب بلند نـشود فورا گوشے را بر میدارم _الو؟ _سلام مـریم خانم...خوبے شما؟ صـداے گرفتہ ے مردی از پشت تلفن چندان مشـخص نمی کرد چہ کسے پشت خط است اما بعد از کمی صحبت فهمیدم برادرت بود _سلام آقا مهـدے ممنون _راسـتش زنگ زدم...مـیتونید آمـاده شید بریم یہ جایی؟ _ڪجا مثلا... _حالا شمـا آماده شیـد تا چنـد دقیقہ دیگہ مام دم درتـون... بدون اینکہ منتـظـر جوابم باشد گوشی را قطع میکند... با تعـجب بہ دور و برم نگاهی می اندازم کہ قصـدش از ایـن کار چیـست؟ لباسم را میـپوشم و چادرم را سر میکنم زیـنب را هم آماده میکنم چنـد دقیقہ بعد آقا مهدے دم در خانہ یمان منتـظرمان می ایستد...از پلہ ها پایین میروم و در را باز میکنم...بعـد سلام و احوالپـرسی سوار ماشیـنش میشوم اما چنـدان انگار حال درستے نـداشت! بـدون هیچ حـرفے حرکت کرد و بـعد از نیم ساعت روبروی در سپـاه ایـستاد... با تعـجب می پـرسم : ایـنجا کجاست؟! _پیـاده شو زن داداش... ملافہ ی زینب را دورش میپـیچم در را باز میـکند و او را از آغـوشم بر میدارد و بہ سـمت درب سپاه میـرود هــزاران فـکر عجـیب و غـریب در سرم میـجنبد! دسـتم را روے قلبم میـگذارم و با نفـسی عمیـق میگویم : هیـچے نیـست! و از ماشـین پیاده میـشوم و همـراهش میـروم... نـویسنده : خادم الشـهـــــــــ💚ــــــدا بامــــاهمـــراه باشــید
✨ مرحوم ابن شهر آشوب در کتاب فاطمه زهرا سلام الله علیها بانوی برتر (ص۱۸۷) می‌نویسد: اسم حضرت علی علیه السلام سه حرف و اسم فاطمه علیها السلام پنج حرف است که روی هم هشت حرف می‌شود، و درهای بهشت نیز هشت باب است. اسم حسن علیه السلام سه حرف، و اسم حسین علیه السلام، چهار حرف دارد که جملگی هفت حرف می‌شود و تعداد درهای جهنم نیز هفت است. از این رو هر کس علی و فاطمه علیهما السلام را دوست بدارد درهای هشت‌گانه بهشت به رویش باز می‌شود؛ و هر که به حسن و حسین محبت ورزد درهای هفت‌گانه جهنم به رویش بسته می‌گردد. نام‌های مبارک محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین، نوزده حرف دارند هر کس محبت ایشان را در دل داشته باشد از نوزده مامور جهنم در امان خواهد ماند. و نیز حروف «بسم الله الرحمن الرحيم» به اندازه حروف نام های پنج تن سلام الله علیهم است. ⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️
*⃣حضرت عيسى علیٰ نبیّنا و آله و علیه السّلام: اَشقَى النَّاسِ مَن هُوَ مَعرُوفٌ عِندَ النَّاسِ بِعِلمِهِ مَجهُولٌ بِعَمَلِهِ بدبخت‌ترين مردم كسى است كه در ميان مردم، به علم شناخته شده باشد و به عمل، ناشناخته! 📚بحارالانوار ج۱۹ ص۵۲ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
4_5877516784407416307.mp3
4.32M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} آیا امام معصوم را وسیله‌ٔ به سمت خدا می‌دانیم؟ 🎤استاد شیخ محمدحسین یوسفی؛
4_5879760578402062325.mp3
3.57M
🔸 @shahrenore 🔹شپش از بلغم ناصالح هست... 👌تخلیه نشدن فضولات بدن باعث تولید شپش میشود... 🔅شپش و رشک از خود بدن تولید میشود مانند انگل و... ⚜خانمها نسبت به آقایان منافذ پوست بسته ای دارند... 💠حبس فضولات در خانمها بیشتر هست...  ♦️راه درمان چیست❓ 🎤 🍃🌺
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️موضوع سلقلقیه • قسمت — پنجاه - یکم✔️ 📣آیا عایشه سلقلقیه توبه کرد؟ 🔻عایشه سلقلقیه علاوه بر این؛ به خاطر اظهار علاقه و بزرگداشت نسبت به 👈«عبدالرحمن بن ملجم مرادی ملعون» که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام را به شهادت رسانده بود اسم خادم خود را *👈 عبدالرحمن، نامید!! ھمان کسی که حضرت پیامبر اکرم محمد مصطفی صلى الله علیه وآله او را 👈"اشقی الاخرین، شقاوت پیشه ترین فرد امّت های پسین» نامیده بود. (۴) 📚۴۔ ذخائر العقبی محب طبری، ص ۱۱۵؛ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۳۶؛ فتح الباری این حجره ج ۷، صں ۶۰؛ مسند ابی یعلی، ج ۱، ص ۳۷۷: المعجم الکبیر طبرانی، ج ۸، ص ۳۸: الاستیعاب ابن عبد البر ج ۳ ص ۱۱۲۵؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۱۷؛ تفسیر السمرقندی، ج ۳ ص ٬۵۶۳ تفسیر ثعلبی، ج۴، ص ۲۵۸؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۴۳۴؛ تفسیر آلوسی، ج ۸، ص ۱۶۸؛ اسدالغابه، ج۵، ص ۳۵
✴️ چهارشنبه 👈 14 دی /جدی 1401 👈11 جمادی الثانی 1444 👈4 ژانویه 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است : ✅شکار و صید و دام گذاری. ✅مناظره و گفتگو. ✅دیدار با روسا و مسئولین. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅ و امور زراعی و کشاورزی خوب است. 👶 زایمان خوب و نوزادش همیشه در زندگی روزی دار خواهد بود.ان شاءالله 🚘مسافرت:مکروه است و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج جوزا و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️معامله و معاوضه املاک. ✳️تبادل قولنامه و سند و قباله. ✳️آغاز امور تعلیمی و آموزشی. ✳️شروع به نوشتن کتاب و مقاله و پایان نامه. ✳️تاسیس شرکت و امور مشارکتی. ✳️کتابت و نماز و استفاده حرز. ✳️خرید رفتن. ✳️و ارسال کالاهای تجاری نیک است. 👩‍❤️‍👨 حکم مباشرت. امشب ( شب پنج شنبه ) ، فرزند حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان خواهد شد.ان شاءالله. 💉💉 حجامت. خون دادن فصد سبب خبط دماغ می شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر وصورت. باعث غم و اندوه میشود . 😴🙄 تعبیر خواب. خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 12 سوره مبارکه " یوسف علیه السلام" است. ارسله معنا غدا یرتع و یلعب... و مفهوم آن این است که عزیزی از خواب بیننده دور افتد و عاقبت آن دور افتاده خیر و نیک باشد.ان شاءالله  و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن . 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت ودوز. چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن  وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . 🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله.🌸
📚مادر مردی مقابل گل فروشی ايستاد.او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر ديگری بود سفارش دهد تا برايش پست شود. وقتی از گل فروشی خارج شد ٬ دختری را ديد که در کنار درب نشسته بود و گريه می کرد. مرد نزديک دختر رفت و از او پرسيد : دختر خوب چرا گريه می کنی؟ دختر گفت:‌می‌خواستم برای مادرم يک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است . مرد لبخندی زد و گفت :با من بيا٬ من برای تو يک دسته گل خيلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی. وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضايت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم ؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نيست! مرد ديگرنمی توانست چيزی بگويد٬ بغض گلويش را گرفت و دلش شکست. طاقت نياورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کيلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هديه بدهد.