یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم هرچند در این عهد خریدار ندارد #صائب_تبریزی @haramedell

#بیکلام #کمانچه #کیهان_کلهر @haramedell

تمام ما انسان‌ها در زندگیمان، باید یک نفر را داشته باشیم... «یک رفیق» نه از آن رفیق‌هایی که فصلی‌اند... یک روز هستند و یک عمر نه... نه از آن رفیق‌هایی که وقتی زندگی‌ات بهار است کنارت هستند و‌ در زمستان زندگی تنهایت می‌‌گذارند... نه از آن رفیق‌هایی که فقط وقتی زندگیشان تاریک می‌شود به سراغتان می‌آیند و وقتی زندگیشان پر نور است فراموشتان‌ می‌کنند... نه منظورم این رفیق‌ها نیستند... رفیق‌هایی را می‌گویم که اگر از آسمان سنگ هم ببارد چتر هستند... خنده‌هایت را دوست دارند و در روزهای سخت می‌توانی بدون هیچ توضیحی در آغوششان اشک بریزی... آن‌هایی که بدون قضاوت و‌ سرزنش کنارت می‌مانند تا روزهای سخت بگذرد... رفیق‌هایی که بودنشان همیشگی‌ست حتی اگر بعضی از روزها تو همان آدم همیشه نباشی... رفیق‌هایی که تو را بلدند و کنارشان خودت هستی، با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایت... بگذارید همه چیز در دنیا نا عادلانه تقسیم شود، اما هر آدمی باید یک نفر را داشته باشد... یک رفیق #حسین_حائریان @haramedell

گریه بی بهانه #حسام_الدین_سراج @haramedell

فصل پریشانی #علی_زندوکیلی @haramedell

من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شبها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم نم: تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی! من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی تر از غم ندیدم به اندازه ی غم تو را دوست دارم #قیصر_امین_پور @haramedell

وپشت میز نشستی و گریه میشومت... هزار راه نرفته به جاده منتظرت... نگاه می کنمت از ورای هرچه که بود... نگات میکنم و عکسهای پشت سرت... چقدر چای...چقدر شعر چه حکمت تلخی!! چه سرنوشت غریبی زنی که پشت درت... گره بزن به دلت عاشقانه هایم را... گره بزن به لبانت به چشمهای ترت... خدا نخواست ببینم ترا که پیش ازاین!!! خدانخواست ببوسم ترا فدای سرت... چه جای تلخ وغریبی به راه هم خوردیم... چقدرمنتظرم تا نگاه منتظرت!!! #سلیمه_موسوی #عضو_محترم_کانال @haramedell

پرواز #محمد_معتمدی تقدیم به روح بلند سرداران و سربازان شهید که آسایش روز و آرامش شب را مدیون جانفشانی شان هستیم🌹 @haramedell

نامت امنیت و لبخند تو آرامش من من نفس میکشم از خنده ی زخم تن تو آخرین خاطره ی لحظه ی پرواز تو بود خواب سنگین منو سادگی رفتن تو تا شفاعتگر چشمان سیاهم باشی سالها سوخته ام در تب پیراهن تو 💔 #بهمن_محمدزاده @haramedell

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لابَنُونَ اِلاّ مَنْ اَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ خدايا از تو امان خواهم در آن روزى كه سود ندهد كسى را نه مال و نه فرزندان مگر آن كس كه دلى پاك به نزد خدا آورد 💔 @haramedell

حق با بهار بود، با همان ساقه های لُخت. بر این پهنه خاک چیزی هست که به رغمِ ما ادامه می دهد. خوب است که جلوه های بودن را به غم و شادیِ ما نبسته اند. #هوشنگ_گلشیری @haramedell

نوایی #محمد_اصفهانی @haramedell

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست از بس که گره زد به گره حوصله ها را یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله ها را... #محمدعلی_بهمنی @haramedell

دیدی که رسوا شد دلم #جهان @haramedell

پای شکسته گر چه به جایی نمی‌رسد آه شکستگان به اثر زود می‌رسد ... #صائب_تبریزی @haramedell

#همایون_شجریان @haramedell

بیا بریم به مزار #سامی_یوسف @haramedell

دل بردی از من به یغما لس آنجلس ؛ ۱۹۹۰میلادی #محمدرضا_شجریان @haramedell

اولاً: أحبك! ثانیاً: مهما حدث بیننا لاتنس أولاً... اولاً: دوستت دارم! ثانیاً: هر آن‌چه بینمان رخ داد، اولاً را از یاد نبر... #محمود_درویش @haramedell

امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم تو خوب تر ز ماهی من اشتباه کردم #فروغی_بسطامی @haramedell

یا دَلِیلِی عِنْدَ حَیرَتِی ای راهنمایم در سرگردانیها... @haramedell

کیه کیه در میزنه #ایرج_بسطامی @haramedell

گفتنی ها را نهادم در حریری از سکوت آنچه میدانم نمی آید به فهم واژه ها @haramedell

به سوی تو #محمد_معتمدی @haramedell

◇صبح که می رود محل کار ، انتظار میکشد، کارش تمام شود تا برود ور دل زنش بنشیند، به خانه که می رود دلهره کار فردا را دارد، طول هفته را کار می‌کند تا در تعطیلات خوش بگذراند، تعطیلات که تمام می شود دلشوره ی صبح شنبه را می‌گیرد. ◇می‌رود تا بیمه اش را تمدید کند، تا می‌شنود دو سال دیگر بازنشست می‌شود گل از گلش میشکفد ، مردک نمی داند پر عمرش رفته و کمش مانده. ◇کتاب را در دستش گرفته و تند تند از روی واژه ها رد می‌شود، می خواهد به آخرش برسد، کتاب را زمین نمی گذارد تا به لذت انتهای داستان برسد، کتاب که تمام می‌شود چشم تنگ می‌کند و به گلهای چند ضلعی حاشیه فرش زل میزند. ◇تخمه خریده، وقتش را خالی کرده، دوستانش را جمع کرده تا فوتبال ببیند، درواقع حالش را ببرد، نود دقیقه از اضطراب جای تخمه ناخن میجود، حرص میخورد، سوت پایان که میخورد کرخت و سر شده روی مبل لم می دهد. ○ به راستی آدمیزاد چرا اینگونه است ؟ کی آرام خواهد شد کی منزل می‌گیرد؟ کی از لَفِی خُسْر به در خواهد شد ؟ #امیرحسین_موسوی @haramedell