eitaa logo
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
5.8هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
655 ویدیو
935 فایل
کتابخانه آستان مقدس همه روزه (بغیر از ایام تعطیل) آماده خدمت رسانی به اعضای محترم می باشد. ارتباط با ما؛پاسخگویی (ادمین): @mn_sedigh پذیرش خواهران: ۳۷۱۷۵۹۱۱ پذیرش برادران (شیفت عصر):۳۷۱۷۵۹٠۴ ارتباط مستقیم با رئیس کتابخانه @sadeghfallahpoor تلفن:۳۷۱۷۵۷۳٠
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚪ معرفی کانال ✅ در یک زمان کم کتاب مطالعه کنید (خلاصه کتاب) ✅ با کتابهای مفید آشنا شوید (معرفی کتاب) ✅ بریده ای از کتاب ها مفید را مطالعه کنید ( قسمتی از کتاب) ✅ با کتاب هایی که فرهیختگان معرفی می کنند آشنا شوید. ✅ بریده ای از روزنامه هاو نشریات قدیمی را مطالعه کنید. ✅ با مستندهای علمی، سیاسی، مذهبی، ... آشنا شده و با کمک لینک آنها را مشاهد کنید. کانال رسمی @haramqom_lib
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
#خلاصه_کتاب 1⃣ قسمت اول: ▫ «سیذارتا» پسر برهمنی است که در کرانه رودخانه و در کنار زورق‌ها پرورش می
🔃🔻🔃 سیذارتا 2⃣ قسمت دوم او فهمید که راز خود را باید از خود یاد بگیرد و شاگرد خود باشد. سیذارتا اکنون جهان را شناخته و می‌خواست جای خود را در این جهان پیدا کند و به دنبال آنچه درونش به او دستور می‌دهد، برود. سیذارتا با زنی زیبا آشنا می‌شود و زندگی مادی را تجربه می‌کند. در کنار این زن، دوست داشتن، مهرورزی و خوشی‌ها را می‌آموزد تا اینکه شبی خوابی می‌بیند و این زمانی است که تقریباً جوانی‌اش سپری و موهایش سفید شده‌است. او خواب می‌بیند که پرنده‌ای که این زن زیبا داشت در لانه‌اش مرده و سیذارتا آن را بیرون می‌آورد و دور می‌اندازد. گویی هر چه در درون خود نیکی داشته، بیرون ریخته‌است و ترس وجودش را فرا می‌گیرد و حس می‌کند تمام زندگی‌اش را بیهوده سپری کرده‌است. بعد از این خواب، آن زن را ترک می‌کند. سیذارتا در واقع دیگر به مرگ خود راضی است و نمی‌خواهد بیش از این بار زندگی بی‌محتوای خود را به دوش بکشد؛ بنابراین تصمیم می‌گیرد به حیات خود خاتمه دهد، اما در ساحل رودخانه ناگهان به یاد کلامی در دعای برهمنان می‌افتد که انسان را به ادامه راه و رسیدن به کمال فرا می‌خواند. در این هنگام از اندیشه خام خود منصرف می‌شود و خود را باز می‌شناسد. او باز هم توانسته بیندیشد و ندای درونش را بشنود و به دنبال آن بیاید. آن چشمه پاک هنوز در درون او زنده بود. آری، سیذارتا دریافت که ندای درون او درست بود. هیچ معلمی نمی‌توانست راه رستگاری را به او نشان دهد، او باید خود تجربه می‌کرد و به ناامیدی می‌رسید و دوباره زندگی نوین خود را آغاز می‌کرد. بالاخره سیذارتا در ساحل رودخانه می‌ماند. سیذارتا زندگی‌اش را برای مردی تعریف می‌کند و او به سیذارتا می‌گوید که رود با او سخن گفته‌است. روزی می‌رسد که افرادی از رودخانه می‌خواهند عبور کنند تا نزد گوتاما بروند؛ زیرا او در بستر مرگ است و یکی از آنها زن زیبایی با پسرش است که جزء رهروان گوتاما شده‌است. این پسر در واقع پسر خود سیذارتا است. در راه، این زن زیبا دچار مارگزیدگی می‌شود و می‌میرد و سیذارتا پی می‌برد که پسربچه، پسر خود او است. پسر را نزد خود نگه می‌دارد، اما چون پسرک به آن زندگی عادت نداشت، روزی سیذارتا را رها می‌کند و از آنجا می‌رود. کانال رسمی @haramqom_lib
🔻〰🔻 📕 کتاب «حسین از زبان حسین» به قلم حجت الاسلام محمد محمدیان منتشر شد. ⚫ این کتاب از ولادت سالار شهیدان امام حسین علیه السلام تا شهادت از زبان حضرت و پس از شهادتش از زمان اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه از زبان خواهر آن بزرگواران حضرت زینب سلام الله علیها روایت می‌شود. کانال رسمی @haramqom_lib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🔃🔻🔃 #خلاصه_کتاب سیذارتا 2⃣ قسمت دوم او فهمید که راز خود را باید از خود یاد بگیرد و شاگرد خود باشد
🔃🔺🔻🔃 سیذارتا 2⃣ قسمت آخر سیذارتا به دنبال او می‌رود ولی او را پیدا نمی‌کند و بازمی‌گردد، ولی در تمام این مدت به یاد یگانه فرزندش است تا اینکه تصمیم می‌گیرد به دنبال او برود و وقتی به رود نگاه می‌کند و خم می‌شود، چهره خود را می‌بیند که سیذارتا را به یاد چهره پدرش می‌اندازد و روزی را به یاد می‌آورد که پدرش را رها کرد و به زاهدان پیوست و پی می‌برد که پدرش هم همان درد را چشیده بود که او اکنون برای پسرش می‌کشد. سیذارتا با صحبت کردن با مرد و گوش سپردن به آوای رود، آرامش درونی خود را بازمی‌یابد و درمی‌یابد که اگرچه آب همواره در گذر است، اما همیشه نیز پابرجا است. این درس بزرگی برای سیذارتا است. او اکنون راه رستگاری را یافته‌است. در واقع، سیذارتا شناختی را که به دنبالش بود از طریق آموزش به دست نیاورد و سیر و سلوک خود را ادامه داد تا با آن زن زیبا آشنا شد و زندگی را براساس حواس تجربه کرد و بعد از آن دیگر زندگی برایش منزجر کننده شد، ولی در درون خود همواره شمن باقی‌مانده بود. زندگی جدیدی را شروع کرد و رمز رود را آموخت. وقتی سیذارتا با دقت صدای رود را گوش می‌کرد، دریافت که همه چیز به هم وابسته است؛ صداها، اهداف، رنج‌ها، میل‌ها، خوبی‌ها و بدی‌ها. همه اینها در واقع همان دنیا است، موزیک زندگی است و ناگهان به یاد کلامی در دعای برهمنان افتاد که انسان را به ادامه راه و رسیدن به کمال فرا می‌خواند. در واقع سیذارتای هرمان هسه، هماهنگی دنیا را دوباره بازیافته‌است. راه سیذارتا از خانه پدری تا رود است؛ یعنی سمبل طبیعت. سیذارتا هماهنگی جزء با کل و با وحدت است. کانال رسمی @haramqom_lib
🔻🔻 🍃 در جامعه باید سنت کتابخوانی رواج پیدا کند. کتابخوانی باید در جامعه ترویج شود؛ و این کار بر عهده همه دستگاه هائی است که در زمینه مسئولند.🍃 کانال رسمی @haramqom_lib