eitaa logo
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
5.8هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
652 ویدیو
929 فایل
کتابخانه آستان مقدس همه روزه (بغیر از ایام تعطیل) آماده خدمت رسانی به اعضای محترم می باشد. ارتباط با ما؛پاسخگویی (ادمین): @mn_sedigh پذیرش خواهران: ۳۷۱۷۵۹۱۱ پذیرش برادران (شیفت عصر):۳۷۱۷۵۹٠۴ ارتباط مستقیم با رئیس کتابخانه @sadeghfallahpoor تلفن:۳۷۱۷۵۷۳٠
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🔻🔻 #خلاصه_کتاب 📕 کتاب: سیذارتا ✏ نوشته : هرمان هسه ✅ این داستان نیز مانند دیگر داستان معروف هسه،
1⃣ قسمت اول: ▫ «سیذارتا» پسر برهمنی است که در کرانه رودخانه و در کنار زورق‌ها پرورش می‌یابد. دوستی دارد به نام «گوویندا» که با هم به درس‌های پدر و فرهیختگان و افراد دانا گوش می‌دهند. ▪ پدر از اینکه پسرش ولع یادگیری دارد بسیار خشنود است و وجود مادر مملو از عشق به سیذارتا. دوستش، گوویندا هم رفتار و روح و افکار والای او را دوست دارد اما سیذارتا احساس رضایت نمی‌کرد و روحش آرامش نداشت. احساس خلأیی در زندگی داشت، و البته با گوش کردن به تعلیمات افراد دانا و روشنفکر نیز روحش اقناع نمی‌شد و آرامش واقعی را به دست نمی‌آورد. به خدا و آفرینش دنیا می‌اندیشید. او باید خویشتن خویش را می‌یافت. او پی برد که آموزش کافی نیست و باید خودش جستجو کند و راه را طی کند و بر خویشتن خویش چیره شود؛ بنابراین با دوستش تصمیم گرفتند که از خانه پدری بروند و شمن شوند و به ریاضت بپردازند. ▫ زندگی معمولی دیگر برای او مفهومی نداشت، دنیا برایش تلخ بود و به ریاضت پرداخته بود. سیذارتا تنها یک هدف داشت؛ تهی شدن از هر چیز: از آرزو، شادمانی و از رنج و اگر به نفس غلبه می‌کرد، همه چیز در او بیدار می‌شد و در خویشتن خویش غرق می‌شد و سیذارتا غرق شدن در خویشتن خویش را از شمن‌ها آموخت. حس‌ها و خاطرات را در خود می‌کشت و به جانور و سنگ تبدیل می‌شد، اما دوباره به خود می‌آمد. هزاران بار از خود گریخته بود و بازگشت او اجتناب ناپذیر بود. اما سیذارتا به این نتیجه رسید که فقط با آموختن نمی‌شود، بلکه باید خودش جستجو کند. او تصمیم گرفت به محل اقامت بودا برود و شاگرد او شود. ▫ گوتاما؛ یعنی همان بودا، طریقه رهایی از رنج را یعنی رهایی از رنج این جهان و زندگی را آموزش می‌داد. کسانی که راه بودا را پیش گرفته بودند، رستگار می‌شدند؛ ولی سیذارتا آنجا را هم ترک کرد و راه خویش را دنبال کرد. او به بودا می‌گوید که حرف‌هایش را گوش کرده و مقصود او را که رهایی از رنج است، دریافته و اینکه دریافته‌است که بودا به بالاترین مقصود رسیده و به این مقصود با جستجوی خود رسیده‌است و نه از راه درس. سیذارتا می‌خواهد این راه را طی کند و بر خویشتن خویش چیره شود. پس با خود می‌اندیشد و پی می‌برد که آن چیزی که معلمان نتوانستند به او بیاموزند، خویشتن بود. کانال رسمی @haramqom_lib
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
#خلاصه_کتاب 1⃣ قسمت اول: ▫ «سیذارتا» پسر برهمنی است که در کرانه رودخانه و در کنار زورق‌ها پرورش می
🔃🔻🔃 سیذارتا 2⃣ قسمت دوم او فهمید که راز خود را باید از خود یاد بگیرد و شاگرد خود باشد. سیذارتا اکنون جهان را شناخته و می‌خواست جای خود را در این جهان پیدا کند و به دنبال آنچه درونش به او دستور می‌دهد، برود. سیذارتا با زنی زیبا آشنا می‌شود و زندگی مادی را تجربه می‌کند. در کنار این زن، دوست داشتن، مهرورزی و خوشی‌ها را می‌آموزد تا اینکه شبی خوابی می‌بیند و این زمانی است که تقریباً جوانی‌اش سپری و موهایش سفید شده‌است. او خواب می‌بیند که پرنده‌ای که این زن زیبا داشت در لانه‌اش مرده و سیذارتا آن را بیرون می‌آورد و دور می‌اندازد. گویی هر چه در درون خود نیکی داشته، بیرون ریخته‌است و ترس وجودش را فرا می‌گیرد و حس می‌کند تمام زندگی‌اش را بیهوده سپری کرده‌است. بعد از این خواب، آن زن را ترک می‌کند. سیذارتا در واقع دیگر به مرگ خود راضی است و نمی‌خواهد بیش از این بار زندگی بی‌محتوای خود را به دوش بکشد؛ بنابراین تصمیم می‌گیرد به حیات خود خاتمه دهد، اما در ساحل رودخانه ناگهان به یاد کلامی در دعای برهمنان می‌افتد که انسان را به ادامه راه و رسیدن به کمال فرا می‌خواند. در این هنگام از اندیشه خام خود منصرف می‌شود و خود را باز می‌شناسد. او باز هم توانسته بیندیشد و ندای درونش را بشنود و به دنبال آن بیاید. آن چشمه پاک هنوز در درون او زنده بود. آری، سیذارتا دریافت که ندای درون او درست بود. هیچ معلمی نمی‌توانست راه رستگاری را به او نشان دهد، او باید خود تجربه می‌کرد و به ناامیدی می‌رسید و دوباره زندگی نوین خود را آغاز می‌کرد. بالاخره سیذارتا در ساحل رودخانه می‌ماند. سیذارتا زندگی‌اش را برای مردی تعریف می‌کند و او به سیذارتا می‌گوید که رود با او سخن گفته‌است. روزی می‌رسد که افرادی از رودخانه می‌خواهند عبور کنند تا نزد گوتاما بروند؛ زیرا او در بستر مرگ است و یکی از آنها زن زیبایی با پسرش است که جزء رهروان گوتاما شده‌است. این پسر در واقع پسر خود سیذارتا است. در راه، این زن زیبا دچار مارگزیدگی می‌شود و می‌میرد و سیذارتا پی می‌برد که پسربچه، پسر خود او است. پسر را نزد خود نگه می‌دارد، اما چون پسرک به آن زندگی عادت نداشت، روزی سیذارتا را رها می‌کند و از آنجا می‌رود. کانال رسمی @haramqom_lib
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🔃🔻🔃 #خلاصه_کتاب سیذارتا 2⃣ قسمت دوم او فهمید که راز خود را باید از خود یاد بگیرد و شاگرد خود باشد
🔃🔺🔻🔃 سیذارتا 2⃣ قسمت آخر سیذارتا به دنبال او می‌رود ولی او را پیدا نمی‌کند و بازمی‌گردد، ولی در تمام این مدت به یاد یگانه فرزندش است تا اینکه تصمیم می‌گیرد به دنبال او برود و وقتی به رود نگاه می‌کند و خم می‌شود، چهره خود را می‌بیند که سیذارتا را به یاد چهره پدرش می‌اندازد و روزی را به یاد می‌آورد که پدرش را رها کرد و به زاهدان پیوست و پی می‌برد که پدرش هم همان درد را چشیده بود که او اکنون برای پسرش می‌کشد. سیذارتا با صحبت کردن با مرد و گوش سپردن به آوای رود، آرامش درونی خود را بازمی‌یابد و درمی‌یابد که اگرچه آب همواره در گذر است، اما همیشه نیز پابرجا است. این درس بزرگی برای سیذارتا است. او اکنون راه رستگاری را یافته‌است. در واقع، سیذارتا شناختی را که به دنبالش بود از طریق آموزش به دست نیاورد و سیر و سلوک خود را ادامه داد تا با آن زن زیبا آشنا شد و زندگی را براساس حواس تجربه کرد و بعد از آن دیگر زندگی برایش منزجر کننده شد، ولی در درون خود همواره شمن باقی‌مانده بود. زندگی جدیدی را شروع کرد و رمز رود را آموخت. وقتی سیذارتا با دقت صدای رود را گوش می‌کرد، دریافت که همه چیز به هم وابسته است؛ صداها، اهداف، رنج‌ها، میل‌ها، خوبی‌ها و بدی‌ها. همه اینها در واقع همان دنیا است، موزیک زندگی است و ناگهان به یاد کلامی در دعای برهمنان افتاد که انسان را به ادامه راه و رسیدن به کمال فرا می‌خواند. در واقع سیذارتای هرمان هسه، هماهنگی دنیا را دوباره بازیافته‌است. راه سیذارتا از خانه پدری تا رود است؛ یعنی سمبل طبیعت. سیذارتا هماهنگی جزء با کل و با وحدت است. کانال رسمی @haramqom_lib
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
#معرفی_کتاب 📕 عنوان: کتاب دنیای سوفی ✏ نویسنده: ی‍وس‍ت‍ی‍ن‌ گ‍ردر ➰مترجم: ح‍س‍ن‌ ک‍ام‍ش‍اد دنیا
🔃🔺🔺🔃 📖 دنیای سوفی داستان در مورد دختری به نام سوفی است که در آستانه پانزده سالگی نامه‌های جالب و نوارهای ویدئویی از شخصی به نام آلبرتو ناکس دریافت می‌کند که در آنها سؤالات جالبی مانند جهان چگونه پدید آمده‌است؟ که آغاز گر راه آموزش تاریخ فلسفه‌است، مطرح می‌کند. این نامه‌ها در ابتدا مطالبی در خصوص یونان باستان، سقراط و سؤالات اساسی زندگی بشری را عنوان می‌کند. پس از دریافت چند نامه سوفی و آلبرتو یکدیگر را ملاقات می‌کنند. موضوع صحبت‌های آنان عمدتاً نظریات فلاسفهٔ یونان باستان، امپراتوری روم، قرون وسطی، رنسانس، عصر روشنگری، و موضوعاتی چون انقلاب‌های بزرگ و تا مسائل امروز بشری است. داستان به صورتی جذاب است و سعی می‌کند در ضمن داستان، تاریخ فلسفه را به‌صورت طبقه‌بندی شده به خواننده آموزش دهد؛ همچنین در داستان وقایعی اتفاق می‌افتد که خواننده را تشویق به ادامهٔ رمان می‌کند. کانال رسمی @haramqom_lib
🔃🔺🔺🔃 «دخیل عشق»، داستانش را با سرگذشت جانبازی به‌نام رضا پیش می‌برد که پاها و یک‌دست خود را در جبهه از دست داده است. جانبازشدن رضا باعث اختلاف بین پدر و مادر او می‌شود. پدر آنها را ترک می‌کند و بعد از گذشت ۱۰ سال از پایان جنگ رضا به‌دلیل فوت مادر به آسایشگاه منتقل می‌شود. داستان از یک آسایشگاه جانبازان جنگی آغاز می‌شود و خواننده وارد حال و هوای رزمندگان و عوالمی که آنها این‌روزها در آن سیر می‌کنند، می‌شود. صبوره، دختری که زندگی و جوانی خود را وقف خدمت به جانبازان کرده، نذری دارد که با یک جانباز ازدواج کند، او شخصیت محوری و اصلی این داستان است که آرام‌آرام مخاطب با وی ارتباط برقرار می‌کند و در فراز و فرودهای داستان پابه‌پای او پیش می‌رود. ادبیات دخیل عشق روان، خوش‌خوان و ساده است و نویسنده در طول داستان پرحرفی و روده‌درازی نمی‌کند و این مساله موجب می‌شود تا خواننده نسبت به متن، حس مثبتی داشته باشد و به‌سادگی از قید مطالعه آن رها نشود. مخاطب در طول داستان پیوسته با ذهنیات صبوره همراه است و راه‌های ابراز علاقه صبوره به رضا را می‌جوید که چطور علاقه خود را به رضا اعلام می‌کند. کانال رسمی @haramqom_lib
1.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلاصه کتاب مسافر جمعه از زبان نویسنده این رمان خانم سمیه عالمی 🔸🔶🔸 کانال رسمی کتابخانه آستان مقدس @haramqom_lib
13.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در چند دقیقه «کتاب زندگی عاقلانه» را بخوانیم 🔸 🔶🔸 کانال رسمی کتابخانه آستان مقدس @haramqom_lib
🔺🔃🔻 قسمت اول یوری مودین که از اعضاء سابق سازمان جاسوسی شوروی kGB است، پس از بازنشستگی مشغول تدریس در آموزشکده جاسوسی این سازمان برای تربیت افراد تازه استخدام شده میباشد. وی در سال 1922 در یک شهر کوچک مذهبی نزدیک مسکو به دنیا آمده است. به دلیل آشنایی با زبان انگلیسی در سال 1942 و همزمان با شروع جنگ جهانی دوم به استخدام سازمان ضد جاسوسی ارتش شوروی درآمد و تا زمان بازنشستگی و حتی بعد از آن درخدمت این سازمان باقیماند. در ابتدای کار وظیفه اش ترجمه اطلاعاتی بود که در خلال جنگ جهانی دوم از لندن به مقصد مسکو و توسط جاسوسان شوروی ارسال می شد. در خلال این کار متوجه میشود که برخی از جاسوسان روسی در سطوح عالی دولت انگلیس مشغول کار هستند. این افراد که در وزارت امورخارجه، سازمان جاسوسی انگلیس، وزارت دارایی، و دفتر نمایندگی بریتانیا در آمریکا مشغول به کار بودند بطور مستمر و گسترده آخرین اطلاعات و تصمیمات دولت انگلیس و هم پیمانانش را به اطلاع مقامات کرملین میرساندند. یوری مودین به تدریج متوجه می شود که پنج نفر از آنها مورد توجه خاص رهبران شوروی بوده و اطلعات آنها مستقیما به دست رهبران این کشور میرسد. این 5 نفر همگی از دانشگاه کمریج فارغ التحصیل شده و به دلیل گرایشات کمونیستی قبل از جنگ جهانی دوم جذب حزب کمونیست انگلیس شده و سپس با اعتقاد به انقلاب جهانی پرولتاریا به جمع آوری اطلاعات برای سازمان جاسوسی شوروی پرداختند. با شروع جنگ جهانی دوم این افراد که برخی از آنها جزو طبقه اشراف انگلیس بودند توانستند در پست های حساس دولت انگلیس وارد شده و اطلاعات ذی قیمتی را به مسکو ارسال نمایند. 🔸 🔶🔸 کانال رسمی کتابخانه آستان مقدس @haramqom_lib
🔺🔃🔻 قسمت دوم به ادعای نویسنده کتاب برخی از این اطلاعات به روسها کمک کرد تا در جبهه های نبرد با آلمانها ضربات سنگینی به آنها وارد کرده و یا موفق به حفظ جان سربازان خود شوند. با پایان جنگ جهانی دوم و شروع تقابل دول غربی با شوروی کمونیست که به جنگ سرد معروف است این 5 نفر همچنان به ارسال اطلاعات مهم و بسیار محرمانه ادامه دادند تا مانع از تسلط کامل آمریکا و هم پیمانان اروپاییش در دینا شوند. بار روی کار آمدن دولت ضد کمونیست روزولت و پایه گذاری FBI و CIA توسط ادگار هوور این دو سازمان با تمرکز ویژه روی فعالیت های جاسوسی روسها در اروپا به تدریج ردپای این 5 نفر را کشف و نسبت به دسترسی به هویت آنها پیگیری کردند. تا بالاخره در سال 1951 به دلیل اشتباه ماموران سفارت شوروی در آمریکا هویت یکی از آنها افشا شد و KGB مجبور شد تا دو نفر از آنها را فراری داده و به مسکو ببرد. از این زمان به بعد سیار جاسوسها هم تحت بازجویی و مراقبت سازمان اطلاعات انگلیس قرار گرفتند، اما به دلیل فقدان مدرک بازداشت نشدند. تا اینکه در سال 1963 مهمترین آنها یعنی کیم فیلبی نیز در اثر یک اشتباه شخصی لو رفت و او هم مجبور به فرار به مسکو شد بدینوسیله بزرگترین عملیات جاسوسی قرن بیستم به پایان راه خود رسید. 🔸 🔶🔸 کانال رسمی کتابخانه آستان مقدس @haramqom_lib
🔺🔃🔻 قسمت آخر یوری مودین بعد از بازگشت به مسکو با دستور KGB همچنان ارتباط خود با جاسوسان فراری که تحت حمایت دولت شوروی بودند را حفظ کرد وحتی به کیم فیلبی کمک کرد تا جریان این عملیات طولانی و پیچده را در قالب کتابی به نام جنگ خاموش من به دنیا اعلام کند. به همین دلیل قسمت های پایانی کتاب به نحوه زندگانی این افراد در طول اقامتشان در مسکو اختصاص دارد. خواننده با مطالعه این کتاب علاوه بر آشنایی با علمیات جاسوسی ، یک دروه هم وقایع تاریخی دوران جنگ جهانی دوم و شروع جنگ سرد را مرور می کند. نویسندان زیادی در اروپا و آمریکا تلاش کردند تا چند و چون این ماجرا را افشا کنند اما اعتبار این کتاب ناشی از این واقعیت است که یوری مودین یکی از مهمترین رابط های این 5 نفر با شوروی بوده است. درمورد سرنوشت آن دو نفر دیگر نیز در فصلهای پایانی کتاب توضیح داده شده است که با مطالعه آن متوجه خواهید شد . این کتاب 1994 و بعد از فروپاشی شوروی نوشته شده است. 🔸 🔶🔸 کانال رسمی کتابخانه آستان مقدس @haramqom_lib
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺🔃🔻 در چند دقیقه کتاب «مهارت قصه گویی» را بخوانیم 🔸 🔶🔸 کانال رسمی کتابخانه آستان مقدس @haramqom_lib
تولد در لس آنجلس ✏ ناشر : عهد مانا 📝 نویسنده: بهزاد دانشگر 📆 سال نشر: 1398 📋 تعداد صفحات: 200 ص. داستان محمد عرب کسی که جوانی اش در لس آنجلس و گشت وگذار در حال وهوای یکی از بزرگ ترین شهرهای آمریکا گذشته و حالا برای تکمیل کردن مجموعه خوشی هایش راهی ریو دوژانیروی برزیل می شود تا شرکت در کارناوال رقص و موسیقی برزیلی ها هم آلبوم خاطراتش را پر کند. اما درست در همین لحظات حضور در برزیل و در سروصدای یکی از گروه های موسیقی، جرقه ای ذهن محمد را تکان می دهد و تا به امروز مسیر زندگی اش را عوض می کند. چند آیۀ دیگر خواندم و جلو رفتم. تا آیۀ 23 و 24 سورۀ بقره. حس خاصی نداشتم. برای همین قرآن را بستم و گذاشتم کنار. چراغ را خاموش کردم و خوابیدم. چندلحظه ای که گذشت، یک دفعه با خودم فکر کردم که معنی این جمله هایی که خواندم چه بود؟ همان اول کار می گوید: «این است کتابی که راهنمای پرهیزکاران است.» و ... این جملات، شروع جرقه ای است که تا به امروز زندگی خیلی های دیگر مثل محمد عرب را تغییر داده و به مسیر صحیح کشانده است. مطالعه این کتاب را به دوستداران کتاب پیشنهاد می کنم. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی کتابخانه آستان مقدس @haramqom_lib