eitaa logo
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
5.8هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
655 ویدیو
933 فایل
کتابخانه آستان مقدس همه روزه (بغیر از ایام تعطیل) آماده خدمت رسانی به اعضای محترم می باشد. ارتباط با ما؛پاسخگویی (ادمین): @mn_sedigh پذیرش خواهران: ۳۷۱۷۵۹۱۱ پذیرش برادران (شیفت عصر):۳۷۱۷۵۹٠۴ ارتباط مستقیم با رئیس کتابخانه @sadeghfallahpoor تلفن:۳۷۱۷۵۷۳٠
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) فرمودند: 🌹أكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيکَ مِثْلُهُ🌹 ❇️بزرگترين عيب آن است كه آنچه را در خود توست براى ديگران عيب بشمارى. 📚حکمت ۳۵۳ 💯لینک عضویت در کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2296905733C4ebbc76964 ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
اصلیتمون بوشهریه؛ یعنی بابام بوشهری بود. تو دوازده‌سیزده‌سالگی از بوشهر بیرون زده و اومده بود خرمشهر، بعدش هم شد کارگر پالایشگاه آبادان. پدرم آدم خوبی بود. معمولاً آروم بود، اما بعضی وقت‌ها عصبانی می‌شد و می‌افتاد به جونمون. من و خواهرم و برادرم هیچ‌وقت از دستش ناراحت نمی‌شدیم؛ به هر حال پدرهای اون موقع همه‌شون سخت‌گیر بودن. اگه بخوام راستش رو بگم خداییش زیادی شیطون بودیم، در عین حال ازش حساب هم می‌بردیم. وقتی توی خونه شیطنت می‌کردیم، مادرم خط و نشون می‌کشید و انگشت تکون می‌داد که بذار بابات از سر کار بیاد. درباره‌ی مادرم باید عرض کنم که اصلیت مادرم بحرینی بود. بعضی‌ها می‌گفتن پدرِ مادرم از بحرین به میناب مهاجرت کرده و همون‌جا زن گرفته. بعضی‌ها هم می گفتن اهل دشتستان بوده، احتمالاً دومی درست‌تر باشه. برعکس پدرم، مادرم خیلی آروم بود؛ ساکت و سر به زیر . پدرم بعدِ بازنشستگی مغازه لوله کشی باز کرد. من فکر میکنم لوله کشی بیشتر ساختمونهای قدیمی خرمشهر کار پدرم بود. از اونجایی که بیشتر کارگرهای شرکت نفت لوله کشی و برقکاری بلد بودند؛ بابا مغازه لوله کشی زده بود. حتی بعضیهاشون نقاشی و بنایی هم یاد داشتند. به قول پدرم همه شون آچارفرانسه بودند. همیشه میگفت: : توپالایشگاه باید همه کاری بلد باشی، اگر هم نباشی باید یاد بگیری؛ چون پالایشگاه ازمون میخواد، اگه بلد نباشی کلات پس معرک س. @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
✅از تحفه های کتابخانه آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام 📙مجموعه شعر " زبدة القصاید " "در وصف ولی عصرحجة الله الاعظم سلطان عوالم امکان حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی ظهوره با ملحقات " 📝تألیف: عارفچۀ نوحه گر و هو محمدعلی بن حسین بن اسماعیل الطبسی چاپ سنگی ، در 254 صفحه جیبی با افتادگی چند صفحه از ابتدا 📝تحریر هذا الکتاب و ترتیبه فی سنة ثلاث و ستین و ثلاثمائة 1363 مطبوع در مطبعۀ اسلامیه سلالة السادات آقای حاجی سید احمد کتابچی ☘️شامل هفده قصیده در مدح امام زمان عجل الله فرجه الشریف ابیاتی در مناقب و مصائب پدر بزرگوار ان حضرت و ابیاتی هم در شرح حال علیا معظمه مادر آن حضرت پس از قصیده هفدهم قصیده مهدویه و در پی مسبعی در مدح آن حضرت ✨دیگر عناوین این مجموعه عبارتند از: در عظمت قران مجید ، در مدح چهارده معصوم علیهم السلام ، در مناقب حضرت عباس علیه السلام ، تجدید المطلع در مصائب حضرت عباس علیه السلام ، در مناقب شاهزاده اعظم حضرت عبدالعظیم علیه السلام ، در فضیلت زیارت آنشاهزادۀ والاگهر ، در مدح حضرت معصومه خواتون سلام الله علیها و شرافت بلدۀ طیبۀ قم ، در رفعت ماه صیام و توصیف هلال آن ، اسماء مبارکه شهداء علیهم السلام[کربلا] ، نبذة من وقایع ظهورالتجاء ناظم بخدا و شفیعان روز جزاء "علی بح الرّمل" ، در استغاثه بحضرت حجة بن الحسن صلوات الله و سلامه علیه ، تقریظی از ادیب فاضل افصح الشّعرا المتاخرین آقای منعم بن مسکین ، در معراج حضرت رسالت پناه از طبع افضل الدین ابراهیم علی الشروانی المتخلّص بخاقانی ، در وصف حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام ، فی الرباعیات ، چند رباعی و قصیده در
🔶🔷🔶🔷💠🔶🔷🔶🔷 مرکز قرآن و حدیث آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه علیها السلام برگزار می کند؛ علاقمندان به آموزش‌های قرآنی و معارفی با مراجعه به سایت مرکز قرآن و حدیث به آدرس: Qhkarimeh.com می توانند به صورت حضوری، نیمه حضوری و مجازی در کلاسهای ترم پاییز این مرکز ثبت نام کنند. 📌جهت مشاهده ی دروس در دو بخش حضوری و مجازی به لینکهای زیر مراجعه نمایید. لینک واحد مجازی👇🏻👇🏻 https://qhkarimeh.ir/n/D4 لینک واحد حضوری👇🏻👇🏻 https://qhkarimeh.ir/n/Dp @Qhkarimeh •┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾•••┈┈• 🌐کانال اداره آموزش آستان مقدس https://eitaa.com/joinchat/3693609004Cd2c974e063
💠 دو خصلت است که بالاتر از آنها چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران. 🔺امام حسن عسکری"علیه السلام" ▪️◾️🔳◾️▪️ کانال معارفی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها https://eitaa.com/joinchat/4045733908C710c8085de
اصلیتمون بوشهریه؛ یعنی بابام بوشهری بود. تو دوازده‌سیزده‌سالگی از بوشهر بیرون زده و اومده بود خرمشهر، بعدش هم شد کارگر پالایشگاه آبادان. پدرم آدم خوبی بود. معمولاً آروم بود، اما بعضی وقت‌ها عصبانی می‌شد و می‌افتاد به جونمون. من و خواهرم و برادرم هیچ‌وقت از دستش ناراحت نمی‌شدیم؛ به هر حال پدرهای اون موقع همه‌شون سخت‌گیر بودن. اگه بخوام راستش رو بگم خداییش زیادی شیطون بودیم، در عین حال ازش حساب هم می‌بردیم. وقتی توی خونه شیطنت می‌کردیم، مادرم خط و نشون می‌کشید و انگشت تکون می‌داد که بذار بابات از سر کار بیاد. درباره‌ی مادرم باید عرض کنم که اصلیت مادرم بحرینی بود. بعضی‌ها می‌گفتن پدرِ مادرم از بحرین به میناب مهاجرت کرده و همون‌جا زن گرفته. بعضی‌ها هم می گفتن اهل دشتستان بوده، احتمالاً دومی درست‌تر باشه. برعکس پدرم، مادرم خیلی آروم بود؛ ساکت و سر به زیر . پدرم بعدِ بازنشستگی مغازه لوله کشی باز کرد. من فکر میکنم لوله کشی بیشتر ساختمونهای قدیمی خرمشهر کار پدرم بود. از اونجایی که بیشتر کارگرهای شرکت نفت لوله کشی و برقکاری بلد بودند؛ بابا مغازه لوله کشی زده بود. حتی بعضیهاشون نقاشی و بنایی هم یاد داشتند. به قول پدرم همه شون آچارفرانسه بودند. همیشه میگفت: : توپالایشگاه باید همه کاری بلد باشی، اگر هم نباشی باید یاد بگیری؛ چون پالایشگاه ازمون میخواد، اگه بلد نباشی کلات پس معرک س. @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/