#چکیده_کتاب
📔 نام کتاب : بینایی
✏ نویسنده: ژوزه ساراماگو
📎 مترجم: پروانه جمشیدهی
رمانی در مورد نقش مردم در حکومت و دموکراسی و مواجه این دو با یکدیگر در قالب اتفاقاتی که در یک انتخابات ساده رخ میدهد
رمان بینایی بعد از کتاب کوری و در ادامه آن نوشته شده است .
داستان ازیک حوزه انتخاباتی در یک روز به شدت بارانی شروع می شود .
از صبح که حوزه بازگشایی می شود تا بعداز ظهر که به پایان زمان رای گیری نزدیک می شود.
استقبال آنچنانی از انتخابات به عمل نمی آید و همین باعث نگرانی مقامات می شود اما در آخرین ساعات مردم به صورت انبوه در حوزه حاضر میشوند که بیشترین درصد آراء رای سفید است و هر کدام از نامزدها درصد کمی از آراء را کسب کرده است .
➰ ادامه دارد....
🔹🔷🔹🔸🔶🔸
کانال رسمی
#کتابخانه_آستان_مقدس_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
🔺🔺🔺🔺
#چکیده_کتاب
📔 نام کتاب : بینایی
2⃣ قسمت دوم:
دولت با نگرانی این حرکت مردم را تحلیل و آنرا نشانه ای از آشوب طلبی تلقی کرده و دستور برگزاری انتخابات مجدد را صادر می کند .
اما اینبار شگفتی دیگری حاصل می شود . درصد آرای سفید افزایش میابد.
مقامات دولتی که به شدت نگران دموکراسی هستند برای ریشه یابی این قضیه اقدمات متعددی را انجام می دهند از جمله تفتیش عقاید مردم امام به دلیل اینکه کسی جواب دستی به مامورین نمی دهد نتیجه ای حاصل نمی شود .
در هیت دولت ویز دفاع طرفدار برخورد قاطع و خشن است و سایر وزا موافق اقدمات ملایمتری هستند اما ویز دادگستری با ادله حقوقی پیشنهاد می دهد که دولت پیام مردم را درک کند و از هر اقدامی خودداری کند.
اما بالاخره دولت که کاملا مستاصل شده است بر شدت اقدامات پلیسی می افزاید.
وزیر کشور که سودای ریاست دولت را در سر دارد با انجام کارهای آشوبگربانه از جمله بمب گذاری سعی می کند با ایجاد رعب و وحشت مردم را از راهی که در پیش گرفته اند منصرف کند اما عکس العمل مردم بازهم همه را شگفت زده می کند.
➰ ادامه دارد....
🔹🔷🔹🔸🔶🔸
کانال رسمی
#کتابخانه_آستان_مقدس_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🔺🔺🔺🔺 #چکیده_کتاب 📔 نام کتاب : بینایی 2⃣ قسمت دوم: دولت با نگرانی این حرکت مردم را تحلیل و آنر
🔺🔺🔺🔺
#چکیده_کتاب
📔 نام کتاب : بینایی
3⃣ قسمت سوم
بالاخره دولت تصمیم میگیرد برای تنبیه مردم از شهر خارج شده و با محاصره شهر توسط نیروهای ارتش مانع از خروج مردم شود تا هرج و مرج و کمبود آنها را به قبول دموکراسی و حضور در انتخابات متقاعد کند.
اما در کمال ناباواری مردوم به صورت خودجوش با رعایت قوانین و مقررات کارهای روزمره را انجام داده و تسلیم نمی شوند.
هیت دولت دچار دو دستگی شده و برخی از آنها به مردم می پیوندند.
عاقبت دولت به این نتیجه میر سد که دادن رای سفید با موضوع کوری سفید که چند ماه قبل رخ داده ارتباط دارد و عاملین کوری سردستگان این آشوب هستند.
در این میان یکی از شخصیتهای داستان کوری به مامورین دولت خبر می دهد که در زمان کوری یک نفر (زن دکتر چشم پزشک ) درچار این بیماری نشده و بینا بوده است.
لذا احتمالا میتواند با این قضیه ارتباط داشته باشد. دولت فورا ماموران خود را برای دستگیری چشم پزشک و همسرش (شخصیتهای اصلی داستان کوری) اعزام میکند و با توجه به اینکه زن یاده شده تنها فرد بینای واقعه کوری همگانی بود به شکلی ناجوانمردانه ترور می شود.
ژوزه ساراماگو که تا آخر عمرش به مرام کمونیزم معتقد بود در این رمان تلاش می کند تا مفهوم دموکراسی از دیدگاه غربی را به چالش بکشد و نشان دهد که رای واقعی مردم با آنچه که از صندوق های رای بیرون می آید متفاوت است. همچنین وی اشاراتی هم به نقش رسانه ها و همراهی آنها با سیاست های دولت دارد و از اینکه درک درستی از خواست مردم ندارند باز بان داستان از آنها انتقاد می کند.
🔹🔷🔹🔸🔶🔸
کانال رسمی
#کتابخانه_آستان_مقدس_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
#چکیده_کتاب
📔 نام کتاب : کوری
✏ نویسنده: ژوزه ساراماگو
📎 مترجم: اسداله امرایی
1⃣ قسمت اول
داستان از ترافیکِ یک چهارراه آغاز میشود. رانندهٔ اتومبیلی بهناگاه دچار کوری میگردد. به فاصلهٔ اندکی، افراد دیگری که همگی از بیماران یک چشمپزشکاند، دچار کوری میشوند.
پزشک با معاینهٔ چشم آنها درمییابد که چشم این افراد کاملاً سالم است، اما آنها هیچچیز نمیبینند. جالب آن است که برخلاف بیماری کوری، که همهچیز سیاه است، تمامی این افراد دچار دیدی سفید میشوند.
پزشک میفهمد که این نوع کوری است که به چشم ارتباطی پیدا نمیکند. از طرف دولت، تمامی افراد نابینا جمعآوری و در یک آسایشگاه اسکان داده میشوند.
پزشک نیز خود دچار این بیماری میشود. پلیس برای جلوگیری از شیوع بیماری، پزشک را نیز روانهٔ آسایشگاه میکند.
همسر پزشک نیز بهدروغ اذعان به کوری مینماید تا بتواند در کنار شوهرش باشد. آنها به آسایشگاه یادشده برده میشوند.
در آن آسایشگاه تمامی افراد نابینایند. نیروهای امنیتی برای افراد غذا تهیه میکنند، اما برای عدم سرایت کوری به آنها، تنها غذاها را تا درِ آسایشگاه حمل میکنند. نابینایان برای تقسیم غذا با هم درگیر میشوند. کمکم خوی حیوانیِ افراد در این وضعیت فلاکتبار بروز میکند. کثافت، فحشا و… آسایشگاه را فرامیگیرد.
🔹🔷🔹🔸🔶🔸
کانال رسمی در پیام رسان ایتا
#کتابخانه_آستان_مقدس_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
🔻🔻 〰〰〰〰🔻🔻
#چکیده_کتاب
📔 نام کتاب : کوری
✏ نویسنده: ژوزه ساراماگو
📎 مترجم: اسداله امرایی
2⃣ قسمت دوم
عدهای از کورها، تحویل غذا را بهدست میگیرند و غذا را به افراد دیگری میفروشند. کورها، برای زنده ماندن، از تمامی چیزهای باارزشِ خود میگذرند تا به جایی میرسد که افراد زورگیر از کورها زنهایشان را طلب میکنند. درنهایت، کورها راضی میشوند تا زنان خود را برای بهدست آوردن خوراک به آنها بفروشند.
همسر پزشک، که نابینا نشده، شاهد تمامی این مسائل است. زن دکتر عاشقانه سعی در بهبود وضعیت هریک از افراد میکند، اما بههیچعنوان اجازه نمیدهد کسی از نابینا نبودن او اطلاعی بهدست آورَد.
همسر پزشک، همراه با دیگر زنان، برای تهیهٔ غذا به اتاق زورگیران میرود. یکی از زنها در حین تجاوز، جان خود را ازدست میدهد. همسر پزشک شاهد این واقعه است. او به اتاق میرود و با قیچی کوچکش برمیگردد و گلوی رئیس زورگیران را میدرد. آسایشگاه بههم میریزد، آتش میگیرد و نابینایان به بیرون میریزند. متوجه میشوند که تمامی شهر و کشور نابینا شدهاند. همهجا خالی است، خانهها، شهر و… مردهها و کثافت شهر را فراگرفتهاست. باران شدیدی میبارد. گروههای نابینایان برای غارت غذا در شهر پرسه میزنند. همسر پزشک نیز همراه گروهی شده که شامل: مرد اول در ترافیک و همسرش، دختر کوری با عینک آفتابی، پیرمردی یکچشم، خودِ پزشک، یک پسربچه و یک سگ در شهر شروع به پرسه زدن میکنند. در جستجوی غذا تمامی شهر را میگردند. زن پزشک برای افراد غذا پیدا میکند تا زنده بمانند.
🔹🔷🔹🔸🔶🔸
کانال رسمی در پیام رسان ایتا
#کتابخانه_آستان_مقدس_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🔻🔻 〰〰〰〰🔻🔻 #چکیده_کتاب 📔 نام کتاب : کوری ✏ نویسنده: ژوزه ساراماگو 📎 مترجم: اسداله امرایی 2
🔻🔻 〰〰〰〰🔻🔻
#چکیده_کتاب
📔 نام کتاب : کوری
✏ نویسنده: ژوزه ساراماگو
📎 مترجم: اسداله امرایی
3⃣ قسمت سوم (آخر)
مردم از فرط ناامیدی، به هر چیزی متوسل شدهاند. عدهای برای عدهای دیگر سخنرانی میکند. همگی به دنبال راه چاره هستند.
رمان کوری اثر ساراماگو و برندهٔ جایزهٔ نوبل
عدهای از نابینایان در کلیسا جمع شدهاند تا بر ترس خود غلبه کنند. زن دکتر به آنها ملحق میشود. در آنجا متوجه چیز عجیبی میشود. چشم تمامی نقاشیها و مجسمههای ملائک و معصومین داخل کلیسا با رنگ سفید پوشانده شده و با دستمال بسته شدهاست. زن دکتر به نحوی که بینایی خودش آشکار نشود مردم را آگاه میکند و آنها از نابینایی قدیسان هراسان و وحشت زده میشوند و به سرعت از کلیسا بیرون میروند. به تدریج مردم به این رشد میرسند که خود باید سازماندهی این اوضاع را به دست بگیرند. رشد فکری عمومی در جامعه در حال رخ دادن است. با رخ دادن این اتفاقات مردم به تدریج بینایی خود را به دست میآورند.
در پایان، زن دکتر، که خود منجی جامعه است، از دکتر میپرسد: چرا کور شدیم؟ دکتر جواب میدهد: نمیدانم، اما شاید روزی بفهمیم. زن دکتر جواب میدهد: میخواهی نظر مرا بدانی؟ من فکر میکنم ما کور نشدهایم، ما کور هستیم؛ کور اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند، اما نمیبینند.
نکات جالب در این کتاب:
1- قهرمانان داستان اسم ندارند و هرکدام با صفتی معرفی می شوند مثل چشم پزشک - دختری با عینک تیره - مرد اول و غیره
2- نویسنده در گفتگوها از علاپمی مثل ویرگول یا کاما یا دو نقطه استفاده نکرده درنتیجه خواننده خود باید تشخیص دهد که گوینده جمله کیست
3- علیرغم اینکه ساراماگو کمونیست بوده و تاآخر عمر هم به این اعتقاد پایبنده بوده است لیکن خواننده احساس می کند که نویسنده قصد دارد نقش خدا را پر رنگ کند
🔹🔷🔹🔸🔶🔸
کانال رسمی در پیام رسان ایتا
#کتابخانه_آستان_مقدس_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib