🔰رفتم مهد کودک کلاس قبول کردم ...
به بچه ها هم میگفتم همه با هم جیغ بزنید .....
اوایل اصلا رعشه میگرفتم از صدای اینها 😨
آدما میخاد خودشو خفه کنه ....🤯
♻️خودمو گذاشتم توی این فضا ....
انقدر تو این فضا گذاشتم تا به شرایطی رسیدم که بعدا که بچه دار شدم من اسباب بازی بچه ها بودم...☺️
اینا میخواستن مثلا با هم دیگه بپرن از روی موانع، من خواب بودم اینا از روی خاکریز من میپریدن ...🤾♂😂
یه وقتی بچه گفت:بابا تو چطور میخوابی وسط این جیغ و داد ما ...
(این همونی بود که وقتی صدای در می اومد ....) 👇
➖خب جلوشو گرفتم #مقابله کردم ...💢
بذار یه نمونه هم بگم جالبه ....
🔆من کودک بودم به تمیزی خیلی حساس بودم.
خدا رحمت کنه پدر خدا بیامرز ما رو. سرش رو رو بالش میگذاشت من دیگه سرم رو روی اون بالشت نمیزاشتم ،چون مثلا سرش رو گذاشته بود ،اگه خیس بود دیگه بدم میومد ...