جلال توده ای بود
جلال آل احمد عزیز می گوید توده ای بودم، محو گفته های انقلابی توده ای ها، دفاع از کارگران و ضدیت با استعمار!
عضو فعال حزب بود تا اینکه در یک بزنگاه ذهن و زمانه اش تغییر کرد.
در کتاب در خدمت و خیانت #روشنفکران زمینه انشعاب از #حزب_توده را اینطوری می گوید:
«برای خود من، اما روزی شروع شد که مأمور انتظامات یکی از تظاهرات حزبی بودم که به نفع مأموریت کافتارادزه برای گرفتن نفت شمال راه انداخته بودم، سال ۲۳ یا ۲۴، از در حزب (خیابان فردوسی) تا چهار راه مخبرالدوله با بازوبند انتظامات چه فخرها که به خلق میفروختم؛ اما اول شاه آباد چشمم افتاد به کامیونهای روسی پر از سرباز که ناظر و حامی تظاهر ما در کنار خیابان صف کشیده بودند که یک مرتبه جا خوردم و چنان خجالت کشیدم که تپیدم توی کوچه سید هاشم و بازوبند را سوت کردم قضیه آذربایجان و بعد دفاع حزب از اقا سیدهاشم و بازوبند را سوت کردم ...»
می گوید آنجا که دیدم بیگانه ای حامی من و است و سر نخ دست بیگانه گان است به خودم آمدم؟
امروز سرنخ که هیچ، افسار بخش عمده ای از جریانات دست غربگرایان است و از خواب بیدار نمی شوند!
عاقلان را اشارتی بس است.
@Harfe_sevom