eitaa logo
حرفِ دل :))♥️
791 دنبال‌کننده
759 عکس
270 ویدیو
0 فایل
خودت گفتی : أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ :)) در تنهایی‌هایم مرا دریاب . . حرفِ دلِ مرا بشنوید : که من تنها خدا برایم کافی‌ست🌿! - نویسنده ؟! نه اینجا قلبم می‌نویسه نه من . . ؛ - جهتِ ارتباط : daigo.ir/secret/9133526485 - کپی ممنوع - فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
حرفِ دل :))♥️
واسه تولدِ یکی یه خبراییه 😎!
حرفِ دل :))♥️
واسه تولدِ یکی یه خبراییه 😎!
همیشه کادو تولد نباید مادی باشه ! گاهی می‌تونه یه کادو تولدِ معنوی باشه ؛ مثلاً خوشحال کردنِ کلی بچه ... به نیتِ اون فرد :))♥️
حرفِ دل :))♥️
همیشه کادو تولد نباید مادی باشه ! گاهی می‌تونه یه کادو تولدِ معنوی باشه ؛ مثلاً خوشحال کردنِ کلی بچه
و ذوقِ بچه‌ها بعدِ گفتنِ ممنون خاله :>>> و بعد میگم : از اون خاله‌ای که فرستاده؛ تشکر کنید ... میگن : چجوری ؟! بهشون میگم به سه نفری که کمک میخوان کمکِ‌شون کنید :)) بعد به اونا هم بگید به سه نفر کمک کنن ؛
حرفِ دل :))♥️
و ذوقِ بچه‌ها بعدِ گفتنِ ممنون خاله :>>> و بعد میگم : از اون خاله‌ای که فرستاده؛ تشکر کنید ... میگن
+ خاله ... - جانِ خاله ؛ + به اون خانمی که اونجا نشسته واسش آب آوردم کمک حساب میشه ؟! - آره ؛ چرا حساب نشه :)))؟ و دلم میخواست تک‌تکِ بچه‌ها رو فشار بدم تو بغلم ...♥️؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلوات برای آرامش دل‌ها بفرستیم :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هشتگِ فاطمیه امشب . . نمیخوام مطالبِ همیشگی رو بزارم :))) میخوام یه روایت بنویسم ، از تقریباً همین دوره زمونه خودمون ... یکم قبل تر ،
حرفِ دل :))♥️
هشتگِ فاطمیه امشب . . نمیخوام مطالبِ همیشگی رو بزارم :))) میخوام یه روایت بنویسم ، از تقریباً همین د
یکی بود یکی نبود ... غیر از خدای مهربون، هیچ کس نبود یه آسیدی بود که تازه بابا شده بود :)) نی نی کوچولوش به دنیا نیومده بودااا تازه فهمیده بود بابا شده ! چند روز بعد اینکه فهمید بابا شده ، شروعِ دهه‌ی دوم فاطمیه بود ...
حرفِ دل :))♥️
یکی بود یکی نبود ... غیر از خدای مهربون، هیچ کس نبود یه آسیدی بود که تازه بابا شده بود :)) نی نی کو
یه شب با خانمش که میرن مراسم ، به خاطر اینکه خانمش اذیت نشه، از هم جدا نمی‌شن ... میرن قسمتِ عمومیِ مراسم می‌شینن ، که کنارِ هم باشن :)) و سه نفری عزاداری کنن ... بابا سید و مامانی و نی‌نی کوشولویی که معلوم نبود قراره بشه زهرایی تبار یا علوی تبار !
حرفِ دل :))♥️
یه شب با خانمش که میرن مراسم ، به خاطر اینکه خانمش اذیت نشه، از هم جدا نمی‌شن ... میرن قسمتِ عمومیِ
آخرای مراسم مداح میگه : به عشق زهرا بلند شید و سینه بزنید و همه وایمیسن تا سینه بزنن :)