eitaa logo
حرفِ دل :))♥️
791 دنبال‌کننده
759 عکس
269 ویدیو
0 فایل
خودت گفتی : أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ :)) در تنهایی‌هایم مرا دریاب . . حرفِ دلِ مرا بشنوید : که من تنها خدا برایم کافی‌ست🌿! - نویسنده ؟! نه اینجا قلبم می‌نویسه نه من . . ؛ - جهتِ ارتباط : daigo.ir/secret/9133526485 - کپی ممنوع - فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
استرس داشتم ... یه وقتایی که بیمارستانم ، بدجور استرس می‌گیرم :))
حرفِ دل :))♥️
استرس داشتم ... یه وقتایی که بیمارستانم ، بدجور استرس می‌گیرم :))
دکترم یه بیت شعر خوند : ما در این دهلیزِ قاضىِّ قَضا بهرِ دَعْوىِّ «ألَسْت»ایم و «بَلَى» که «بَلَى»‏ گفتیم و آن را ز امْتحان فعل و قولِ ما شهود است و بیان
حرفِ دل :))♥️
گفت : میدونی معنی الست چیه ؟! گفتم : نه ... گفت آیه ۱۷۲ سوره‌ی اعراف ،
أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ . آیا من پروردگارِ شما نیستم‌ ؟! گفتند : آری :))
حرفِ دل :))♥️
أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ . آیا من پروردگارِ شما نیستم‌ ؟! گفتند : آری :))
خودِ خدا میگه : مگه من خداتون نیستم ، مگه من پروردگارِتون نیستم ... پس چرا باور ندارید بهم :))؟
حرفِ دل :))♥️
خودِ خدا میگه : مگه من خداتون نیستم ، مگه من پروردگارِتون نیستم ... پس چرا باور ندارید بهم :))؟
من خداتم ! .mp3
788.6K
هیچ وقت شده تو زندگیمون فکر کنیم یه خدای بزرگی دارم که کلید درهای خوشبختی دستشه این همه در خونه اینو اونو زدیم ... یه بار شده که بشینیم در خونه خدا ؟ [ Eitaa.Com/HarfeQalb ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب فاطمیه نداریم :) واقعا نمیدونم چی بنویسم ...
شایدم بنویسم ... از همون عشق :))🌱. موقعِ غسل دادنِ عزیزترین فردِ زندگیش ... ۴ فرزندش گوشه‌ای با بهت و اشک داشتند نگاه می‌کردند ...
حرفِ دل :))♥️
شایدم بنویسم ... از همون عشق :))🌱. موقعِ غسل دادنِ عزیزترین فردِ زندگیش ... ۴ فرزندش گوشه‌ای با بهت
علی گفت : حسنم ، حسینم ... مبادا بلند گریه کنید :))💔 همسایه‌ها بیدار می‌شوند ...
حرفِ دل :))♥️
علی گفت : حسنم ، حسینم ... مبادا بلند گریه کنید :))💔 همسایه‌ها بیدار می‌شوند ...
و ۴ نازدانه برایِ اینکه صدای گریه‌ی‌شان بلند نشود ، آستین‌هایشان را با دندان می‌گرفتند ، و می‌فشردند :))
حرفِ دل :))♥️
و ۴ نازدانه برایِ اینکه صدای گریه‌ی‌شان بلند نشود ، آستین‌هایشان را با دندان می‌گرفتند ، و می‌فشردن
یک مرتبه صدایِ گریه‌ی علی[ع بلند شد ... اسماء گفت : مولای من تو کودکان را از گریه با صدایِ بلند منع می‌کنی حال شما خود با صدایِ بلند می‌گریی ؟!