eitaa logo
حرفِ دل :))♥️
791 دنبال‌کننده
746 عکس
266 ویدیو
0 فایل
خودت گفتی : أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ :)) در تنهایی‌هایم مرا دریاب . . حرفِ دلِ مرا بشنوید : که من تنها خدا برایم کافی‌ست🌿! - نویسنده ؟! نه اینجا قلبم می‌نویسه نه من . . ؛ - جهتِ ارتباط : daigo.ir/secret/9133526485 - کپی ممنوع - فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
امام‌حسن علیه‌السلام می گه : دستم تو دستِ مادرم بود، قباله‌یِ فدك رو گرفته بودیم، راهیِ خونه بودیم، تو كوچه‌ها راه می‌رفتم و خوش بودم، مادرم حقِ‌شو گرفته، یهو دیدم یه سایه‌یِ سیاهی ... روبروی مادرم ایستاد،
حرفِ دل :))♥️
امام‌حسن علیه‌السلام می گه : دستم تو دستِ مادرم بود، قباله‌یِ فدك رو گرفته بودیم، راهیِ خونه بودیم
فاطمه قباله‌ی فدك رو بده به من، مادرم نداد ! یه قدم جلو آمد، مادرم عقب عقب می رفت، تا این‌كه پشتِ مادرم به دیوار خورد، نمی‌دونم چی شد مادرم خورد زمین :))
حرفِ دل :))♥️
فاطمه قباله‌ی فدك رو بده به من، مادرم نداد ! یه قدم جلو آمد، مادرم عقب عقب می رفت، تا این‌كه پشتِ م
دیگه نمی‌گم چی شد، فقط همین‌قدر بگم ، یه وقت حسن نگاه كرد، دید مادر رو زمین اُفتاده، شاید اونجا نشست بالا سرِ مادر، گوشه‌یِ نقابِ مادر و كنار زد، صدا زد : مادر چرا صورتت این رنگی شده ؟! نشست آروم با دستای كوچیكش، خاكای چادر مادر رو پاک كرد، هی میگه : مادر حسن قربونت بشه، پاشو بریم مادر :))
حرفِ دل :))♥️
دیگه نمی‌گم چی شد، فقط همین‌قدر بگم ، یه وقت حسن نگاه كرد، دید مادر رو زمین اُفتاده، شاید اونجا نش
اومدن سمتِ خونه، حسن عصایِ دستِ زهراست، تا كه دمِ درِ خونه رسیدن، گفت : حسن جان صبر كن مادر ،كارِت دارم ، با چشمایِ گریون یه نگاه به مادر كرد، - بله مادر جان ! مادر با گوشه‌ی چادر اشكای حسن رو پاک كرد، + حسن جان ! نكنه ماجرا رو برا بابات علی تعریف كنی، بابات به اندازه‌ی كافی غصه تو دلش داره :))
حرفِ دل :))♥️
اومدن سمتِ خونه، حسن عصایِ دستِ زهراست، تا كه دمِ درِ خونه رسیدن، گفت : حسن جان صبر كن مادر ،كارِت د
زهرا سکوت کرد :)) دردِ سیلیِ تو کوچه رو فریاد نزد ... یه سیلی که چیزی نیست ، علی[ع کلی غصه تو دل‌ِشه !
حرفِ دل :))♥️
زهرا سکوت کرد :)) دردِ سیلیِ تو کوچه رو فریاد نزد ... یه سیلی که چیزی نیست ، علی[ع کلی غصه تو دل‌ِشه
ولی سیلی ... یه جوری سیلی به صورت مادر زد ... بعضیا فکر میکنن یه سیلی بوده ، تموم شده رفته ؛ نه ... وقتی بعدِ شهادت ،
حرفِ دل :))♥️
ولی سیلی ... یه جوری سیلی به صورت مادر زد ... بعضیا فکر میکنن یه سیلی بوده ، تموم شده رفته ؛ نه ...
دومی رسید جلو مقدادُ گرفت گفت : کجا زهرا رو به خاک سپردن ؟! وقتی حوابِ سر بالا شنید ... یه سیلی تو صورت مقداد زد ! مرد بود ، قوی بود ، رو زمین افتاد .
حرفِ دل :))♥️
دومی رسید جلو مقدادُ گرفت گفت : کجا زهرا رو به خاک سپردن ؟! وقتی حوابِ سر بالا شنید ... یه سیلی تو
زد زیر گریه ... گفت : تو با یه سیلی زدنِ من ، اشکت در اومد هان ؟! بلند شد گفت : نامرد ! گریه‌ام برا خودم نیست ... می‌خوام بگم همین‌طور که به من زدی ، به زهرا[س هم زدی 💔؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از آن سیلی که چون طوفان به رخسارش وزید حالت گلبرگ نیلوفر نمی‌دانم چه شد ... 💔!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دخترِ تازه مسلمان ... از اهمیت ِ می گوید : پوشیدنِ حجاب برایم سخت بود اما وقتی به حضرت فاطمه[سلام الله علیها] فکر کردم و خودم را در محضرِ دخترِ پیامبر[ص فرض کردم ، از خودم شرمنده شدم ... | [ Eitaa.Com/HarfeQalb ]
حرفِ دل :))♥️
دخترِ تازه مسلمان ... از اهمیت ِ#حجاب می گوید : پوشیدنِ حجاب برایم سخت بود اما وقتی به حضرت فاطمه[
بحث این‌جاست که کشورهایِ غربی دارن به این نتیجه می‌رسن که حجاب ، جزء مهم‌ترین اصولِ زندگیه :)) اگه می‌خواید زندگی‌تون از هم نپاشه ، حجاب و پوشش داشته باشید ،