یا شاید این حس باشه چجوری خانواده‌ی بعضیا به بچه هاشون اینقدر اهمیت میدن محدودیتی ندارن . . ولی مامان بابای من همش گیر میدن این کارو بکن اونکارو نکن اینجوری باش اونجوری نباش و . .

حرفایی که از اینجا به بعد میزنم نه نصیحته، نه قضاوت، نه چرت و پرت، نه شعاررر !! چون منم مثل شماهام چون یه دختر دهه هشتادی‌ام و همه اینا رو داشتم و دارم :))!

من میفهمم !! _ میفهمم وقتی که تو به چیزی علاقه داری ولی خانوادت تو رو منع میکنن ازش یعنی چی .. _ من میفهمم وقتی تو دوست داری با دوستات بری بیرون و خانوادت میگن همش با دوستاتی و با خانواده نیستی و میخوان پیش اونا باشی . . _ من میفهمم وقتی میبینی کناریت راحت سوار هر اتوبوسی هر ماشینی برای رفتو آمدش میشه و راحته ولی تو باید با خانوادت بری بیای که چی اونا گیر میدن و . .

من حتی میدونم اگه میخواین کاری بکنید هزار تا دلیل میارن که تو نمیتونی . . تو بچه ای مگه به این آسونیه . . من میدونم که حتی گاهی مجبورت شاید کنن فلان کارو بکن یا نکن یا بخون یا نخون و . . !

اینم میدونم که هر وقت از هر راهی وارد می‌شید باز یه جای دیگه هست که بیان بگن . . نکن ! بکن ! چرا اینجوریه . . چرا اونجوریه . .

مثال بزنم ؟! شاید برای خیلی ها اتفاق افتاده باشه . . مادرتون به هر دلیلی چند روز یا نصف روز نیست و کارای خونه اون مدت که مادرتون نیست دست شماست . . شما همه تلاشتو میکنی هر چی بلدی رو به کار میگیری . .

بعد مادرتون میاد : اینجا چرا اونجوریه چرا اینه؟! چرا اینو اینجا گذاشتی ؟! مگه کار بلد نیستی ؟! دخترای هم سن تو فلان میکنن تو هنوز فلانی بهمانی . . و شما قهر میکنید و میرید تو اتاقتون حرفایی که تو ذهنتون میاد یا به زبون میاریدم که خودتون بهتر میدونید🙂🌱!

مثال زیاده ولی در همین حد بگم . . من میدونم تلاش خیلی کردین که با خانواده ارتباط بگیرید ولی نشده ها . . ولی به این که چرا این همه به قول خودمون گیر میدن فکر کردین🙄؟!

ببین من هم سن توام . . قرارم نیست نصیحت کنم قراره به هم کمک کنیم . . تا یکم فشار های رومون کم بشن نه ؟؟

به قول یکی از رفقا : دارویی وجود نداره نگرانی‌شون رو چند ساعت در روز قطع کنیم؟🚶🏻‍♀️😂

یا یکی دیگه :‌ بروووو بابا تو هم حرف بقیه رو میزنی نگرانن این کارو نکنن . . مگه نمیدونن با این کاراشون اعصابم بهم میریزه ؟ یا فلان میشه پس چرا میکنن ؟!