eitaa logo
حرفِ دل :))♥️
794 دنبال‌کننده
764 عکس
274 ویدیو
0 فایل
خودت گفتی : أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ :)) در تنهایی‌هایم مرا دریاب . . حرفِ دلِ مرا بشنوید : که من تنها خدا برایم کافی‌ست🌿! - نویسنده ؟! نه اینجا قلبم می‌نویسه نه من . . ؛ - جهتِ ارتباط : daigo.ir/secret/9133526485 - کپی ممنوع - فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتم قاب فروشی . . دوتا سفارش نیمه‌تموم داشتم گرفتم که تکمیل کنم تا آخر هفته برسونم دستِ صاحباشون😎!
حرفِ دل :))♥️
رفتم قاب فروشی . . دوتا سفارش نیمه‌تموم داشتم گرفتم که تکمیل کنم تا آخر هفته برسونم دستِ صاحباشون😎!
بعدشم یه سر رفتم لوازم‌التحریری واسه آبجیام که از روستا قراره برگردن یادگاری گرفتم چون وقتی میان احتمالا من قم نباشم . . و با دیدنِ‌شون ذوق کنن . . 😁!
حرفِ دل :))♥️
بعدشم یه سر رفتم لوازم‌التحریری واسه آبجیام که از روستا قراره برگردن یادگاری گرفتم چون وقتی میان احت
و کلی خرت و پرتِ دیگم خریدم😐😂؛ خلاصه کارتِ‌مونو خالی کردیم و از خانواده هم پول قرض گرفتیم 🚶🏻‍♂//:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دخترک ۸ - ۹ سالش بود . . با رفیقش در حالِ بازی کردن بودن :)) تو محوطه‌ی بازی یه آب‌خوری بود . . یه روز چند نفر اومدن و آبخوریِ زمینِ بازیِ دخترک و رفیقش رو خراب کردن . .
حرفِ دل :))♥️
دخترک ۸ - ۹ سالش بود . . با رفیقش در حالِ بازی کردن بودن :)) تو محوطه‌ی بازی یه آب‌خوری بود . . یه ر
دخترک با تمامِ پررویی گفت : آبخوریِ ما رو چرا خراب می‌کنید ؟! آقاهه جواب داد : قراره شهید بیاریم :)) دخترک تو عالمِ کودکی با شهید قهر کرد با آقاهه هم همینطور . .
حرفِ دل :))♥️
دخترک با تمامِ پررویی گفت : آبخوریِ ما رو چرا خراب می‌کنید ؟! آقاهه جواب داد : قراره شهید بیاریم :))
یه روز دید شهیدو آوردن ، تابوت با سه رنگِ پرچمِ ایران براش مهم نبود . . چون درکی از مفهومِ شهید نداشت :)) ولی غافل . .
حرفِ دل :))♥️
یه روز دید شهیدو آوردن ، تابوت با سه رنگِ پرچمِ ایران براش مهم نبود . . چون درکی از مفهومِ شهید ند
بعدِ اونروز هرموقع دخترک میرفت بازی کنه . . میدید جای آب‌خوری‌شون یه شهیده . . ولی هرموقع میرفت اونجا سر میزد . . حالش خوب میشد، نمیدونست چرا ! ولی عجیب آرامش داشت :))
حرفِ دل :))♥️
بعدِ اونروز هرموقع دخترک میرفت بازی کنه . . میدید جای آب‌خوری‌شون یه شهیده . . ولی هرموقع میرفت ا
گذشت و گذشت . . تا اینکه یه روز دخترک فهمید اون شهید بابایِ خودش بود :)) آری پدرش شهید مفقودالاثر بود و اومده بود پیشش . . ولی دخترک فکر میکرد اومده و آبخوری‌شونو خراب کرده . .
حرفِ دل :))♥️
گذشت و گذشت . . تا اینکه یه روز دخترک فهمید اون شهید بابایِ خودش بود :)) آری پدرش شهید مفقودالاثر ب
از اون روز دخترک، دیگه دخترِ سابق نبود ! دخترِ شهید بود . . دخترِ شهید مفقودالاثری که فقط اسم و سنِ باباشو میدونست . . و هیچ‌وقت نتونست با خودش زندگی کنه . . و همیشه با یک سنگِ مزارِ سرد زندگی کرد :))💔
enc_16924485243027452835850.mp3
5.79M
میشه بگی که من هنوز نازم شونه بزن موی منو بازم دست توی موهای تو میندازم . . ((: | :) [ Eitaa.Com/HarfeQalb ]