eitaa logo
دُخْتَـرانِ‌حَریمِ‌حَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
1.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
259 فایل
جایی‌براےباهم‌بودن‌وگذراندن‌لحظاتِ‌ناب‌ِنوجوانے😌💕 اطلاع‌رسانی‌های‌هیئت‌دختران‌حریم‌حوراءیزد🌱 • • پـُلِ‌ارتـباطے ما‌ و شمـا👀↯ @dokhtaran_harime_haura هیئت‌بانوان‌حریم‌حوراء↯ @harime_haura حجاب‌ملیکا↯ @melika_hejab
مشاهده در ایتا
دانلود
بہ تو از دور سݪـام😭 🌱ـا‌جـــان‌بطلب💔 ⎾ @harime_hawra
☔️ بقول‌حاج‌آقا‌قرائتی🌻 هرمعتاد‌حداقل‌سالی‌یک‌نفررو با خودش همراه می‌کنه..!🚬 شماکه‌مسلمون‌‌مسجدی↓ سالی‌چندنفررو مسلمونِ‌مسجدی‌میکنی..؟🙃
⚠️ 👩🏻‍💼 🎀 حاج قاسم میگفت : وقت دیده نشدنه!(: واقعا اگه کار برای خداست ، گفتنِ دیده شدن ، ذکر با آیدی ، کپی رو حرام کردن ، معنی داره؟!😕 مسئله اصلی ، مسئله نیات ماست! مسئله اصلی تر خدا ببیـنه تلاشتو کافیه😄 اثر بخشیش دست خودشه..🙃 شما نیتت خالص و برای خدا باشه😉❗️ به قول حاج همت : قلم میزنید ،گام برمیدارید ، حرف میزنید و.. همه اش برای خدا باشه..✨ خودش بهتون عزت وسروری میده عزت دست خداست نه خلق :)!🚶🏻‍♀ به‌خودمون‌بیایم‌رفیق!🚶🏻‍♀ خدا‌خودش‌حواسش‌بهمون‌هست😉💛 🙂
دُخْتَـرانِ‌حَریمِ‌حَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
جایزه خفنمونه😎🌱 مربوط به چالش بالا🤞🏼
برنده چالشمون😍🤞🏼 زینب خانم دهقانیزاده با لبخند بفرمائید تشریف بیارید پیوی😉 مبارکتون باشه😎🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🖇♥️﷽♥️🖇 تا آن موقع مرحله اول عملیات بیت‌المقدس را پشت سر گذاشته بودیم و برای انجام مرحله دوم می‌بایست در منطقه دیگری مستقر می‌شدیم💪🏼 منتظر شدیم تا هوا تاریک شود کم کم سر و کله ایفا و کمپرسی ها پیدا شد نیرو های لشکر ۲۱ کربلا قبل از ترک جاده اهواز خرمشهر در یک دسته‌بندی جدید با نیروهای تکاور برای لشکر ۲۱ حمزه ادغام شدند تا آن روز بچه‌های بسیج و سپاه و ارتش هر کدام جداگانه البته در کنار هم می‌جنگیدن🔫 برای مرحله دوم عملیات به سبک چیدمان نیروهای ارتشی به گروه های ۱۲ نفره تقسیم شدیم. یازده نفر تکاور بودند و یک نفر بسیجی یا سپاهی. یک تیراندازی یک بیسیم‌چی و دو امدادگر داشت حرکت کردیم🚶🏻‍♂ ظاهرا اوضاع آرام بود چیز زیادی از حرکت ستون نگذشته بود که یک مرتبه دیدیم جاده را بستند به آتش بشمار ۳ همه از آیفا ها و کمپرسی ها پریدند بیرون و خودشان را انداختند توی حاشیه جاده خاکی چند دقیقه بعد از کمپرسی ها در آتش می‌سوخت ترکش های ریز و درشت گلوله‌ها روی بدنه آلفا و کمپرسی ها کلی یادگاری گذاشته بودند😾 فرمانده داد می‌کشید زودتر سوار شوید تا راه بیفتیم سمت ماشین ها هنوز درست و حسابی جاگیر نشده بودیم که دوباره باران گلوله ی توپ و خمپاره روی جاده باریدن گرفت دوباره به سمت حاشیه جاده و آنجا پناه گرفتیم این کار چندین مرتبه دیگر تکرار شد از طرفی جای ماندن نبود و از طرف دیگر ماشین ها شده بودند سیبل های متحرک🚎 😃📖 🎀 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛