✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨
#من_میترا_نیستم☀️
#قسمت_دوازدهم
بچه هایم همه سر به راه و درس 📚خوان بودند اما زینب علاوه بر درس خواندن مومن هم بود همیشه دنبال کسانی بود که بتوانند در این راه کمکش🙏 کنند.
در همسایگی ما در آبادان خانواده کریمی زندگی می کردند آنها متدین بودند.
تنها خانه🏘 محله بود که پشت در پرده بزرگی داشت تا وقتی درِ خانه باز می شود داخل خانه پیدا نشود.🙃
زهرا خانم دختر بزرگ خانواده کریمی، برای دخترهای محل کلاس قرآن و احکام😍 می گذاشت.
مینا مهری و زینب به این کلاسها میرفتند. مینا و مهری با اقدس کریمی همکلاس بودند و زینب با نرگس دوست🤝 بود.
زهرا خانم سر کلاس به بچه ها می گفت: تو مسائل دینی باید از یه مجتهد تقلید کنید وگرنه اعمالتون مثل وضو و غسل قبول نیست❌.
زهرا خانم از بین رساله ها رساله🥀 امام خمینی را به دختر ها معرفی کرد. ما تا آن زمان از این حرف ها سر در نمی آوردیم امام را هم نمیشناختیم.😕
مینا و مهری به کتاب فروشی آقای جوکار در بازارچه ایستگاه شش رفتند تا رساله بخرند اما آقای جوکار به آنها گفت: رساله امام خمینی خطرناکه 😱دنبالش نگردید وگرنه شما را میگیرند آقای جوکار رساله آقای خویی را به بچهها داد😇.
بعد از خرید رساله دخترها مقلد آقای خویی شدند زهرا خانم گفت: هیچ اشکالی نداره مهم اینه که شما احکام تون رو طبق تقلید از مجتهد انجام بدید😌.
زینب به کلاسهای قرآن خانه کریمی میرفت. کلاس چهارم دبستان بود صبح مدرسه🏢 میرفت و بعد از ظهرکلاس.
یک روز ناراحت😔 به خانه آمد و گفت: مامان من سر کلاس خوب قرانخوندم به نرگس جایزه🎁 دادند اما به من جایزه ندادن😭.
گفتم جایزه ای که دادن چی بود؟ جواب داد :یه بسته مداد✏️ رنگی.
گفتم خودم برات هدیه میخرم من جایزه ات رو میدم روز بعد جایزه را خریدم و به زینب دادم و خیلی تشویقش👏 کردم.
وقتی زینب مینشست و قرآن میخواند یاد دوران بچگی خودم و رفتن به مکتب خانه می افتادم که به جایی نرسید 🤕
زینب بعد از شرکت در کلاسهای قرآن و ارتباط با دخترهای خانواده کریمی به حجاب💞 علاقهمند شد.
من و مادرم حجاب داشتیم ولی دخترها نه. البته خیلی ساده بودن و لباس 👕های پوشیده تنشان می کردند.
زینب که کوچکترین دختر من بود و در همه کارها پیش قدم میشد اگر فکر میکرد کاری درست✅ است انجامش میداد و کاری به اطرافیانش نداشت.
یک روز کنارم نشست و گفت: مامان دلم میخواد با حجاب شم. از شنیدن🗣 این حرف خیلی خوشحال شدم غیر از این هم انتظار نداشتم.
زینب نیمه دیگر من بود پس حتما در دلش به حجاب علاقه😍 داشت مادرم هم که شنید خوشحال 😊شد
#ادامه_دارد....
#من_میترا_نیستم💓
#به_وقت_رمان💌
#رمان_سرا_دختران_حریم_حورا🍄
╔═∞═๑ღ🌙ღ๑═∞═╗
@ harime_hawra
╚═∞═๑ღ🌙ღ๑═∞═╝
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼
🌼🌸
animation.gif
88.3K
صبحتون به قشنگی این پرنده زیبا❤️
#دختران_حورایی
꧁@harime_hawra꧂
#بیو✨
〖یِڪشَبمیانِبینالحَرَمِین
دادمےزَدَم..( :↶
گَشتَمنَبودبِهتَرازاینجآ✋⃟🌱
نَگَرد؛نیست〗❤️⃟🙃
#دختران_حورایی
꧁ @harime_hawra ꧂