🌸رسول اکرم(ص):🌸
اِضْمَنوالی سِتّاً مِن اَنفُسِکُم اَضمَن لَکُمُ الجَنَّةَ اُصدُقُوا اِذا حَدَّثْتُم وَأوفُوا اِذا وَعَدتُم وَاَدُّوا اِذا اْئتُمِنْتُم وَاحفَظوا فُروجَکُم وَغُضّوا اَبصارَکُم وَکُفّوا اَیدیَکُم؛
شش چیز را برای من ضمانت کنید تا من بهشت را برای شما ضمانت کنم:
🔹 راستی در گفتار
🔹وفای به عهد
🔹بر گرداندن امانت
🔹 پاکدامنی
🔹چشم بستن از گناه
🔹 و نگه داشتن دست( از غیر حلال).
📚 یک هزار حدیث، ص ۳۳۸
#بهشت
#انتشار
#مطلب_اخلاقی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🌐 https://eitaa.com/harimehayat
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
🌸#ختم_صلوات
⬛️#پیامبر_خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
بر من بسیار #صلوات بفرستید؛ زیرا صلوات بر من #نوری است در #قبر، و نوری است بر #صراط، و نوری است در #بهشت
⚫️ دعوت از علاقه مندان به شرکت در #پویش ختم ۱۴ هزار #صلوات 👇
🌷هدیه به #پیامبراکرم صلی الله علیه و آله،#امام_حسن مجتبی علیه السلام و #امام_رضا علیه السلام
💌 جهت شرکت در پویش تعداد صلواتها را به این آیدی @mza313 ارسال کنید.
🔹 فرصت شرکت: از 4⃣2⃣ تا 8⃣2⃣ مهر
🌹....___🖤🖤🖤___....🌹
لطفا این پیام را برای گروه های مختلف ارسال کنید تا تعداد افراد بیشتری در ثواب فرستادن صلوات شریک شوند.
🖤🔸🖤🔸🖤🔸🖤🔸🖤🔸🖤
#عکس_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🌐 https://eitaa.com/harimehayat
📕 #تنهامیانداعش
#قسمت_دوازدهم
💠 فرصت همصحبتیمان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام #امام_حسن (علیهالسلام) میروند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند.
به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت.
💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک میپاشید.
نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که میدانستیم #داعش دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیهالسلام) هستیم.
💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس میکردیم صاحبی جز #صاحبالزمان (روحیفداه) نداریم.
شیخ مصطفی با همان عمامهای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به #امام_حسین (علیهالسلام) میگفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما #دفاع میکردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با #اهل_بیت (علیهمالسلام) هستیم و از #حرم شون دفاع میکنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهمالسلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!»
💠 گریه جمعیت بهوضوح شنیده میشد و او بر فراز منبر برایمان #عاشقانه میسرود :«جایی از اینجا به #بهشت نزدیکتر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهمالسلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیهالسلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خونمون از این شهر دفاع میکنیم!»
شور و حال #شیعیان حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر میکرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرماندهها وارد #عراق شد، با خیانت همین خائنین #موصل و #تکریت رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف #آمرلی رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.»
💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دلمان را خالی میکرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیهالسلام) بودیم که قلبمان قرص بود و او همچنان میگفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل سیدالشهدا (علیهالسلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا #شهید میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدساتمون رو تخریب میکنه، سر مردها رو میبُره و زنها رو به اسارت میبَره! حالا باید بین #مقاومت و #ذلت یکی رو انتخاب کنیم!»
و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد #هیهات_من_الذله در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق #شهادت بود که از چشمه چشمها میجوشید و عهد نانوشتهای که با اشک مردم مُهر میشد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند.
💠 شیخ مصطفی هم گریهاش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ میکرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! میدونید که بعد از اشغال عراق، #آمریکاییها دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپیجی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.»
مردم با هر وسیلهای اعلام آمادگی میکردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید #مدافعان شهر میشد و حالا دلش پیش من و جسمش دهها کیلومتر دورتر جا مانده بود.
💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راهها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمیرسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیرهبندی کنیم تا بتونیم در شرایط #محاصره دووم بیاریم.» صحبتهای شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد.
عدنان بود که با شمارهای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که خنجرش را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب عروسیات عزا شده! قسم میخورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمیذاریم! همه دخترای آمرلی غنیمت ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»...
#ادامه_دارد
👈 لطفا با ارسال مطالب همراه لینک؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.
#داستان
#موسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🌐 https://eitaa.com/harimehayat
📕 #تنهامیانداعش
#قسمت_بیست_و_پنجم
💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت.
میدانستم از #شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد.
💠 از پلههای ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نهتنها #پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟»
بیقراریهای یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل #همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم.
💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت.
دستان زن بینوا از #شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بیهیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد.
💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در #آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم.
دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با #گریهای که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!»
💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان #آسمانیاش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با #حاج_قاسم قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را #مشتاقانه به سمت معرکه میکشید.
در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.
💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»
او #دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.
💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :«#حاج_قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی #داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت #سید_علی_خامنهای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!»
سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان میکرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم #سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش #داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!»
💠 با خبرهایی که میشنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیکتر میشد، ناله حیدر دوباره در گوشم میپیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز میگفت بعد از اینکه فرماندههای شهر بازم #اماننامه رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمیذاره یه مرد زنده از #آمرلی بره بیرون!»
او میگفت و من تازه میفهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما #نارنجک آورده و از چشمان خسته و بیخوابش خون میبارید.
💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس #اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود.
اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت #ناموسش بیش از بلایی که عدنان به سرش میآورد، عذاب میکشید و اگر #شهید شده بود، دلش حتی در #بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود!
💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم #آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد.
نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر میتوانست یوسف را #سیر کند. بهسرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمیدانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد.
💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به #شوق دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم.
همانطور که به سمت در میدویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی #رزمندهای آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لبهای او بیشتر به خشکی میزد که به سختی پرسید :«حاجی خونهاس؟»...
#ادامه_دارد
👈 لطفا با ارسال مطالب همراه لینک؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.
#داستان
#موسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🌐 https://eitaa.com/harimehayat
🔸🔶 دعای روز #بیستم ماه #رمضان
🌸بسم الله الرّحمن الرّحیم🌸
🦋اَللّهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ الْجِنانِ وَاَغْلِقْ عَنّى فیهِ اَبْوابَ النّیرانِ وَوَفِّقْنى فیهِ لِتِلاوَةِ الْقُرْانِ یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ.
💫 خدایا! در این روز درهای #بهشت را به رویم بگشا
و درهای #جهنم را به رویم ببند
و #توفیق خواندن #قرآن را به من #عنایت کن،
ای فرود آورنده #آرامش در دل #مومنین.
჻ᭂ🌿🥀🥀🥀🌿჻ᭂ
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری فرمائید.
#دعای_روزبیستم_ماه_رمضان
#عکس_نوشته_تولیدی
#موسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🥀@harimehayat🥀
💠 دعای روز #بیست_ویکم ماه مبارک رمضان
☘ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلاً، وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلاً، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً، يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ.
🔸 خدایا در این #ماه برای من به سوی خشنودی ات دلیلی قرار ده، و برای #شیطان راهی به سوی من قرار مده، و #بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده، ای برآورنده #حاجات خواهندگان .
჻ᭂ🌿🥀🥀🥀🌿჻ᭂ
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری فرمائید.
#دعای_روزبیست_ویکم_ماه_رمضان
#عکس_نوشته_تولیدی
#موسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🥀@harimehayat🥀
💠 دعای روز #بیست_ودوم ماه مبارک #رمضان
🤲اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ
و أنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ
وَ وَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ
و أَسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ
یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین
🤲خدایا در این ماه درهاى #فضلت را به رویم بگشا
و برکاتت را بر من #نازل فرما
و به موجبات خوشنودیت موفقم بدار
و در میان #بهشت هایت جایم ده
اى #اجابت کننده خواهش #درماندگان
჻ᭂ🌿🥀🥀🥀🌿჻ᭂ
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری فرمائید.
#دعای_روزبیست_ودوم_ماه_رمضان
#عکس_نوشته_تولیدی
#موسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🥀@harimehayat🥀
🍃🌸🍃🌹🍃🌸
💠ما اگر بخواهیم در مقاصد دنیوى هم #پیروز بشویم، بایستى #ایمان خودمان را، #اعتقاد خودمان را، #عمل خودمان را، براى آنسوى مرز مردن #تقویت کنیم. امیرالمؤمنین میفرماید من میخواهم مردم را به #بهشت برسانم؛ این وظیفهى ما است.#نهى_ازمنکر باید بکنیم، #امربه_معروف باید بکنیم، وسائل عمل خیر و #حسنات را در #کشور فراهم کنیم، وسائل شُرور و #آفات را از دسترسها برداریم؛ این وظائف #مسئولین حکومت است.
🎙بیانات مقام معظم رهبری، 1393/02/23
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
🌐 https://eitaa.com/harimehayat
💫💫💫
✨✨✨
💫💫
✨
🦋حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) فرمودند:
«هر کس در #ماه رجب #صدقه بدهد، خداوند روز قیامت در #بهشت او را به #ثوابی گرامی میدارد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر بشری خطور نکرده است».🦋
📗بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۳۳
👈لطفا با ارسال(فوروارد) مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#ماه_رجب
#حدیث
🌐https://eitaa.com/harimehayat
💫💫💫
✨✨✨
💫💫
✨
🦋حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) فرمودند:
«هر کس در #ماه رجب #صدقه بدهد، خداوند روز قیامت در #بهشت او را به #ثوابی گرامی میدارد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر بشری خطور نکرده است».🦋
📗بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۳۳
👈لطفا با ارسال(فوروارد) مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#ماه_رجب
#حدیث
🌐https://eitaa.com/harimehayat
⭐️🌙⭐️🌙⭐️
🌙⭐️🌙⭐️
⭐️🌙⭐️
🌙⭐️
💠بهشت و باب #روزه دارن
🔸پیامبر اکرم (ص):
«إنَّ لِلجَنَّةِ باباً یدعی الرَّیانُ لا یدخُلُ مِنهُ إلاَّ الصَّائِمُونَ؛
برای #بهشت دری است به نام (ریان) که از آن فقط روزه داران وارد میشوند».
📚وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۹۵، ح ۳۱.
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تولیدی
#سحر_ماه_رمضان
🌐https://eitaa.com/harimehayat
🌼🍃🌼
🍃🌼
🌼
✨حضور در مسجد
🔸پیامبر اکرم(ص) به ابوذر فرمود: «ای اباذر! مادامی که تو در #مسجد هستی، خداوند در مقابل هر نفسی که میکشی، یک درجه در #بهشت به تو عطا میکند و #فرشتگان بر تو درود میفرستند و برای تو برای هر نفس در مسجد، ده #حسنه مینویسند و ده گناه از تو پاک میکنند».
📗 تفسیر معین، ص۵۷۳، ص۳.
👈لطفا با ارسال(فوروارد) مطالب؛ در نشر آموزه های دینی ما را یاری کنید. 🌺
#حدیث
#حضور_در_مسجد
🌐https://eitaa.com/harimehayat
🦋حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) فرمودند:
«هر کس در #ماه رجب #صدقه بدهد، خداوند روز قیامت در #بهشت او را به #ثوابی گرامی میدارد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر بشری خطور نکرده است».🦋
📗بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۳۳
👈لطفا با ارسال مطالب ؛در نشر آموزه های دینی ما را یاری کنید.🌺
#ماه_رجب
🌐 https://eitaa.com/harimehayat
♨️بهشتی و جهنمی🔰🔰
⚜قالَ الصادقُ علیه السلام:
لَا یَزَالُ الْمُؤْمِنُ یُورِثُ أَهْلَ بَیْتِهِ الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ الصَّالِحَ حَتَّی یُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ [جَمِیعاً] حَتَّی لَا یَفْقِدَ فِیهَا مِنْهُمْ صَغِیراً وَ لَا کَبِیراً وَ لَا خَادِماً وَ لَا جَاراً وَ لَا یَزَالُ الْعَبْدُ الْعَاصِی یُورِثُ أَهْلَ بَیْتِهِ الْأَدَبَ السَّیِّئَ حَتَّی یُدْخِلَهُمُ النَّارَ جَمِیعاً حَتَّی لَا یَفْقِدَ فِیهَا مِنْهُمْ صَغِیراً وَ لَا کَبِیراً وَ لَا خَادِماً وَ لَا جَاراً.
📜#مؤمن، همواره به #خانواده اش، #احکام و #معارف_دینی و #ادب و #رفتار شایسته را به #ارث میدهد تا در نتیجه تمام اعضای خانواده اش را وارد #بهشت سازد، به گونه ای که جای هیچ کدام از اعضاء خانواده از کوچک و بزرگ و کارگر منزل و حتی همسایه، در بهشت خالی نباشد.
درمقابل #بنده_نافرمان و معصیت کارِ خدا برای #خانواده اش #رفتار و #ادب_نا_شایست به #ارث میگذارد و در نتیجه تمام اعضای خانواده اش را #جهنمی میسازد، به گونه ای که جهنم از وجود هیچ کدامشان از کوچک و بزرگ و خادم و همسایه خالی نمی باشد.
(مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص ۲۰۱)
📚چھل حدیث مرد در خانواده صفحه ۲۶
#خانواده
👈لطفا با ارسال مطالب ؛در نشر آموزه های دینی ما را یاری کنید.🌺
🌐 https://eitaa.com/harimehayat