eitaa logo
حریم حیات
155 دنبال‌کننده
5هزار عکس
387 ویدیو
99 فایل
🍃مطالب کانال تولیدی هست و برای تهیه آن وقت صرف شده ،لطفا با ارسال مطالب؛ما را در نشر آموزه های دینی یاری فرمایید.🍃 _______________________________________
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️جنگ، جنگ تا پیروزی ✨شنیده اید می گویند عدو😡 شود سبب خیر؟ ما تازه دیروز معنی آنرا فهمیدیم. دیروز عصر که با خمپاره سنگر تدارکات را زدند😱 نمی دانید تدارکاتچی بیچاره چه حالی داشت، باید بودید و با چشمان خودتان می دیدید. دار و ندارش پخش شده بود روی زمین، کمپوت، کنسرو، هر چه که تصورش را بکنید، همه آنچه احتکار کرده بود! ☹️☹️انگار مال بابایش بود. بچه ها مثل مغولها هجوم بردند، هر کس دو تا، چهارتا کمپوت زده بود زیر بغلش و می گریخت و بعضی همانجا نشسته بودند و می خوردند.😋 طاقت اینکه آنرا به سنگر ببرند نداشتند، دو لپی می خوردند و شعار می دادند: جنگ جنگ تا پیروزی، صدام بزن، صدام بزن جای دیروزی!😜😜😜 📚خاطرات جبهه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
♨️عجّلوا بالصلوة مثل اینكه شش ماهه دنیا آمده بود.😟حرف می زد با عجله، غذا 🍛می خورد با عجله، راه می رفت🏄‍♂ می خواست بدود و نماز میخواند به همین ترتیب. امام جماعت ما بود. اذان، اقامه را كه می گفتند با عجلوا بالصلوة دوم قامت بسته بود. قبل از اینكه تكبیر بگوید سرش را بر می گرداند رو به نمازگزاران و می گفت:🤔 من نماز تند می خوانم، بجنبید عقب نمانید. راه بیفتم رفته ام،🚌 پشت سرم را هم نگاه نمی كنم، بین راه نگه نمی دارم و تو راهی هم سوار نمی كنم.😅😅😅 📚خاطرات جبهه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
♨️سیب سخن در باب فواید خوراکیها بود. از جمله خواص میوه ها. هر کس هر چه می دانست، کم و زیاد، درست و غلط مطرح می کرد. 🤔من هم که هیچ چیز بلد نبودم، برای اینکه کم نیاورده باشم گفتم: سیب،🍎 سیب🍏 با آلبالو🍒 و گیلاس🍒 و هندوانه 🍉و چه می دانم زردآلو خیلی توفیر دارد. شنیده م هر کس صبح ناشتا یک سیب🍎 بخورد، ظهر بعد از غذا 🍛یکی و آخر شب قبل از خواب😴 هم یکی، مکثی کردم و ادامه دادم: آنوقت ظرف کمتر از بیست و چهار ساعت سه تا سیب خورده است، 🤔تصورش را بکنید!😳😄 📚خاطرات جبهه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
🌹به کربلا می رویم ✨تیپ ما، تیپ نبی اکرم (ص) دو شب🌙 در اردوگاه پاوه ماند، شب سوم بود که ما را حرکت دادند، کجا؟🤔🤔 هیچ کس نمی دانست. برادر برخاصی را دیدم. ایشان معلم بودند، پرسیدم: شما می دانید ما را کجا می برند؟ خیلی عادی گفت: معلوم است، کربلا. از دوستان دیگر سؤال کردم، هیچ کس جواب درست و حسابی نداد. یکی می گفت: رو به خدا می رویم،😳😳 دیگری می گفت: نه رو به هوا می رویم. 😉😉آنقدر فهمیدم که در منطقه آدم باید خودش پاسخ سؤالهایشان را بیابد والا تا ثریا می رود دیوار کج!😄😄😄 📚خاطرات جبهه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
♨️گور به گور ✨ در منطقه جایی كه ما بودیم بچه ها اغلب برای خودشان چاله ای كنده بودند و در آن نماز شب🤲 می خواندند. گاهی پیش می آمد كسی اشتباها در محلی كه دیگری درست كرده بود نماز می خواند و صاحب اصلی قبر را سر گردان می كرد. 🤔یك شب این وضع برای خود من اتفاق افتاد. فردای آن روز كسی كه گویا من در جای او ایستاده بودم مرا دید و گفت:فلانی،دیشب خوب ما را گور به گور كردی!😳😳 پرسیدم:منظورت چیه؟ گفت:هیچی می گویم یك خرده بیشتر حواست راجمع كن و ما را مثل كولیها خانه به دوش نكن.😄😄😄 📚خاطرات جبهه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
♨️گربه یکی از نیروها از نگهبانی که برگشت، پرسیدم: «چه خبر؟»⁉️ گفت: «جاتون خالی یه گربه 🐱عراقی دیدم.» گفتم: «از کجا فهمیدی گربه🐱 عراقیه؟» گفت: «آخه همینجور که راه می‌رفت جار می‌زد: المیو المیو»🤔🤣🤣 📚خاطرات شهدا 📚تفسیر نمونه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
♨️یک روز سید حسن حسینی از بچه‌های گردان رفته بود ته دره‌ای برای ما یخ 🌫بیاورد. موقع برگشتن، عراقی‌‌ها پیش پای او را با خمپاره هدف گرفتن، همه سراسیمه از سنگر آمدیم بیرون، خبری از سید نبود، بغض گلوی ما را گرفت😰😨 بدون شک شهید شده بود. 😔آماده می‌شدیم برویم پائین که حسن بلند شد😳 و لباسهایش را تکاند، پرسیدیم: «حسن چه شد؟»🤔 گفت: «با حضرت عزرائیل آشنا در آمدیم،😳 پسرخاله زن عموی باجناق خواهرزاده نانوای محلمان بود. 🤔🤔خیلی شرمنده شد، فکر نمی‌کرد من باشم والا امکان نداشت بگذارد بیایم. هرطور بود مرا نگه میداشت!»😂😂😂 📚خاطرات شهدا 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
😂 ✨مثل اغلب دوستان،‌ من را هم خانواده نمی گذاشتند بروم جبهه. یك بار به قصد رفتن حمام😉 خیلی عادی از خانه خارج شدم – كاری كه همه بچه ها بلد بودند و به این وسیله ساك حاوی وسایل و لباسهایشان را از خانه خارج می كردند.🤔 بعد از چند روز كه در پادگان بودیم رفته بودم حمام گردان. موقع برگشتن گفتم بد نیست یك تلفن به خانه بزنم. 🤔 به مادرم تلفنی گفتم: خدا می داند تازه الان از حمام آمده ام بیرون و تا برگردم خانه، فكر می كنم چند ماه طول بكشد.😂😂😂 📚خاطرات جبهه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
🌹مردن که گریه نداره... ✨بعد از ظهر بود . گردان آماده می شد كه شب عملیات كند.فرمانده گردان با معاونش شوخی داشت، می گفت:خوب دیشب نگذاشتی ما بخوابیم،😉 پسر مردن كه دیگر این همه گریه و زاری 😭ندارد. به خودم گفته بودی تا حالا صد دفعه كارت را درست كرده بودم. چیزی كه اینجا فراوان است مرگ.🤔🤔 بعد دستش را زد پشتش و گفت:بیا بیا برویم ببینم چه كار می توانم برایت بكنم.😄😄😄 📚خاطرات جبهه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
✨ سر به سر عراقی ها🤔🤔 هوس کردم با بی سیم عراقی ها را اذیت کنم.😄 گوشی بی سیم را گرفتم، روی فرکانس یک عراقی که از قبل به دست آورده بودم، چند بار صدا زدم: " صفر من واحد. اسمعونی اجب" بعد از چند بار تکرار صدایی جواب داد: "الموت لصدام" تعجب کردم و خنده بچه ها بالا رفت.😄😄😄 از رو نرفتم و گفتم: " بچه ها، انگار این ها از یگان های خودمان هستند، بگذارید سر به سرشان بگذاریم." به همین خاطر در گوشی بی سیم گفتم: "انت جیش الخمینی" طرف مقابل که فقط الموت بلد بود گفت: "الموت بر تو و همه اقوامت"🤔🤔 همین که دیدم هوا پس است،‌ عقب نشینی کرده،‌ گفتم: "بابا ما ایرانی هستیم و شما را سر کار گذاشته بودیم." ولی او عکس العمل جدی نشان داد و اینبار گفت: "مرگ بر منافق! بالاخره شما را هم نابود می کنیم. نوکران صدام، خود فروخته ها..." دیدم اوضاع قمر در عقرب شد، بی سیم را خاموش کرده و دیگر هوس سر به سر گذاشتن عراقی ها نکردیم.😂😂😂 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
⚜پیام انقلاب شما به عنوان یکی از فرماندهان خط شکن نظرتان درباره کربلای یک چه بود؟ - محشر بود، محشر! راجع به امدادهای غیبی چه نظری دارید⁉️ - من فقط امدادگران غیر غیبی را می شناسم که امدادگری شان به درد خودشان می خورد.😄😄 چه پیامی برای امت پرور ما دارید⁉️ - من پیامی ندارم و کوچکتر از آن هستم که پیام بدهم، اما اگر کسی پیام انقلاب را می خواهد می تواند به کتابفروشیهای سپاه مراجعه کند.🤔🤔 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
✨نزد عرفا ایثار شرک است. سه ساعت از ظهر گذشته بود و هنوز ماشین غذا نیامده بود. گرسنگی بیداد می کرد.😔 بالاخره غذا رسید.😊 همه دور قابلمه غذا جمع شده بودند و تنها یک رزمنده هنوز مشغول عبادت بود و نیامده بود. صدایش کردند نیامد. یکی از بچه ها گفت: «اشکالی ندارد،‌نیاید. غذایش را بدهید من بخورم.»☺️☺️ با شنیدن این حرف، آن برادر عبادتش را قطع کرد و در یک چشم به هم زدن، ظرف غذا را از جلوی ما برداشت و گفت: نزد عرفا، ایثار شرک است.🤔🤔 📚خاطرات جبهه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🌐 https://eitaa.com/harimehayat