-السلام علیقلبالزینبالصبور ولسانهاالشکور-
-سلام بر قلب صبور و زبان شکور زینب-
#قهرمان_زینب
حریم حیا
-السلام علیقلبالزینبالصبور ولسانهاالشکور- -سلام بر قلب صبور و زبان شکور زینب- #قهرمان_زینب
-السلامعلی من تهیج قلبها للحسین-
-سلام بر آن بانویی که قلبش برای حسین ازجا کنده شد-
#قهرمان_زینب
19.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرتزینب(سلاماللهعلیها) را چگونه میشناسید؟
عالم، زینب
والا، زینب
زینتبخش مولا، زینب
#قهرمان_زینب
یک- در یادوارهی شهدا برای اولینبار چشممان نورانی شد به تلألو مادرانهی نگاهش،،
کنارش که نشستیم، چندین بار آدرس خانهاش را گفت، گفت و تکرار کرد: دا یادتون نره! بیاین سر بم بزنین...
آدرسمنزل هم چشمهعلی، پشتمدرسه حجاب، لین ۱۱ اتاق ۴!
یاد گِرِهدی؟!(یاد گرفتی؟!)
گفتم: آره مادر! لین۱۱، اتاق۴
چندینبار توی دلم تکرار کردم: لین۱۱، اتاق۴!
#روایت_یک_دیدار
#میهمانان_عزت
دو- از جمعهی پیش که یادواره بود، تا این جمعه که خدمتش برسیم، دلتویدلمان نبود!
مشتاق بودیم و منتظر! مادر هم!
با دعاهای مادرانهاش و با شوق به استقبال آمده بود!
#روایت_یک_دیدار
#میهمانان_عزت
سه- نشسته بودیم و مادر میگفت و ما سراپای گوش و چشم!
یکدفعه بلند شد، بیآنکه چیزی بگوید رفت در اتاق کناری، وقتی برگشت در دستان بهشتیاش مشکلگشا بود!
برای همهمان تکبهتک یک مُشما مشکلگشا داد!
-میگویند روزی زکریاینبی بر مریمِصدیقه وارد شد، کنار مریم یکظرف میوه بود، زکریا پرسید: این رزق از کجا آمده است؟
مریم جوابداد: هُوَ مِن عِندالله!-
رزقهای امروز میهمانان عزت هم مِن عندالله بودند!
#روایت_یک_دیدار
#میهمانان_عزت
چهار-فرماندهیکلقوا هم برایش تقریظ نوشته بود!
-از بزرگترین آرزوهای بچهمذهبیها این است که کتابی بنویسند، شعری بگویند، سرودی بسازند و.. که آقا برایشان تقریظ بنویسد، حالا آقا برای جانِعزت، برای خونِعزت تقریظ نوشته!
زهی توفیق!
#روایت_یک_دیدار
#میهمانان_عزت
پنج- آقاعزت! تو شاهدی که وقتی بچههای حریمحیا خواستند از خانهتان بروند، مادر استوارت روبروی همین عکس ایستاد و چندبار گفت:
عزت! امروز شاد آبیدُم!
عزت! امروز شاد آبیدُم!
یادت باشد، فردا پسفردا در صحرای محشر که همه غمبار اند، ما را فراموش نکن!
#روایت_یک_دیدار
#میهمانان_عزت
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-اخلاق و رفتار عزت چطور بود مادر؟!
-اخلاقش؟!
-...
#روایت_یک_دیدار
#میهمانان_عزت