eitaa logo
حـࢪیمـ اݪھُـدۍ💚
67 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
5هزار ویدیو
68 فایل
ۅقتےمحڪمـۅاستـۅاࢪبـہ‌هـࢪگنـاهت‌بـگے‌نـھ، ڪمـ ڪمـ میـشےآیـت‌الـلـھ‌بـھجت☺😌 گۅش بہ جـانیم(: https://harfeto.timefriend.net/791396459 حـࢪفاتـــونシ︎ @nashenasemoonn [تبادل🌱]️ @Myazd8 خـــدام ڪاناݪ🍃 @Myazd8
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱میدونید ماجرای شهادت ‎محمد محمدی چی بود؟😔 دم در نانوایی دست یه خانومی میخوره به آینه‌بغل یه ماشین، راننده میاد بیرون توهین خیلی بدی به اون خانوم میکنه. شهید محمدی به راننده که یه لات بی‌سروپا بوده میگه این چه حرفیه به ناموس مردم میزنی و پشت سر اون خانوم درمیاد...🥹 اون لات بی‌سروپا که تو محل روش کم شده بود میره و یه ساعت بعد با یه عالمه اراذل میاد دم در خونه شهیدمحمدی. شهید رو میکشونن پایین و ده‌نفری میریزن سرش و آخرش با ضربات چاقو از پا میندازنش. شهیدمحمدی تو بیمارستان تموم میکنه و به شهادت میرسه. شهید ‎امر به معروف محمد محمدی...✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕✍⭕ میدونید اولین رو به پیکر مطهر _علیه‌السلام که حتی منجر به حضرت هم شد، چه کسی زد⁉️ شخصی به نام "مرة‌بن‌منقذ" 🤔 میدونید ابن‌منقذ کیه❓ کسی بود که توی که خیلی‌ها منحرف شدن و صراط مستقیم رو گم کردن؛ اومد یار شد. دقت کردید❓ یعنی توی جنگ جمل حق رو شناخت، تو رکاب حق جنگید؛ اما حق رو گم کرد و توی لشگر یزید و عمر سعد، به عنوان قاتل حضرت علی‌اکبر حضور داشت... 📌 عزیزان، ماجرای عاقبت بخیری، خیلی ترسناکه❗ ممکنه یه مدتی طرف حق باشی اما چند سال بعد رو گم کنی و عاقبت به شر بشی❗ ⚠️ درست مثل خیلیا که قبل از عملیات ، انگشت اتهام به سمت جمهوری اسلامی ایران و گرفته بودن که از دشمن می‌ترسند و پنهان شدند و یادشون رفته بود که ، جانفدای ایرانی‌ها، سه بار قسم جلاله خورد که والله والله والله، از مهمترین شئونِ ، رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما، با این حکیمی‌سـت که امروز سکانِ را به دست دارد... ,غزه
؛ دفتر خود سازی شهیده زینب کمایی 14 ساله که به دست 🤮 به 🌹 رسید. 🎙مادر شهید کمایی درباره خودسازی دختر خود این‌گونه روایت می‌کند: «زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که ۲۰ مورد داشت، نماز به‌موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، ، نماز امام زمان (عج)،ورزش صبحگاهی، خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم ،دعا کردن در صبح و ظهر و شب،کمتر گناه کردن تا کم خوردن صبحانه ناهار و شام دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود هر شب بعد از محاسبه کارهایش جدول را علامت می زد.» 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شھـادت‌یعنـۍاینڪه متفـاوت‌به‌آخررسیـدن‌،وگـرنہ‌ مرگ‌پـایآن‌قصه‌تمـام‌انسـاهآست!( : اللھـم‌ارزقنـاشھـادت🖐🏿💔!‌ ‌
حـࢪیمـ اݪھُـدۍ💚
‍ 🍃تقویم را نگاه میکنم. امروز است و دقیقا هفتاد و هفت روز دیگر تا سالگرد مانده. 🍃هوس می‌کنم کمی در آن سال ها بچرخم، در روز های پرشور . اینبار منبع سر و صدای انقلابیون در بود. مثل امروز در این ساعات در مسیر گرگان همین حال و هوا غالب بود. درست هفتاد و هفت روز تا بیست و دو بهمن مانده بود. فضا شدیداً متشنج بود. سربازان از هر طرف تیراندازی میکردند، آواز گلوله ها و شعارهای در هم آمیخته بود. 🍃تظاهرات تا آخرشب به همان شور قبل ادامه داشت. بیش از صد نفر شده بودند و دقیقا چهارده نفر به ضرب گلوله شدند. از بین این چهارده نفر همانی بود که به هوایش به آن سالها رفتم، البته تاریخ پنج آذر هم بهانه خوبی بود برای یاد کردن از او. 🍃اویی که در هزار و سیصد و بیست و هشت در گرگان متولد شد. به خاطر ارادت مادرش به (س) نامش را صدیقه گذاشتند. صدیقه پروانه! 🍃میگفتند در آن سالها صدیقه را یک جای مشخص پیدا نمیکردی! هرجا تظاهرات بود در شهر، خودش را میرساند تا به قول خودش به و دینی‌اش عمل کند و دیگران را هم آگاه کند. 🍃آن روز هم صدیقه رفته بود تا همگام با تظاهرکنندگان شعار دهد. میخواست مثل بقیه حضورش را، را ثابت کند. و ایستادگی‌ صدیقه با خونش تضمین شد... 🍃به وقت پنجم آذر هزار و سیصد و پنجاه و هفت صدیقه پروانه‌وار و با فراغ بال به سوی پروردگار خویش پرواز کرد. ♡سالگرد پروانه!♡ ✍نویسنده : 🥀به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۸ اسفند ۱۳۲۸ 📅تاریخ شهادت : ۵ آذر ۱۳۵۷ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای امامزاده عبدالله 🕊محل شهادت : گرگان
‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⭕️ دائم الذکر دائم الوضو دائم الاستغفار دائم الاشک دائم المراقبه این‌ها ابزار است... روحمان با یادت شاد شهید
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃 سرِ دوراهي گناه و ثواب به حُبّ فكر كن؛ به نگاه امام زمانت فكر كن ... ببين می توانی از گناه بگذری؟! از گناه كه گذشتی ، از جانت هم می گذری ... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرش می‌گفت: یک هفته قبل،شب از لای در دیدم سر سجاده گریه می‌کنه و با حرف می‌زنه.. +رفیق چه گفتی که دل امام‌زمانﷻ رابردی؟! سفارش ما را هم می‌کنی:)!💔
گفتم: کاش می شد من هم همراهت به‌جبهه بیایم!🙂 لبخندی زدو پاسخی دادکه قانعم کرد. گفت: هیچ میدانی سیاهی چادر تو از سرخی خون من کوبنده تراست؟😃 همین حجـابت را رعـایت کنی مبارزه ات را انجام داده ای😊💗 -به نقل‌از : همسرشهیدمحمدرضانظافت ـ ـ ـ ـــــــــ« ☫ »ـــــــــ ـ ـ ـ •⤸'