eitaa logo
ما انسانیم...!
195 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
278 ویدیو
16 فایل
یک قدم به سوی خویشتن ... کانال علی رضا اندرزگو دانش آموز https://eitaa.com/harkatbejolo
مشاهده در ایتا
دانلود
برا چی روزه میگیری؟ شما از روزه چه انتظاري داريد؟ مي خواهيد چه چيزي به دست آوريد؟ مطلوبتان از روزه چيست كه دنبالش مي گرديد؟ اول بايد مطلوب انسان مشخص شود، چون ما از روزه به اندازة مطلوبمان بهره مي گيريم و خداوند به ما بهره مي دهد. مولوي داستان گاوي را نقل مي كند كه در تمام شهر بغداد گردش كرد و در عين اين كه با آن همه غذاها و خوراكي هاي گوناگون روبه رو مي شد جز پوست خربزه چيزي نمي ديد! چرا؟ چون مطلوب جسم و روح گاو، پوست خربزه است بقيه چيزها ازنظر او چيزي نيست. مولوي مي گويد: گاو را آري به بغداد ناگهان بگذرد از اين كَران تا آن كَران از همه خوب وخوشي ها و مزه او نبينـد غيـر قِشر خـربزه بعد نتيجه مي گيرد كه: طالـب هـر چيـز اي يار رشيـد جزهمان چيزي كه مي خواهد نديد عمدة مطلب همين است كه هركس در هر عرصه اي دنبال مطلوب خود است و جز آن را نمي بيند، حالا در عرصه روزه هم اگر مطلوب ما چيز كمي باشد، از آن حقايق برين روزه كه مطلوب اولياي الهي است محروم خواهيم ماند. پس اول بايد روشن شود از ماه رمضان چه انتظاري مي توانيم داشته باشيم، اگر انتظارمان كم باشد بهرة كمي مي گيريم، و اگر همت ما بلند باشد، حقايق عالي نصيب ما مي شود. مثل آن گاو كه از آن همه چيز فقط پوسته خربزه را مي خواست. گندم، هم مغز دارد و هم كاه، بايد مطلوب ما فقط كاه نباشد، اگر مغز را بخواهيم كاه هم نصيبمان مي شود. از طريق روزه هم مي شود از خداوند دنياي بهتر بخواهيم و هم مي شود مطلوبمان وَجه حق باشــد، يعني «اِبْتِغاءً لِوَجْهِ الله» روزه بگيريم تا خداوند، خودش را به ما بدهد. ادامه دارد...  https://eitaa.com/harkatbejolo
مثل خود خدا در حديث قدسي داريم: «الصَّوْمُ لي وَ اَنَا اُجْزي بِه» مي فرمايد: روزه از آن من است و خودم هم جزايش هستم. چون در هيچ عبادتي به اين اندازه بنده شبيه خدا نمي شود. انسان از طريق روزه داري، ظهوري از غناي حق مي گردد، همچنان كه خداوند هيچ نيازي به غذا ندارد، روزه دار به نحوي در حدّ خودش شبيه چنين حالتي مي شود. اگر حديث «اَنَا اَجزي بِه» باشد، يعني خودم جزايش را مي دهم، اين هم مژدة بزرگي است، يعني نتيجة روزه و جزاي روزه دار را به واسطه ها واگذار نمي كنم و به واقع اين هم مقام كمي نيست، چون در هر صورت در اين حالت هم كمالات بسيار متعالي را از خدا دريافت مي كنيد. شما در روزه، كمي از گرايش به دنيا منصرف مي شويد و در نتيجه يك غناي مختصري نسبت به دنيا در شما پديدار مي شود و لذا به يك اعتبار صفتي از صفات عُلياي خداوند يعني صفت «غني» در قلب شما تجلّي مي كند و نيازتان به دنيا كم مي شود و با خدا مأنوس مي گرديد. يعني اگر روزه دار همت خود را بلند كند و در طلب حق باشد، نور حق در صفت غني در قلبش مي تابد و اين يك نحوه قرب به حق است. پس اگر از روزه، نور حق خواستيد، همين را به شما مي دهند. خودتان را آماده كنيد و همت خود را بلند كنيد تا از روزه مقام بگيريد، اصلاً طوري شود كه مقامتان تغيير كند. ادامه دارد... https://eitaa.com/harkatbejolo
چرا محروم شدیم؟😔 مولوی راز محرومیت را دل بستن به لقمه های دنیایی می داند و برای رهایی از آن به خود می گوید: بهر لقمه گشت لقمانی گرو وقت لقمان است ای لقمه برو زیرا لقمانِ جان انسان در جایی بالاتر از این دنیا آشیان دارد و باید همچون حضرت خلیل دل را متوجه آن عالَم بگرداند و از امور فانی و ناپایدار به عالم بقاء و ثبات نظر کند، همچون عارف نامدار عبدالرحمن جامی به خود می گوید: تویی آن دست پرور مرغ گستاخ که بودت آشیان بیرون از این کاخ چه شد زان آشیان بیگانه گشتی چو دونان مرغ این ویرانه گشتی خلیل آسا دم از ملک یقین زن نوای لا اُحِبُّ الْآفلین زن عارف سالک نیمه های شب بلند می شود و به خود می گوید: چرا مشغول دنیا شدی؟ خجالت نکشیدی که دنیا را مقصد گرفتی؟ آخر چرا اینجائی شده ای در حالی که مال این جا نیستی؟ و با این تذکرات، «طلب» شروع می شود و شوق به سوی منزل اصلی سر بر می آورد و در آن حال خود را با تنی خاکی و جسمی گوشتی روبه رو می بیند که سنگینی می کند و با گرسنگی می تواند آن را بتراشد و از این طریق شوقِ به جوع شروع می شود. جوع یعنی این که انسان خود را از سنگینیِ جسم که مانع پرواز روح می شود، آزاد کند به همین جهت به خود می گوید: نان گِل است و گوشت، کمتر خور از این تا نمانی همچوگِل اندر زمین انسان چون گِلِ خوار شد به زمین می چسبد و برای آزادی از زمین باید خود را از میل تن بیرون کند و بگوید: «صد جان شیرین داده ام تا این بلا بخریده ام» بلای گرسنگی را ارزان نخریده ام که به راحتی زیر پا بگذارم. اسیربودن در امیالِ جسم، عین فروافتادن در گور تن است که با نظر به چیزی بالاتر از تن و با روزه داری، جان در معرض صوراسرافیل قرار می گیرد و از گورِ خود آزاد می شود. گفت: پوسیده ای درگور تن، رو پیش اسرافیل من کز بهر من در صور دَم کزگور تن ریزیده ام در این حال میل به جوع شروع می شود و گرایش به دنیا سرد می گردد. اگر طلبِ رجوع به حقیقت آسمانی در کسی به وجود آمد دیگر نمی تواند دنیا را دوست داشته باشد، گرمای جذبه های دنیایی در او سرد می شود، نه دیگر به امور دنیایی گوش می دهد و نه به آن ها نظر می اندازد. تجلی شوقِ به حق آن است که نمی تواند دنیا را بخواهد، دیگر دنبال کسی که از دنیا سخن می گوید راه نمی افتد. چشمش دیگر به دنیای زودگذر نیست و راز توصیه ی قرآن را می فهمد که می فرماید: «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِه أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فیه»(6) چشمان خود را به بهره هایی که به مردان و زنان کافر دادیم - که آن بهره ها شکوفه های زودگذر زندگی دنیا است- خیره مکن. با رعایت دستوری که در این آیه هست نور خداوند به قلب انسان می رسد و دیگر نمی تواند دنیا را با نگاه خریداری نگاه کند. نشانه ی تجلی عدمِ میل به دنیا و توجه به حق، علاقمندی به جوع و گرسنگی است، تا انسان را از دنیادوستی آزاد کند و امکان پروازِ روح را به سوی عالم ملکوت فراهم سازد. جوع یا گرسنگی شروع لازمی است، هیچ کس به جایی نرسید مگر این که خورش او جوع باشد. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ی160 نهج البلاغه در وصف پیامبران می فرمایند: «به موسی(ع) بنگر، از سبزیِ زمین می خورد، چندان که به خاطر لاغری، رنگ آن سبزی از پوست تُنک شکم او نمایان بود و به عیسی بنگر که سنگ را بالین و جامه ی درشت بر تن می کرد و خورش او گرسنگی بود، مرکب او دو پایش و خدمتگزار وی دست هایش بود. پس به پیامبر خود اقتدا کن که از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا ننگریست چندان که گوشه ی چشمی بدان افکند، شکم او از همه خالی تر ... در زندگی رسول خدا(ص) برای تو نشانه هایی است که تو را به زشتی ها و عیب های دنیا راهنمایی می کند، چه او با نزدیکان خود گرسنه به سر می بردند ... از دنیا برون رفت و از نعمت های آن سیر نخورد و به سلامتی به آخرت وارد شد و گناهی با خود نبرد، سنگی بر سنگی ننهاد تا جهان را ترک گفت». https://eitaa.com/harkatbejolo