🔴 تشویق پیمودن مسیر کربلا وتنبیه پیمودن مسیرحسین (ع)
✍شهاب الدین حائری شیرازی
لعن الله ُأمهً قتلتْکم، و لعن اللّهُ أمهً ظلمتکم، و لعن الله أمهً سمعتْ بذلک فرضیتْ به؛ خدا لعنت کند امتی را که شما را به قتل رساند، شما را مورد ظلم و ستم قرار داد و تایید کنندگان آن و امتی را که بدان راضى شد.»
از فرازهای زیارتنامه ای که مستحب است در روز اربعین وغیر آن خوانده شود فراز فوق است که رضایت به ظلم وجفا در حد واندازه خود ظلم شمرده شده است.
عاشورا و اربعین زنده نگهداشتن حرکت دینی و فطری وانسانی در مقابل حاکم ظالم است و همانگونه که دغدغه بزرگداشت ویادبود این روز حماسی وعظیم را داریم باید بیش از آن دغدغه پیمودن راه حسین (ع) در مقابله با ظلم را داشته باشیم.
واین از نمادهای تحریف عاشورا واربعین است که در بزرگداشت و یادبود وپیمودن مسیر کربلا سنگ تمام بگذاریم و در پیمودن مسیر حسین(ع) سنگ اندازی کنیم و مانع ایجاد کنیم و نهی کنندگان حکام واصحاب قدرت از منکر را با هر ترفندی دهان ودست ببندیم.
https://t.me/virayeshe_zehn
روزهای دشواری بر من و خانوادهام گذشت و میگذرد. هرلحظه و هرجا در مقابل دیدگانم خاطرات ایشان است و با هر نکتهای یاد ایشان میافتم. باور کردنش سخت است که در کنار ما نیستند و نخواهند بود....
اما جدای از این احساسات که اشکدرآر میخواستم کمی دربارۀ حالاتی که بر من رفت سخن بگویم. اول اینکه مرگ بسیار راحت است، بسیار راحت و بسیار سهل. باریتعالی اگر بخواهد و حکم کند، انسان به چشم برهم زدنی جام مرگ را سرمیکشد و میرود و میرود به آن دنیا... پس آن را نباید دور و دیر بپنداریم، هرچند که باید زندگی خود را برپایۀ زنده بودن بنا کنیم اما موت به ما نزدیک است. در دعای ابوحمزۀ ثمالی میفرماید: « و قد خفقت عند رأسی اجنحۀ الموت»... یعنی مردن بر بالای سر من است و من نمیدانم کی از این دنیا بروم و کجا.
خوب است از غفلت دربیاییم و حداقل روزی یک ساعت، روزی نیم ساعت یا یک ربع برای آن دنیایمان وقت بگذاریم. چیزی که من میدانم این است که موت بالاخره روزی سراغ ما خواهد آمد. سرانجام ما را درک خواهد کرد. این حتمی است، هرچند آگاهی ما نسبت به آن بسیار کم و کم است و چیزی دربارۀ آن و کیفیت جزییات جهان پس از مرگ نمیدانیم اما خوب است خودمان را آماده کنیم تا غافلگیر نشویم.
روزگار سختی بود. روزگاری بود که ما حاضر بودیم برای سلامت شدن پدرم همه چیزمان را بدهیم و اصلاً مادیات ارزشی نداشت. اینکه میبینید طرف میرود بیمارستان و بعد مردم حاضرند میلیونها و صدها میلیون خرج کنند برای همین است. چون آنچه اهمیت دارد جان است و متأسفانه آنچه در این کشور اهمیت ندارد و برای مسئولان و بیمارستانها (مگر اینکه خصوصی باشد!) نمیارزد جان است. پدرم براثر یک خطای بیمارستانی از دنیا رفت و نمونهها بسیاری از این شنیدهام و شنیدهایم.
روزگار دل کندن و زیستن با خاطرات عزیزت، روزگار سختی است. روزگاری که تنها تو با او حرف میزنی و جوابی از او نمیآید. اما باید گفت: «انتم لنا فرط و انا انشاءالله بکم لاحقون» شما از ما جلو زدید و ما به شما ملحق میشویم. این روزها دلخوشیمان این است که خوابی از وی ببینیم و ایشان را در هالهای از مه و ابهام زیارت کنم.
اما مگر میتوان گفت این رنج را انسانهایی دیگر نچشیدهاند و نخواهند چشید. دنیا در گذر است و چرخ دنیا میگذرد و میگذرد. سالیان سال مردم عزیزانشان را از دست میدهند و دادهاند و در فراقشان سوگواری کردهاند و رفتن رسم دنیاست و دیری نمیپاید که ما هم جزو آنانیم.
مناجات
حضرت باریتعالی، ما را عبد خواندی و تو مولا و کارگزار عالمی، ما تسلیم دربرابر تو و تو حکمت و قدرتت برتر از همۀ عالم. چه شد که دوستان ما را بردی؟ چه شد که بسیاری را دراثر این بیماری فراگیر به خاک کشاندی؟ حکمتت چه بود؟ چه تدبیر فرموده بودی در این عالم؟ سرنوشت ما چه خواهد شد؟ همی یادم آید روزی در صحن آزادی به زیارت سرگردان بودم و اوراد زیر لب زمزمه میکردم، سه زن ایستادند دربرابر تابوت و چهرهها گریان و روشان بهسمت حرم و نجواشان که دیگر نجوا نبود. همی گفتند: ای امام رضا(ع) ما تو را خواندیم و تو دعای ما را اجابت نکردی... ما خواستیم پدرمان را حفظ کنی اما تو نکردی... مگر نگفته بودند ما را که تو پاسخدهندۀ بیپناهانی...از چه رو ما را پاسخ نگفتی... اینها میگفتند و میگریستند و تابوت پیشِ پایشان... اما کاش دنیا بر این سبیل بود که علاقه و عاطفتی نبود مردم را تا به وقت رفتن، خاطرات و یادها نمیسوزاند دل را و نمیگدازاند قلب را... روا بود این مایه سختی؟ روا بود این مایۀ دلتنگی و گداختن و اندوه بر عزیزان و رفتگان. دنیا همین است... مولای یا مولا تو مالکی و مملوک من هستم، عزیز تویی و من ذلیل هستم، خالق تویی و من مخلوقم... اما صفت ارحمالراحمینی نیز از آن توست، وصف اکرمالاکرمینی از آن توست و تو خود در کتابت مرگ را حق خواندی و فرمودی بگو هركجا كه باشيد اندر شما رسد مرگ، و اگرچه باشيد اندر حصنهاى مشيّد و محكم... پس تسلیم باید بود و پیوسته یاد او باید کرد: لاحول و لاقوۀ الا بالله... همۀ نیروها از آن اوست.. اوست خدای متعال و ما بندگانیم و این دنیا محل گذر...
(امروز یکی از دوستانم را به خاک سپردند. آقا مهدی صانعی از بچههای مشهد. اگر برایتان مقدور است برایش نماز شب اول یا فاتحهای بخوانید.)
حرکت در مه
🔺از این عکس و خبر هیچکس در دنیا شرم نکرد هیچ فمینیستی جلو سفارت کشور مربوطه لباسش را در هوا تکان نداد هیچ عالمی یقه خود را ندرید و وا اسلاما نگفت و گلو پاره نکرد . رییس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل هم به روی خود نیاورد اصلا برای دنیا چه اهمیتی دارد که در گوشه ای از دنیا مجددا برده فروشی و خرید و فروش غلام و کنیز از نو شروع شده و زنده شده است نه در فیلم های هالیودی بلکه در میدان برده فروشی شهری در افغانستان؛ انهم با اعلام نرخ بصورت مزایده هر کس پول بیشتری داد دخترک و پسرک به او فرخته می شود . سخنگوی طالبان علنا اعلام میکند: برده داری در اسلام حلال و مجاز است.
آغاز به کار فروش دختر بچه های خردسال در شرایط سنی یک تا ده سال به عنوان کنیز ( برده زن) در بازارهای برده فروشی استان های غزنی و ننگرهار توسط عمارت اسلامی در افغانستان.
سخنگوی طالبان عنوان نمود که در آغاز سال نوی شمسی اجازه خرید و فروش کنیز به مسلمان های ساکن کشورهای اسلامی در منطقه نیز با تعهد به رعایت موازین شرعی انجام خواهد پذیرفت. آخرین بازار برده و کنیز فروشی یکصد سال قبل در مدینه و مکه برچیده شد.
@Panjshir_Resistance