✅بحرطویلی زیبا در وصف اوضاع سیاسی این روزها و این سالها
«رسالت قلم»
الهی بشکند دستی که ننویسد:
اگر امروز سرپاییم و پابرجا و ایران مستقل و امن هست اینک به لطف حق،
و جمعی غرق در آرامش خاطر به عیش و نوش مشغولند و سرگرم هوس بازی،
و غرق ناز و نعمت بردهاند از یاد طوفان را،
همه از دولت ایثار و اخلاص شهیدان است.
اگر امروز ایران صاحب سبک است در نانو و سلولهای بنیادی،
و کرده جایگاه خویش را در بین قدرتهای دارای توان هستهای محکم،
و بومی کرده دیگر دانش ساخت رآکتورهای نیروگاههایش را،
به یمن خون پاک لالههای سرخ بستان است.
اگر فهمیدههای نونهال میهنم بر خود نمیبستند نارنجک،
و زیر چرخهای تانک دشمن له نمیگشتند و راه لشکر کین را نمیبستند،
ایرانی نبود امروز تا نوبختها جفتک بیندازند بر آزادمردانش،
و پنبهپهلوانی خون سردار سپاهش را به پای کدخدا ریزد.
اگر شیرودیان و کشوریها با شکار تانکها و قلع و قمع لشکر اعدا زمینگیرش نمیکردند،
اگر بابایی و دورانها در آسمان آبی ایران زمین جولان نمیدادند،
و دفع شرّ طیارات دشمن را نمیکردند از تبریز و آبادان،
چه میآمد سر ایران و ایرانی؟
اگر عزم بسیجیهای بیترمز نبود آن روز،
قطعاً قصرشیرینها و خرمشهرها از نقشهی ما حذف میگشتند چون بحرین، و دیگر تنگ میشد عرصهی تاراج بیتالمال بر آخوندی و یاران،
و اوضاع نجومیخوارگان آشفته میگردید.
اگر مردان مرد کرد کردستان به خون پیشمرگان رشید خود؛
نمیشستند ننگ فتنهی شوم گروهکهای مزدور اجانب را ز کردستان،
یقیناً نقشهی ایران ما کم نقشتر میشد و دیگر هیچ آقازادهای پُررو نبود این حد،
و دیگر مرعشیها سهمخواهی هم نمیکردند، چون سهمی نبود اصلاً.
اگر غواصهای بیریا با خون خود اروند را رنگین نمیکردند،
و با آن ننگ گرد و خاک پای نحس دشمن را ز خاک ما نمیشستند،
و بی پروای جان بنیان کینآلود کاخ خصم را ویران نمیکردند،
قطعاً گربهمان قورباغه میگردید.
اگر آزادمردان رشید ارتشی با خون خود اسناد آزادی دیواندرّه را امضا نمیکردند،
و بوکان و مهاباد همچنان میماند در دست دموکراتها و پاوه در حصار اهرمن میماند همواره،
و طومار کمین «درهی قاسملو» به خون پاسداران وطن در هم نمیپیچید،
امنیت کجا میبود و مجلس چند کرسی داشت؟
نبود عزم بلاجویان غیرتمند کرمانشاه در مرصاد اگر آن روز،
و یا صیاد هم مثل دو شیخ مدعی از دور میدان را رصد میکرد،
و دریای بسیجیها به فرمان امام خود به پای سر نمیرفتند،
یقیناً حذف میشد نام کرمانشاه و دالاهو دگر از نقشهی ایران.
اگر تنها کمی تأخیر میکردند در پرواز عقابان هوانیروز عاشقدل،
و کرمانشاه میگردید جولانگاه اهریمن و پیمان حناچی شهردار بیستون میشد،
و بانگ انکر زاغ فروغ جاودان در شهر میپیچید،
مگر معصومه میماند ابتکارِ سبز رو دیگر؟
نمیشد در هجوم کوسه در اروند غرق خون اگر دریادلی مجنون،
نمیگردید اگر در قعر دجله غرق جسم باکریهای بلندآئین،
نمیزد یخ اگر سرباز جانباز وطن در قلهی آسوس ،
خوزستان نیز چون بحرین و آذربایجان از ما جدا میشد.
جدا میگشت خوزستان اگر از پیکر مجروح ایران عزیز ما،
و بر خال لبی همچون سمرقند و بخارا پیشکش میگشت آبادان،
و خرمشهر هم، چون نخجوان و گنجه از میهن جدا میشد،
چه میماند از وطن دیگر؟
اگر پوشیده گرگی جامهی چوپان و هر دم میبرد زین گله قوچی را،
و در خوابند گویا اهل آبادی و کنج عافیت بگزیده پیرانش،
و ملت مست و مدهوشند و انبانها پر از موش است،
دلیلش رخنهی روباه در اقلیم شیران است.
فریدونی شده ضحّاک و مار آستین گردیده ایران را اگر اینک،
و زین کرده ست اسب سرکشش را از برای غارت میهن،
و با خود کرده همره آشنایان اجانب را،
مقصر انتخابی اشتباهی بود.
اگر مرمرنشینی میکند غوغا به پا با انتخاب شهرداری قاتل و جانی،
اگر شهرامها و بابکان هم رهرو کرباسچیهایند در دزدی،
و ژنرال نفتخواری پاسبان نفت ایران گشته دزدانه،
یقیناً روبهان را شیر کرده انتخابی بد،
بلی صاحبقلم بایست بنویسد:
اگر سوریه خاکریز دفاع از مرز ایمان شد،
اگر لبنان و افغان و عراق و شام ویران شد،
اگر زلف عروسان یمن از کین پریشان شد،
هدف اشغال ایران بود و محو نام ایرانی.
بلی صاحبقلم بایست بنویسد:
بیا ای هموطن همت کنیم و با بصیرت یار بگزینیم
بیا ای همنفس دقت کنیم و رهروی رهوار بگزینیم.
مبادا بار دیگر بر وطن شهمار بگزینیم
و آنگه دین خود سازیم ادا بر حاج قاسمها
چه شیرین است شهد انتظار منجی دوران و ماندن بر سر پیمان و مردن در رکاب خسرو خوبان.
هدف وقتی خدا باشد چه فرقی بین فکّه، غزّه، خانطومان، حلب، جولان؟
هدف وقتی خدا باشد چه فرقی بین بغداد است و قدس و کابل و تهران؟
«حمید»، آمادهی پیکار باید بود در هر آن و هر میدان.
✍به قلم شاعر گرانمایه جانباز سرافراز حاجحمید مصطفیزاده
#انتخاب_بد #رسالت_قلم #مصطفی_زاده
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️