#سیره_شهدا 🌹
#ماه_رمضان🌙
ماه رمضان را آمده بود خانه... به علی می گفت:
«امسال ماه رمضان از خدا احدی الحسنیین را خواستم؛ یاشهادت یا زیارت.»
هر شب با موتور علی می رفتند دعای ابوحمزه، هر سی شب...
وقتی دعا را می خواندند، توی حال خودش نبود، ناله می زد، داد می کشید ، استغفار می کرد ، از حال می رفت.
از دعا که برمی گشتند،گوشه ی حیاط، می ایستاد نماز شب می خواند.
زیر انداز هم نمی انداخت، هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمی توانست خوب قنوت بگیرد، با همان حال، العفو می گفت، گریه می کرد، میگفت
🕊" ماه رمضون که تموم بشه، من هم تموم میشم."🍀
#شھید_مصطفی_ردانی_پور
@hasanalitorkian
🌺 #سیره_شهدا
🌹 #شهید_عبدالحسین_برونسی
🍀جعبه های خالی🍀
بعد از یکی از عملیات ها چند تا جعبه ی خالی با خودش آورده بود. زن همسایه که دید به کنایه گفت: «انگار آقای برونسی دستِ پر تشریف آوردند. حتماً یه چیزی واسه بچه هاس».
وقتی عصبانیتم رو دید با خنده گفت: «حتماً کسی خانوم ما رو ناراحت کرده!» گفتم: «زن همسایه فکر کرده توی جعبه ها چیزی گذاشتی و آوردی واسه بچه ها».
عبدالحسین که سعی می کرد ناراحتی من رو برطرف کنه گفت: «به جای عصبانیت خواستی بگی شما هم شوهرتون رو بفرستید جبهه تا جعبه های بیشتری بیاره!» تا اومدم حرفِ دیگه ای بزنم، حالت پدرانه به خودش گرفت و شروع کرد به دلداری دادن. اون قدر گفت و گفت تا آروم شدم.
🍀مقام معظم رهبری🍀
از هرچیزی که محیط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هیجان های بی مورد نماید، اجتناب کنید.هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزیستی بگذارند.
@hasanalitorkian
#سیره_شهدا 🌺
#شهید_بروجردی 🌹
🍀توسل
دو روز بود با ارتشی ها بحث می کرد. هیچ جای مناسبی پیدا نشده بود. بچه ها هنوز داشتند نقشه ها را می گشتند. گفت: نقشه ها رو جمع کنین، بخوابین. یه طوری می شه دیگه !
از خواب که بلند شدم، گفت: می دونی قره داغ کجاست ؟
گفتم: نه.
همه را بلند کرد. گفت: بگردید، روی نقشه پیداش کنین.
توی جلسه با ارتشی ها گفته بود قره داغ ! پایگاه باید اون جا باشد!
لام تا کام حرفی نزده بودند. فقط گفته بودند عالیه ! قبول.
گفتم: ناقلا؟ قره داغ رو از کجا آوردی ؟
گفت: قبل از خواب توسل کردم. گفتم خدا جون ما که کاری از دستمون برنمی آد. خودت یه راهی بذار پیش پامون.
توی خواب یک نفر بهم گفت: چرا بچه ها رو معطل می کنی ؟ قره داغ، پایگاه باید اون جا باشد.
@hasanalitorkian
🌸 #سیره_شهدا
🌷 #شهید_حسین_تاجیک
🍀شرایط سخت🍀
به خاطر کار حسین از ارومیه رفتیم سیرجان. شرایط خیلی سخت بود برام. از یه طرف آب و هوا غیر قابل تحمل بود و از طرفی زندگی با صاحب خونه ی بد اخلاق. یه روز دیگه طاقتم طاق شد و گفتم: «زندگی تو این شرایط خیلی برام سخت شده». حسین هم سریع رفت یه خونه با موقعیت بهتر اجاره کرد. دو ماه از رفتنمون به خونه دوم گذشته بود که فهمیدم اجاره ای که واسه این خونه می ده از حقوق ماهیانه ش بیشتره. بهش گفتم: «خواهش می کنم بریم یه خونه دیگه. نمی خوام بیشتر از این اذیت بشی». گفت: «نمی خوام همسری رو که تموم قوم و خویشش رو ول کرده و به خاطر من به یه زندگی ساده تن داده و از شهر خودش دور شده، ناراحت ببینم».
🌸مقام معظم رهبری
اگر در جامعه ای خانواده مستحکم شد و زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگاری نمودند و با همکاری هم مشکلات را بر طرف نموده و فرزندان را تربیت کردند جامعه ای که این طور خانواده ها را داشته باشد به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد.
@hasanalitorkian
هنوز نفس می کشید. از توی آتش که کشیدندش بیرون ؛ جزغاله شده بود. صورتش را نمی توانستی بشناسی. نمی توانست حرف بزند. خس خس می کرد. لب هایش تکان می خورد، ولی صدایش در نمی آمد. مصطفی سرش را نزدیک برد. گوشش را گذاشت روی لبش. انگار با هم درد دل می کردند. او می گفت، مصطفی گریه می کرد. نفس های آخرش بود. با چشم های نیمه بازش التماس میکرد. می گفت«من راهمین جوری دفن کنید. دلم می خواد همین جوری خدمت امام زمان برسم»
🌹 #شهید_ردانی
🌺 #سیره_شهدا
🌼 #امام_زمان
@hasanalitorkian
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سیره_شهدا
🌹شهید حسن باقری🌹
@hasanalitorkian
#سیره_شهدا
کفش زوار امام حسین علیه السلام راواکس میزد،،بهداز#شهادتش معلوم شدکه اویکی ازسرداران سپاه است.
#شهید_مدافع_حرم_هادی_کجباف
#شهیدانه🕊
💐🏴🇮🇷🏴💐
@hasanalitorkian
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#سیره_شهدا
#شهید_والامقام
#محمدرضا_ایستان
دفترچهی کوچکی همیشه همراهش بود.
بعضی وقت ها با عجله از جیبش در میآورد و علامتی در یکی از صفحات میگذاشت.
میگفت ، اشتباهاتم رو توی این دفتر علامت میزنم .
برایم عجیب بود که محمدرضا ، اسوه ی تقوا و اخلاق بچهها ، آنقدر گناه داشته باشد که برای کم کردنش مجبور باشد دفتری کنار بگذارد !!
چند روز قبل از #شهادتش به طور اتفاقی دفترچه اش را نگاه کردم ، خوب که ورق زدم دیدم بیشترِ صفحاتِ دفتر ، مثل قلبِ محمدرضا ، سفیدِ سفید است.....
📚 مبارزه با نفس ، صفحه ۳۶
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
💐🍃🇮🇷🍃💐
@hasanalitorkian