#یا_رفیق
زیر سمهای بزهای کوهی
چکمهها، تیشههای پیاپی
زیر برف بلند زمستان
خسته، یخبسته ،بی تکیهگاهم
کوهم آری، ولی بیپناهم!
#علی_محمد_مودب
#کهکشان_چهرهها
#شهرستان_ادب
.
#شعر_خوب_بخوانیم
.
@alimohammadmoaddab
.
@hasankhosravivaghar
هوالنّور
.
.
نشستم پیش او، از خاک و از باران برایم گفت
خدا را یاد کرد، از خلقت انسان برایم گفت
«الم اعهد الیکم یا بنی آدم» برایم خواند
از آن عهدی که آدم بست، _آن پیمان_ برایم گفت
برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق میزد
به یاد نوح بود، از کشتی و طوفان برایم گفت
به ابراهیم و موسی و به اِلیاسین سلامی کرد
به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت
«محبّت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک»
زمین را زیر و رو کرد، از غم پنهان برایم گفت
سپس «إنّ الذین آمنوا» را بر زبان آورد
نگاهی سوی مولا کرد، از ایمان برایم گفت
مرا خوف و رجای حرف هایش جذب خود میکرد
که آیه آیه از تکویر و الرّحمان برایم گفت
هزار و چندصد سال است در دل حرف ها دارد
شکایت کرد و از عِصیان و از نِسیان برایم گفت
سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالم را
سراپا گوش بودم آنچه را قرآن برایم گفت
.
#عاطفه_جوشقانیان
.
#شعر_خوب_بخوانیم
.
@sobhetazedam
.
@hasankhosravivaghar
هدایت شده از خارج از ساعت اداری
شهید: بچه ۳ ساله پیرهن قرمز
دعا همراه سنجاق به سینه
به قول حسن خسروی وقار
#شعر_خوب_بخوانیم
همین.
@medaadjangi
هوالرّحیم
.
.
ز سر بیرون نخواهم کرد سودای محمّد را
نمی گـیـرد خـدا هـم در دلـم جـای مـحمّد را
پس از عمری که چون پروانه بر گـِرد علی گشتم
در ایـن آیینه دیـدم نـقش سـیمای مـحـمّد را
به بینایی امـیر عرصه ی تجریـد خواهی شد
کنی گر سرمه ات خاک کف پای محمّد را
جهان را سر به سر آیینه ی روی علی دیدی
علی خود آینه ست ای دل تماشای محمّد را
محمّد «من رءانی» گفت و «موسی» لن ترانی دید
چه در دل داشت عیسی جز تمنّای محمّد را؟
شـبی کآفـاق را آیینه ی روی خدا دیـدم
خدا می دید در آیینه سیمای محمّد را
چطور آخر همین گوشی که جز دشنام نشنیده ست
شـنـید آخر به جـان لحن دل آرای مـحمّد را!
چه باید گفت از آن شب، آن شب قدس اهورایی
که مـن بـا خویشتن دیـدم مـدارای مــحمّد را
که می داند که یوسف با همین آلوده دامانی
شنیـــد آخـر نـدای گرم و گیــرای مــحمّد را
شب صبح ازل _پیوند رویایی_ تو می گویی
همین من دیـدم آیا روی زیبـای محمّد را؟
سگ کوی علی هستم، ولی دزدانه می بینم
علی بر سینه دارد داغ سودای مـحمّد را
.
استادم #یوسفعلی_میرشکّاک
.
#شعر_خوب_بخوانیم
.
@hasankhosravivaghar
خوف دارم آبی چشم کسی غرقم کند
ناخلف هستم، ولی از نوح پنهان می کنم
.
برادرم #محمد_شکری_فرد
.
#شعر_خوب_بخوانیم
.
@hasankhosravivaghar
هوالشّاهد
.
.
تا خود صبح به بیداری خود می خندم
تا خود صبح به بیماری خود می خندم
من نرفتم که بیایم پی دارو بدوم
به سرانجام فداکاری خود می خندم
گاه در راه زمین می خورم و می گریم
گاه اما به زمین خواری خود می خندم
گیر یک مشت عدد، گیر دو درصد زخمم
به همین گیر و گرفتاری خود می خندم
موج و سردرد و دپاکین و غم خاطره ها
چه بساطی است، به سمساری خود می خندم
با خود از جنگ فقط بوی حرم آوردم
کوله ام را...! به سبکباری خود می خندم
#خارج_از_ساعت_اداری
#محمد_توکلی
.
#شعر_خوب_بخوانیم
.
http://eitaa.com/medaadjangi
.
@hasankhosravivaghar
برای دوستان شهیدم
دانیال رضازاده و حسین زینال زاده
آن تشنگی... در جست و جوی آب بودن را
از ابتدا میخواستم بی تاب بودن را
تقدیر من با ترس در ساحل نشستن نیست
امید دارم غرقه در گرداب بودن را
حتی اگر سخت و اگر تاریک... باید رفت
چشم انتظاری تا کجا مهتاب بودن را؟
ای ماهی شوریده باید دل به دریا زد
راضی مشو بازیچهی قلاب بودن را
من زنده رودم! ای زمین پست میخواهی
از من چگونه ماندن و مرداب بودن را؟
چیزی نمانده تا سحر... حالا بیا ای مرگ...
من خوش ندارم زندگی را... خواب بودن را...
#حسین_مؤدب
.
#شعر_خوب_بخوانیم
@hmoaddab
.
@hasankhosravivaghar
1.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هوالشّهید
.
داروی زخم شیر خدا شیر تازه بود
ای کاسه های شیر! امان از دل رباب...
.
#شهاب_خالقی
.
#شعر_خوب_بخوانیم
.
@shahabodinkhaleghi
.
@hasankhosravivaghar
هوالرّفیق
.
نخستین بار #حمیدرضا_نظری جان را سیزده سال پیش در نخستین دوره ی #آفتابگردان های شهرستان ادب دیدم. از همان روز گرمای مهر این یار طبسی مرا گرفت و گرچه در این ایّام رفته، دیدارهامان مجازی بوده، امّا هماره شعرش و یادش در دلم پرتو می افکنده.
این ها را گفتم که پیشگفتاری باشد برای دعوت دوستانم به خوانش رباعی های خوب و خوش ساخت حمید آقا جان نظری.
.
.
کس غیر تو رهسپار این جاده نشد
اینگونه برای مرگ آماده نشد
ای برگ به باد رفته! غیر از تو کسی
بر چوبهی دار خویشتن زاده نشد
.
.
مانند سپیده بر شب تار بزن
سرمستی خود را همهجا جار بزن
چندیست که شوق سربلندی دارد
برخیز و سری به چوبهی دار بزن
.
.
در پارک ببين پرندهها در تب و تاب
اندوه بزرگشان همان دانه و آب
آنسوتر از اينهمه عطش، گنجشکی
آرام نشسته روی تنديس عقاب
.
.
ادبار که ایجاد شد، اقبال چه بود؟
در حلقه ی مرگ، شرح آمال چه بود؟
خوش گفت پرنده ای که با خلق قفس
مقصود از آفرینش بال چه بود؟
.
#حمیدرضا_نظری
#شعر_خوب_بخوانیم
.
پیگیر رباعی های درست و درمان حمیدرضا جان نظری در ایتا باشید:
@tarannomerobayi64
.
@hasankhosravivaghar
#هوالعلی
.
صفحه ی #حسن_خسروی_وقار در ایتا و روبیکا.
#میراث
#غزل_امروز
#ادبیات_معاصر
#شعر_انقلاب
#شعر_خوب_بخوانیم
.
#ادبیات را از نگاه #او ببینید.
.
#میراث در ایتا:
https://eitaa.com/hasankhosravivaghar
#میراث در روبیکا:
https://rubika.ir/hasankhosravivaghar
هدایت شده از میراث
#هوالعلی
.
صفحه ی #حسن_خسروی_وقار در ایتا و روبیکا.
#میراث
#غزل_امروز
#ادبیات_معاصر
#شعر_انقلاب
#شعر_خوب_بخوانیم
.
#ادبیات را از نگاه #او ببینید.
.
#میراث در ایتا:
https://eitaa.com/hasankhosravivaghar
#میراث در روبیکا:
https://rubika.ir/hasankhosravivaghar
هدایت شده از میراث
هوالرّحیم
.
.
ز سر بیرون نخواهم کرد سودای محمّد را
نمی گـیـرد خـدا هـم در دلـم جـای مـحمّد را
پس از عمری که چون پروانه بر گـِرد علی گشتم
در ایـن آیینه دیـدم نـقش سـیمای مـحـمّد را
به بینایی امـیر عرصه ی تجریـد خواهی شد
کنی گر سرمه ات خاک کف پای محمّد را
جهان را سر به سر آیینه ی روی علی دیدی
علی خود آینه ست ای دل تماشای محمّد را
محمّد «من رءانی» گفت و «موسی» لن ترانی دید
چه در دل داشت عیسی جز تمنّای محمّد را؟
شـبی کآفـاق را آیینه ی روی خدا دیـدم
خدا می دید در آیینه سیمای محمّد را
چطور آخر همین گوشی که جز دشنام نشنیده ست
شـنـید آخر به جـان لحن دل آرای مـحمّد را!
چه باید گفت از آن شب، آن شب قدس اهورایی
که مـن بـا خویشتن دیـدم مـدارای مــحمّد را
که می داند که یوسف با همین آلوده دامانی
شنیـــد آخـر نـدای گرم و گیــرای مــحمّد را
شب صبح ازل _پیوند رویایی_ تو می گویی
همین من دیـدم آیا روی زیبـای محمّد را؟
سگ کوی علی هستم، ولی دزدانه می بینم
علی بر سینه دارد داغ سودای مـحمّد را
.
استادم #یوسفعلی_میرشکّاک
.
#شعر_خوب_بخوانیم
.
@hasankhosravivaghar