eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
651 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
📣« » ۱۲۰هزارتایی شد 🟠استقبال مخاطبان از پویش، میزان فروش مجموعه «قهرمان من» را به ۱۲۰هزار جلد رساند 🟣پویش کتابخوانی «قهرمان من» با محوریت کتاب‌های «داداش ابراهیم»، «علی لندی» و «آقا محسن» با همکاری مشترک مرکز رسانه‌ای شیرازه و انتشارات کتابک در حال برگزاری است. 🟢به علت استقبال چشمگیر مخاطبان، میزان فروش این مجموعه سه‌جلدی به ۱۲۰هزار جلد رسیده است. این پویش کتابخوانی از ۱۶ مهر آغاز شده و تا ۱۶ آذر ادامه دارد. ـــــــــــــــــــــ @hasebabu
🦋 💠دانستنی‌هایی مهم و کاربردی برای دختران +۱۵ 🔸پیشنهاد ویــــــژه کتاب 🎁 🔸 شاید از ابتدای انقلاب تا کنون واژه‌های ، و جامعه اسلامی درهم‌تنیدگی بسیاری داشته‌اند و متفکران بسیاری هم‌چون و دکتر آثاری ارزشمند مانند و ( است) را در این حوزه‌ها تألیف کرده‌اند. 🔸کتاب کوششی زیبا و خواندنی در همین راستا است @hasebabu
🎀 🦋 سوفیا لبخند زد‌‌ و با تمسخر و ادا گفت: «اوه! نامزد! آره خودت را برسون تا ندزدیدنش. پس بذار اقلا یه سلفی بگیریم.» و در کنار سارا ایستاد و عکس گرفت.. باز هم با خنده، دستی به بلوز سارا کشید و گفت: بلوز آبی آستین بلند یقه دار....با شلوار کتون!.. اوهوم... بهت میاد! یه مدل خاصی شدی. سارا با بی میلی کنار میز ایستاد و سوفیا از او عکس گرفت. بالاخره از هم خداحافظی کردند. سوفیا یک لحظه برگشت و از سارا که در حال رفتن بود باز هم عکس گرفت. عکس ها را انتخاب کرد و گزینه ارسال را برای دیبا زد. و نوشت: «داره میره فرودگاه. حتما جلوی ورودی فرودگاه پیاده میشه. زمانی که وارد ساختمان اصلی فرودگاه نشده تموم بشه.) سارا به ایستگاه مقابل فرودگاه رسید. همان لحظه فرهاد از سالن فرودگاه بیرون آمد و به سمت ایستگاه تاکسی روانه بود که ناگهان سارا را دید. صدا زد: "ساراجان! اینجا!" سارا به سمت صدای فرهاد برگشت و ذوق زده، قدمی بلند به طرف پیاده رو برداشت. همان لحظه ماشین تویوتایی با سرعت بالا سر رسید و در کمال ناباوری محض چشمان فرهاد، محکم به سارا زد و او را چند متر آن طرف تر پرتاب کرد. فرهاد كيف و چمدانش را انداخت و در حالی که فریاد میکشید: «سارا!!!!! به سمت او دوید. سر سارا به جدول خورده بود. روسری اش غرق خون بود و از زیر خون بیرون می زد، فرهاد شوکه شده بود. سارا کف پایش را به کف آسفالت می کشید و صدای نامفهوم و ضعیف از گلويش خارج میشد. دسته گلی که سارا خریده بود افتاده بود زمین ودر اطراف پخش شده بود. فرهاد کنار او روی دو زانو افتاد؛ سر سارا را بلند کرد و روی پایش گذاشت.... @hasebabu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 اثری است با موضوع و حضورآشوب آفرین او، اینبار در اصفهان،شهری که لبریز است از نشانه‌های فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی. همانطور که حدس می‌زنید این مجموعه سه‌گانه راوی دگرگون شده‌است؛ برای درک احساس زندگی در فضای تلخ ناامنی و جنگ آن هم در کشور عزیزمان، با شخصیت‌های پر هیجان این قصه همراه شوید و با مشکلاتی مبارزه کنید که آرزو می‌کنید هرگز به وقوع نپیوندد. در بخشی از کتاب بذرخون می‌خوانیم: (( بی خوابی فرصت خوبی بود که پای حرف هایش بنشینم. حرف ها و درددل ها به داستان ها رسید و بعد خاطرات تاریخی که کمتر درباره آن صحبت می شد. از دوران سیاه می گفت، از شصت یا هفتاد سال پیش، زمانی که نیروهای داعش و باقی تکفیری ها به داخل ایران سرازیر شدند)) ـــــــــــــــ قیمت کتاب 80/000ت🌱 خرید از ما با تخفیف72/000🎁 @hasebabu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
🌺 ای جان و ای جانان من 🌺 ای عشق جاویدان من 🇮🇷🇮🇷 پیروزی یوزهای غیور ایرانی را تبریک عرض میکنم محضر همه شما خوبان 🇮🇷 🌷 کوری چشم ضد انقلابها که برای باخت ایران عزیزمان کمپین راه انداخته بودند🌷🌷 @hasebabu ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
😍 کتاب مالک زمان را گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی منتشر کرده است. این کتاب داستان‌هایی برگرفته از سخنان (ع) به اشتر و خاطرات سرباز اسلام حاج است. سخنان مولا در فراق مالک را تاریخ به خاطر دارد. آنچنان مالک را توصیف می‌کرد که گویی هیچ سرداری با این پیر میدان‌دیده مقایسه نمی‌شود. مولای متقیان در وصف او عباراتی بیان کردکه مقام و مرتبه‌اش را در پیشگاه معصومین مشخص می‌سازد. کتاب حاضر ما را معرفی می کند ــــــــــــــــــــ هدیــہ ی این کتاب زیبا و پرفروش 18/000ت😍🎁 @Yaa_zahra18🌱 @hasebabu🦋
💞 »کتابی است که می‌شود ساعت‌ها با آن خندید و روزها با آن اشک ریخت. کتاب را که ورق می‌زنی انگار برایت همه شهدا تصویر می‌ شوند و تازه می‌فهمی آنهایی که فدایی زینب شدند، چقدر شبیه هم هستند. فرقی نمی‌کند اسمشان چه باشد! محمد بلباسی، محسن حججی، مصطفی صدرزاده، مهدی نوروزی یا حمید سیاهکالی و... اینها همگی «یادشان بود» تا ما «یادمان باشد» راه، از آسمان می‌گذرد! 💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖 اگر دنبال کتابی برای آرامش روح، برای پیدا کردن راه یا حتی برای به بهترین عزیزانتان هستید، این کتاب را حتما بخرید و بخوانید و هدیه بدهید. از آن دست کتاب‌هایی که نمی‌شود بدون گریه تمام کرد! از آن دست کتاب‌هایی که دوست نداری تمام شود، از آن دست کتاب‌هایی که وقتی به آخر می‌رسی، نمی‌دانی اول راهی یا آخر راه! فقط می‌شود گفت باران کلمات که می‌بارد، دلمان برایشان تنگ می‌شود، راه می‌افتیم بدون چتر؛ ما بغض می‌کنیم، آسمان گریه!