eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
774 ویدیو
5 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان رمانی ست متفاوت از زمانی که وارد ایران شده و تا اصفهان پیش روی کرده است. مردم اصفهان به محاصره داعش عادت‌ کرده‌اند. عادت کرده‌اند هر روز خبر بشنوند که داعش یک گوشه دیگر را هم گرفته است و یک قدم دیگر به کامل کردن محاصره اصفهان نزدیک شده‌اند. اما آن حمله ناگهانی به بخش نظامی فرودگاه شهید بهشتی، فرید را از خواب سنگینش بیدار کرد. فرید قبلاً سیلی سختی به خودش زده بود که از خواب بلند شود اما باید یک چیزهایی را می‌دید. چیزهایی که باورش برای هیچ‌کس قابل قبول نبود؛ حتی خودش! حال او مانده است و شهری در محاصره و فرماندهی خائن. او کدام سمت می‌ایستد؟ محمد فائزی‌فرد که پیش از این جایزه اول جشنواره افسانه‌ها را کسب کرده بود در جدیدترین اثر خود، به یک «اگر» مهم می‌پردازد. اگر داعش، ایران را اشغال می‌کرد، چه می‌شد؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قیمت کتاب80/000تومان🌱 قیمت با تخفیف 75/000🎁 @hasebabu
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فرید حس کرد که دست‌هایش خیس می‌شوند. خون بود که از سینهٔ زهیر بیرون می‌زد و روی دست‌های او می‌پاشید. خودش را عقب کشید. زهیر خندید: از خون می‌ترسی؟ فرید لب باز کرد: برو. برو از اینجا لعنتی! _انگار می‌ترسی. صورت زهیر یک‌باره وارفت. انگار داشت به چیزی فکر می‌کرد. لحنش هم عوض شد. داشت برای فرید دلسوزی می‌کرد. ادامه داد: ولی خون تو رو پیدا می‌کنه، همون‌طور که من رو پیدا کرد. فرید سعی کرد خون روی دست‌هایش را با پتوی حامد پاک کند. فایده‌ای نداشت. زهیر به فرید خیره شد: می‌دونی وقتی یک نفر رو می‌کشی، چه اتفاقی توی دنیا رخ می‌ده؟ حالا زهیر جلوی تخت خم شده بود و به فرید که خودش را به دیوار چسبانده بود نگاه می‌کرد. فرید التماس کرد: دست از سرم بردار.... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 🥀 @hasebabu