eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
770 ویدیو
5 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
•° 💞 «بهشت من کنار توست»، داستان دختری است که زندگی اش با یک رزمنده ی دوران گره می خورد. راضیه در کشاکش زندگی بزرگ می شود و یاد می گیرد چطور در بحبوبه ی جنگ از خودش و خانواده اش حمایت کند. راضیه در پی زندگی است و زندگی در پی نشان دادن عجایبش به راضیه. و.... ــــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 77/000ت 🔴قیمت با تخفیف 72/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
❤️ داستان دختری است که زندگی اش به جنگ و رزمنده های فداکار گره خورده است. راضیه در کشاکش زندگی یاد می‌گیرد چگونه در سخت‌ترین شرای بهترین تصمیم را بگیرید.و.... ـــــــــــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 77/000ت 🔴قیمت با تخفیف 72/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
رحمان مطمئن شد که صدا، صدای پای خانمجان نیست. - شمایین راضیه خانوم؟ راضیه تنها توانست جواب سلام رحمان را بدهد و دوباره خاموش بماند سر جایش. چشم دوخته بود به چشمان رحمان که دوخته شده بودند روی زمین. خواست برود که رحمان گفت: «راضیه خانوم ما رو هم حلال کنین ما قصدمون خیر بود ولی آقا ناصر آب پاکی رو ریخت رو دست مون.» راضیه آمد چیزی بگوید ولی نه حرفی برای گفتن داشت و نه زبانش میچرخید تا چیزی بگوید. رحمان آرام رفت، رحمان بدون عصا رفت و جای قدم هایش بزرگ تر از همیشه بر روی برف ها جا ماند. سوز سردی میآمد ولی راضیه تکیه بر دیوار ایستاده بود و پرده ی جلوی در را پیچیده بود دورش و گریه می کرد.» ـــــــــــــــــــــــــــــ 📚 ❤️ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
❤️ داستان دختری است که زندگی اش به جنگ و رزمنده های فداکار گره خورده است. راضیه در کشاکش زندگی یاد می‌گیرد چگونه در سخت‌ترین شرای بهترین تصمیم را بگیرید.و.... ـــــــــــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 77/000ت 🔴قیمت با تخفیف 72/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
رحمان مطمئن شد که صدا، صدای پای خانمجان نیست. - شمایین راضیه خانوم؟ راضیه تنها توانست جواب سلام رحمان را بدهد و دوباره خاموش بماند سر جایش. چشم دوخته بود به چشمان رحمان که دوخته شده بودند روی زمین. خواست برود که رحمان گفت: «راضیه خانوم ما رو هم حلال کنین ما قصدمون خیر بود ولی آقا ناصر آب پاکی رو ریخت رو دست مون.» راضیه آمد چیزی بگوید ولی نه حرفی برای گفتن داشت و نه زبانش میچرخید تا چیزی بگوید. رحمان آرام رفت، رحمان بدون عصا رفت و جای قدم هایش بزرگ تر از همیشه بر روی برف ها جا ماند. سوز سردی میآمد ولی راضیه تکیه بر دیوار ایستاده بود و پرده ی جلوی در را پیچیده بود دورش و گریه می کرد.» ـــــــــــــــــــــــــــــ 📚 ❤️ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
❤️ داستان دختری است که زندگی اش به جنگ و رزمنده های فداکار گره خورده است. راضیه در کشاکش زندگی یاد می‌گیرد چگونه در سخت‌ترین شرای بهترین تصمیم را بگیرید.و.... ـــــــــــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 77/000ت 🔴قیمت با تخفیف 72/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
رحمان مطمئن شد که صدا، صدای پای خانمجان نیست. - شمایین راضیه خانوم؟ راضیه تنها توانست جواب سلام رحمان را بدهد و دوباره خاموش بماند سر جایش. چشم دوخته بود به چشمان رحمان که دوخته شده بودند روی زمین. خواست برود که رحمان گفت: «راضیه خانوم ما رو هم حلال کنین ما قصدمون خیر بود ولی آقا ناصر آب پاکی رو ریخت رو دست مون.» راضیه آمد چیزی بگوید ولی نه حرفی برای گفتن داشت و نه زبانش میچرخید تا چیزی بگوید. رحمان آرام رفت، رحمان بدون عصا رفت و جای قدم هایش بزرگ تر از همیشه بر روی برف ها جا ماند. سوز سردی میآمد ولی راضیه تکیه بر دیوار ایستاده بود و پرده ی جلوی در را پیچیده بود دورش و گریه می کرد.» ـــــــــــــــــــــــــــــ 📚 ❤️ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
❤️ داستان دختری است که زندگی اش به جنگ و رزمنده های فداکار گره خورده است. راضیه در کشاکش زندگی یاد می‌گیرد چگونه در سخت‌ترین شرای بهترین تصمیم را بگیرید.و.... ـــــــــــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 77/000ت 🔴قیمت با تخفیف 72/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
❤️ داستان دختری است که زندگی اش به جنگ و رزمنده های فداکار گره خورده است. راضیه در کشاکش زندگی یاد می‌گیرد چگونه در سخت‌ترین شرای بهترین تصمیم را بگیرید.و.... ـــــــــــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 77/000ت 🔴قیمت با تخفیف 72/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•