eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
650 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
این معرفی رو از دست ندید😉 آیا حاضرید با یه جانباز قطع نخاعی ازدواج کنید؟؟!😳🤷‍♂ باید مثل برنج خوب دم بکشـــه... این کتاب از اون کتاباس که حسابی دم کشیده😍 ــــــــــــــــ قیمت این کتاب داستانی و زیبا 40/000تومانه اما خرید از ما با تخفیف32/000تومان موجودی محدود⭕️ @hasebabu
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
#معرفی _کتاب📚 راض بابا 🌱 داستان هایی از زندگی شهیده راضیه کشاورز ❤ 🔸️راضیه ۱۱شهریور۱۳۷۱ در مرودشت
یه قاچ خوشمزه از کتاب 👇 📖 یک‌دفعه در خود فرو رفت انگار می‌خواست حرفی را به زبان بیاورد. نگاه مختصری به من کرد و گفت: «مامان، من یه آرزویی دارم... دعا می‌کنین برآورده بشه؟» التماس دعایش، هنگام تحویل سال از یادم نرفته بود. خندان پرسیدم: «دختر من چه آرزویی داره؟» از پنجرۀ آشپزخانه، بیرون را نگاه کرد. «مامان، دعا کنین بشم جراح قلب و خدا یه مطبی بهم بده که پنجره‌ش رو به کعبه باز بشه.» @hasebabu
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
📕 #من_زنده_ام " یکی از #بهترین کتاب ها درباره خاطرات #دفاع_مقدس " 🌸🌱این کتاب در حوزه اسارت و بخش
می دونستین عزیز بر این کتاب تقریظ زدن ؟!!😢 برین جستجو کنین و ببینین ♡ ــــــــــــــــــــــ📚ــــــــــــــــــــــــ
یه قاچ خوشمزه از کتاب 👇 📖 یک‌دفعه در خود فرو رفت انگار می‌خواست حرفی را به زبان بیاورد. نگاه مختصری به من کرد و گفت: «مامان، من یه آرزویی دارم... دعا می‌کنین برآورده بشه؟» التماس دعایش، هنگام تحویل سال از یادم نرفته بود. خندان پرسیدم: «دختر من چه آرزویی داره؟» از پنجرۀ آشپزخانه، بیرون را نگاه کرد. «مامان، دعا کنین بشم جراح قلب و خدا یه مطبی بهم بده که پنجره‌ش رو به کعبه باز بشه.» @hasebabu
یه قاچ خوشمزه از کتاب 👇 📖 یک‌دفعه در خود فرو رفت انگار می‌خواست حرفی را به زبان بیاورد. نگاه مختصری به من کرد و گفت: «مامان، من یه آرزویی دارم... دعا می‌کنین برآورده بشه؟» التماس دعایش، هنگام تحویل سال از یادم نرفته بود. خندان پرسیدم: «دختر من چه آرزویی داره؟» از پنجرۀ آشپزخانه، بیرون را نگاه کرد. «مامان، دعا کنین بشم جراح قلب و خدا یه مطبی بهم بده که پنجره‌ش رو به کعبه باز بشه.» @hasebabu