eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
656 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
راستی برای اولین بار جمعه این هفته دعوت شدم مزار خانم کمایی عزیزم🥺🥺🥺🥺🥺تا رسیدم در گلستان شهدا اصفهان از خودش خواستم که برم سر مزارش از چند نفر اونجا هم پرسیدم مزار خانم کمایی کجاست گفتن اطلاعی نداریم ❤️‍🩹 اما نمیدونم یهو چی شد داداشم(۴سالشه خیلی هم شیطونه😕😒😂😂)دیدم فرار کرد رفت اونطرف گلستان مامانم رفت دنبالش گفت محدثه سادات به حاجتت رسیدی بدو بیا که مزار زینب خانوم اینجاست🥲😭😭😭شک ندارم دعوت شده خودش بودم 🥲❤️ خلاصه ازتون ممنون که واسطه شدین این کتابو بخرم زندگی نامشونو بخونم و دقیقا یکماه و دوروز بعدش خودش دعوتم کنه ❤️❤️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢وقتی شهدا دعوتت میکنن❤️ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بهانه به دست بی خوابیها ندهید شاید جایی دلی با یک شب بخیر ساده قرص شود آرام گیرد بخوابد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚🌱 کمتر کتابی هست که بتواند زندگانی بزرگان وعلما را در قالبی جذاب و رمان‌گونه باز گو کند💬 اما کتاب «کهکشان نیستی» از جمله آنهاست که در روایتی شیرین و دلنشین، از زندگانی آیت‌الله سید علی قاضی طباطبائی روایت کرده است.👌📚 🔸ناشر: فیض فروزان 🔸نویسنده: محمد‌هادی اصفهانی 🔹قیمت: 220/000تومان📚 قیمت با 185/000🎁 @hasebabu
گاهی روایت هایی می آیند که شرحشان درد است؛ درد واقعی.. دردهایی نشسته بر شانه های واقعیت و واقعیت گرایی.😢 تارشان از غرور است و پودشان از رنج مدام رج می خورد. این که می گویم غرور، واقعا غرور است. همان سرِ افراشته و قلبِ مطمئن. اوج غرور است که زن باشی و طوری پای کار بمانی که جز تو از هیچ کس برنیاید. می بینی و می مانی و دم نمی زنی تا خون بشود به دلت.💔 حوض خون همان خونِ دل است.. 📖| برگی از چند دقیقه آرام می شدم، دوباره با دیدن لباسی ترکش خورده به مادرهای شهدا نگاه می کردم و می زدم زیر گریه😭. غصهٔ دو سه سال جنگ و ترس از ماندن زیر آوار، گوشهٔ دلم بود😢. ولی دیدن لباس های خونی هزار برابر سخت تر از آن همه ترس و اضطراب بود. آن روز آن قدر گریه کردم که چشم هایم شدند کاسه خون........ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ @hasebabu
🔴این کتاب بوی روضه می‌دهد... ♦️ 📚 🔷 کتاب «حوض خون»، خاطرات و روایت‌های 64نفر از بانوان اندیمشکی درباره رخت‌شویی پتوها و البسه رزمندگان دفاع مقدس است. 🔹 معظم انقلاب: «من اخیراً یک کتابی خواندم به نام «حوض خون» ــ البتّه من در اهواز دیده بودم؛ خودم مشاهده کردم آنجایی را که لباس‌های خونی رزمندگان را و ملحفه‌های خونی بیمارستان‌ها و رزمندگان را می‌شستند؛ [اینها را] دیدم ــ که این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته؛ انسان واقعاً حیرت می‌کند؛ انسان شرمنده می‌شود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است.» ـــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 125/000ت 🔴قیمت با تخفیف 115/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ📚ــــــــــــــــــــــــــــــ «کف حوض تکه استخوان و گوشت می‌ماند. من آنها را جمع می‌کردم، جداجدا غسل می‌‌دادم، می‌گذاشتم لای پارچه، ... محوطه را می‌کندم و زیر خاک دفن‌شان می‌کردم و روی هر کدام سنگی می‌گذاشتم. بقیه دائم می‌گفتند "چه دلی داری!"... کم‌کم اطراف رختشویخانه شد زیارتگاه.» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــــــــــــــ 🥀 — — — — — — — — — — — — 📚 ╭┈────── ╰─┈➤‎@hasebabu
مثل زن‌ها که نمی‌توانند از رختشوی‌خانه دل بکنند، مثل زن‌ها که در رختشوی‌خانه آرام می‌شوند و صبور، از برکت خلوص و تلاش گردآورندگان « »، روح رختشوی‌خانه در این روایت‌ها هست. اگر دلتان گرفت، اگر خواستید صبورتر شوید، بفرمایید رختشوی‌خانه. — — — — — — — — — — — — 📚 ╭┈────── ╰─┈➤‎@hasebabu
https://abzarek.ir/service-p/msg/1440876 جانم؟! گپ و گفتی، سوالی، انتقادی، پیشنهادی!؟
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد از جاده ی سه شنبه شب قم شروع شد آیینه خیره شد به من و من به آینه آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد خورشید، ذره بین به تماشای من گرفت آن گاه آتش از دل هیزم شروع شد وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت بی تابی مزارع گندم شروع شد موج عذاب یا شب گرداب؟ هیچ یک دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد از فال دست خود چه بگویم که ماجرا از ربنای رکعت دوم شروع شد در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار تا گفتم السلام علیکم... شروع شد ـــــــــــــــــــ🌺ـــــــ🌺ــــــــــــــــــــ @hasebabu