eitaa logo
حاصل عمر
5 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
216 فایل
حاصل عمر از جهان یک دل بدست آوردن است مقصد غواص از ۹ بحر یک گوهر بود(دل امام زمان را بدست آوریم) آیدی مدیر کانال @mohsen508
مشاهده در ایتا
دانلود
23.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😋 طعمی متفاوت و درجه یک 😍 کانال رضایتمون😍👇 🆔@rezayat_aseman83 به‌دورهمی‌دهه‌هشتادی‌هاخوش‌اومدین😍👇 🆔@marziye_asemani83
‌ کیف لقمه اینه👇
‌ که دوختش خیلی راحته یه دایره است که دورش زیپ دوخته میشه
نکته تربیتی ناب.mp3
11.61M
با این نکته رفتار بچت متحول میشه👌 همون رفتاری که اگه انجام بدی بچت شرمنده میشه و بهش بر میخوره 😔 و دیگه لجبازی نمیکنه و دیگه رفتار بد نمیکنه و دیگه کل کل نمیکنه و.... 💢 یه نکته ناب از دریای وجود اهل بیت علیهم السلام که کولاکه💎 حتما تا آخر گوش بده👌
نزدیک ترین جوابی که دادید تا الان این پیام بوده👌
قسمت اول 🌸ملاقات در صاریا وقتی امام زمان ارواحنافداه ۱۳ ساله بودند🌸 سال ۲۶۸ هجري قمری بود. سيزده سال از ولادت حضرت صاحب الزمان عليه السلام مي گذشت. دوستان خاص و شيعيان با اخلاص آن حضرت متوجه شدند امام از عراق به مدينه رفته و در ناحيه‌ی «صاريا» سكونت نموده است. صاريا دره‌ای بود كه بين كوههای اطراف مدينه قرار داشت. يكي از شيفتگان آن حضرت كه سخت مشتاق زيارت آن بزرگوار بود و برای ديدار امام بار سفر بست، عيسی بن مهدی جوهری بود. به بهانه‌ی حج، رهسپار مدينه شد و در صاريا كرامات بزرگ و امور خارق العاده‌ای از مولا مشاهده كرد و به حضور پرفيضش شرف‌ياب گرديد. وي داستان اين ملاقات و آن معجزات شگفت انگيز را چنين تعريف نموده است. در سال 268 هجري، ديارم را به سوی مكه ترك كردم تا حج بگزارم. در حقيقت، انگيزه و قصدم از اين سفر، توقف در مدينه و رفتن به ناحيه‌ی صاريا برای تشرف به خدمت امام زمان عليه السلام بود. چون طبق اخبار محرمانه اي كه به ما رسيده بود می‌دانستم حضرت از عراق خارج شده و آنجا ساكن گرديده و شيعيان خاص و مورد اعتمادش را به حضور می‌پذيرد. گرچه من سي بار حج رفته بودم، آن سال نيز به شوق ديدار حضرت بقیة الله عليه السلام آهنگ كعبه نمودم و راهي مكه شدم تا بدين عنوان قبل از مناسك حج، مولايم را ملاقات كنم. متاسفانه در راه، دچار بيماری شدم. با آنكه ضعف و مرض بر من چيره شد، از پاي نشستم و همچنان با اشتياق فراوان، به حركت ادامه دادم تا هر چه زودتر به ديدار جان جهان و محبوب جهانيان نايل گردم. انسان در حال بيماري، گاهی نسبت به همه چيز بي رغبت و بي اشتها می شود، اما گاهي نسبت به بعضی از ميوه ها يا خواركها تمايل پيدا می كند و مخصوصا هنگام ناتوانی بدن و بروز امراض ضعف آور، دلش می خواهد غذاهای مقوی و نيروبخش بخورد. وقتی از قلعه‌ی «فيد» گذشتم، ضعف و بيماری احساس نمودم. در همان حال، ماهي و شير و خرما هوس كردم و با خود گفتم كاش اين غذاها برايم مفيد بود و از آنها مي خوردم. ولی چون فكر می كردم ماهی و شير و خرما برايم خوب نيست در صدد تهيه اش برنيامدم و از خواسته‌ی دل، چشم پوشی نمودم.
قسمت دوم 🌸ملاقات در صاریا وقتی امام زمان ارواحنافداه ۱۳ ساله بودند🌸 عیسی بن مهدی جوهری مي گويد: بالأخره رنج سفر را تحمل كردم و درد و بيماري را بر جان خريدم تا خوشبختانه به مدينه رسيدم. وقتی وارد شهر شدم، نخست به ديدار بعضی از برادران ايمانی و دوستان صميمی شتافتم و از آنها سراغ مولايم را گرفتم. به من نويد دادند كه حضرت صاحب الزّمان(عليه السلام) در صاريا تشريف دارند. با يك دنيا اميد و آرزو براي ديدار امام از مدينه بيرون تاختم و راهی كوهستان شدم. غروب بود كه نزديك آن وادی رسيدم. وقتی آخرين گردنه را پشت سر گذاشتم و از فراز كوه بر دره اشراف پيدا كردم، ناگاه نگاهم به آن سرای نور افتاد. اشك شوق در ديدگانم حلقه زد. می‌خواستم پرواز كنم و هر چه زودتر مولايم را ببينم و بر دستهايش بوسه زنم. جلوتر كه رسيدم ايستادم. هنوز چند قدمی با جايگاه امام فاصله داشتم كه از مركب پياده شدم و به فكر فرو رفتم. با خود مي گفتم: خدايا چه مي شود؟! آيا به من اجازه ي ملاقات خواهند داد؟! آيا سراغم را مي گيرند؟! از چه كسي بپرسم؟ خورشيد غروب كرد و من همچنان غرق در اين افكار، با خدا راز و نياز داشتم. پيوسته از خدا، ديدار امام زمان (عليه السلام) را آرزو مي كردم و در انتظار اجازه‌ی ورود و تشرف به محضر امام، لحظه شماری می‌نمودم. كم كم سرخی وسط آسمان، به طرف مغرب كشيده مي شد. وقت نماز شده بود. همان جا نماز مغرب و عشا را خواندم و باز مشغول دعا و نيايش شدم. مخلصانه به درگاه الهي می ناليدم و زاری می‌كردم. عاجزانه از او می‌خواستم كه مرا شايسته‌ی دیدار حجت خويش قرار دهد و به ديدار امام زمانم موفق نمايد. همچنان كه اشک مي ريختم و تضرع می‌نمودم، ناگهان ديدم شخصي فرياد زد و مرا به نام خواند و گفت: اي عيسي بن مهدي جوهری جنبلاني. بعد دانستم وي خادم حضرت است و اسمش بدر مي باشد. همين كه صدايم زد، زبان به شكر و ستايش خدا گشودم و پي در پي حمد و ثناي الهي می‌گفتم. مثل مرده اي كه زنده شده باشد. گويی روح در كالبدم دميده شده بود. مثل پرنده اي بال درآورده بودم و در حاليكه الله اكبر و لا اله الا الله، زير لب داشتم به سوي كعبه‌ی مقصود شتافتم.
🔴 اضطرار برای فرج 🔵 چگونه ﻣﻀﻄﺮ ﺷﻮﯾﻢ؟ 🌕 ﺩﻭ ﺷﺮﻁ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻀﻄﺮ ﺷﺪﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. 1⃣ ﯾﮏ ﺷﺮﻁ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﺟﺎﻝ ﻣﻨﺸﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﻧﺸﻮﯾﻢ ﻭ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺪ ﮐﻔﺎﻑ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻭ ﺯﻫﺪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ. 2⃣ ﺷﺮﻁ ﺩﻭﻡ ﺧﻠﻮﺕ،ﺍﻧﺲ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻭﻟﯽ ﻋﺼﺮ(عجل الله فرجه) ﺍﺳﺖ، ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﯾﮏ ﮐﺎﺭ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ. 🔹 ﺗﻤﺪﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭﻟﯽ ۸ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺭﺍ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ. 🔹 ﺍﻫﻞ ﺑﯿت علیهم السلام ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻠﻮﺕ ﻣﯽ ﺩﻭﯾﺪﻧﺪ.ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺪ، ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﺭﺩ ﻓﺮﺍﻍ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺷﺮﻁ ﻇﻬﻮﺭ ﻋﺎﻡ ﺩﺭﺩﻣﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺷﺮﻁ ﻇﻬﻮﺭ ﺧﺎﺹ ﺩﺭﺩﻣﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺷﺨﺺ ﺍﺳﺖ. 🎙 ✳️ @bahjat_alabd
Ayat-Esme-Azam-PDF.pdf
1.82M
اسم اعظم(PDF) ازامیرالمومنین علی علیه‌السلام برای حاجات بزرگ به براء بن عازب آیات شریف ۱ تا۶ سوره حدید آیات شریف ۲۴/۲۳/۲۲سوره حشر منابع: بحارالانوار ج ۹۰ ص۲۳۱ کنزالعمال ح ۳۹۴۱ الدرالمنثور ج ۶ ص ۲۰۱ نورعلی نور علامه حسن زاده آملی ص ۲۹ الی الله بقصدتعجیل درفرج امام زمان صلوات الله علیه و جمیع نیت های خیر می‌خوانیم... اللهم عجل لولیک الفرج/ صلوات جهت بهره مندی دیگران نشر دهید