4_6046247061416840630.mp3
5.15M
🔸مرد لالی که با امام زمانش حرف زد!
📚به نقل از مرحوم لطیفی نسب
(رییس فقید هیات امنای مسجد مقدس جمکران)
#ماه_رمضان
#داستان_تشرف
#معجزات_حضرت
عضویّت در قصّههای مَهدوی(اِلتجا)
@Elteja_tales
4_5776043251416961282.mp3
2.33M
🔸عطر عجیب صلوات
#حکایت قدردانی عجیب رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از مردی که زیاد #صلوات میفرستاد
📌لینک شرکت در پویش ختم صلوات
#دعای_مستجاب
عضویّت در قصّههای مَهدوی(اِلتجا)
@Elteja_tales
4_5792167202891241317.mp3
5.43M
🔸ستونِ عاشق
🎧حکایتی کمتر شنیده شده از ستون حنانه
📚 تفسیرالعسکری علیهالسلام، ص۱۸۸.
#حکایت
#صلوات
#دعای_مستجاب
عضویّت در قصّههای مَهدوی(اِلتجا)
@Elteja_tales
مناجات ابوحمزهٔ ثُمالی .mp3
13.53M
🎧 استاد میرباقری | قرائتِ کاملِ دعای ابوحمزهٔ ثمالی
(بازنشر)
💥 در ۳۰ شبِ ماه رمضان، ۳۰ دور «دعای ابوحمزه» را بخوانید تا به فضاهای جدید و عَوالِم جدید ورود کنید.
💠 استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«سی شب ماه رمضان، سحرها بلند شوید و ابوحمزه بخوانید. اگر کسی سیشب ابوحمزه خواند و سر این سفره نشست، کمکم فضاهای جدیدی به رویش باز میشود؛ کمکم با عوالم دیگری رفیق میشود؛ میفهمد چه نیازهایی وجود دارد و چه وسعتی در این عالم هست و چه سیرهایی برای انسان میتواند وجود داشته باشد؛ میفهمد چه خطراتی او را تهدید میکند و چه عیوبی در او هست که از آنها غافل بوده است.
موانع انسان، عیوب انسان، رحمتهای خدا، وسعت عوالم، وسعت اضطرارها و مسیر طولانیِ پیش روی ما، در دعاهای سحر ماه رمضان [مثل دعای ابوحمزه] وجود دارد.
اگر کسی سی شب آمد و گریه کرد، کمکم شب سیام، کمی طعم ابوحمزه با ذائقهاش آشنا میشود؛ کمکم حال دعا به او دست میدهد.
☑ @mirbaqeri_ir
ادعیه شب آخر ماه رمضان.pdf
885.9K
آخرین مناجات و ادعیه شب آخر ماه مبارک رمضان...
✅امشب وداع می کنیم با محبوبترین مأنوس، که با بودنش شیطان دور بود و ما به خدا نزدیک
✅ضیافتی که ما را همنشین با امام زمان ارواحنا فداه و اولیاء الهی کرده بود...
✅طعام بر این ضیافت، تسبیح بود و استغفار،رحمت و آمرزش
✅آمده بود ما را خدایی کند تا لایق دیدار وجه الله شویم..
✅اکنون دارد می رود یا بهتر بگویم این زمان است که ما را با خود می برد تا در عرصه ی امتحان و ابتلاء نشان دهیم که چقدر رمضانی شده ایم و رنگ صاحب خانه را با خود گرفته ایم
🤲مهمانان الهی ، التماس دعای فرج
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از خدای مهربان
حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود: مثَلامام (عليهالسلام) همچون کعبه است که به سوی او می روند و او به سوی کسی نرود.
481.6K
⚠️#دستورالعمل_اکسیر ۲
🔰چجوری در ثواب اعمال
🔰امام زمان شریک بشم ؟
قرار روزانه من با امام زمان عج
تجارت از این بهتر سراغ داری؟
کانال سبک زندگی مومنانه 👇
https://eitaa.com/joinchat/596639820C3e139e7ae6
هدایت شده از کلبه ی آرامش خدایی ♥️
4.94M
یک استدلال جالب برای پاسخ به کسانی که می گویند......
فقط خدا را قبول داریم،
و ائمه معصومین علیهمالسلام را قبول نداریم.....🤔🙄
همسفر شو👇👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
🌸🍃🌸🍃
«اگر ثروتمند نیستی مهم نیست،بسیاری از مردم ثروتمند نیستند»،
«اگر سالم نیستی،هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند»،
«اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد»،
«اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند»،
«اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم می توان زندگی کرد»،
«اگر قدرت ومقام نداری،مشاغل مهم متعلق به معدودی انسانهاست»،
«اما،اگر«عزت نفس نداری»، هیچ نداری»
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
این داستان را «ابن جوزی» نقل میکند که:
در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی ع) زندگی میکرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت.
همسرش گفت:
با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم.
دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده اند، پرسیدم: او کیست؟
گفتند: شیخ شهر است.
من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم.
در راه پیر مردی را در مغازهای دیدم که تعدادی در اطرافش جمعاند،
پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است،
با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم.
او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید،
پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور.
سیده میگوید :همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانه اش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند
و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم.
در نیمه های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(ص) بر بالای سرش بلند شد.
در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو میرود و پیامبر(ص) از او روی میگرداند
عرض میکند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض میکنی؟
فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید.
پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟
در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود میزد و میگریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است.
شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت:
نمیگذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: میخواهم این هزار دینار را به او بدهم
گفت نه اگر صد هزار دینار هم بدهی نمیپذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیده ای من هم دیده ام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است.
سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمان شدهای
#ارشادالقلوب_الی_الصواب_ج2ص445
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#نیایش_شبانه
خدایا !
یاریمان کن بتوانیم افکار پریشان خود را
رهایی بخشیم ....
و دلمان را مالامال از نور تو گردانیم
راه رسیدن به تو دشوار است
ما را توان تحمل این دشواری عنایت کن
و در تاریکخانه این دنیا تنها رهایمان نکن
همچنان که تنهایمان نگذاشتهای
مرحم دل غمگینمان باش
تا بتوانیم پیام شادی را به دل هستی برسانیم.
مهربانا !
به ما بیاموز آنگاه خوشبخت خواهیم بود
که در خوشبخت کردن دیگران سهیم باشیم
و تلاشمان را در یاری رساندن به دیگر انسانها فزونی بخش.
@DastaneRastan