eitaa logo
خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
84 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
87 فایل
خاطرات روزانه علی اکبر هاشمی رفسنجانی . همراه با #تقویم_علماء و اخبار سیاسی تحلیلی و مطالب اخلاقی @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
صلوات+امام+رضا.mp3
156.1K
💠 صلوات خاصه علیه‌السلام اللَّهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلَى عَلِیِّ‌ بْنِ‌ مُوسَى‌ الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ « انیس النفوس شمس الشموس تسلیت باد 🖤» 🌹🌹🌹🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺عنایت (ع) به آیت الله ▫️حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری: 🔹مرحوم والد رضوان الله علیه در ابتدای جوانی و تبلیغ برای صحبت و منبر خیلی خجالت می کشیدند. می گفتند که روزی به مشهد رفتم و به حضرت عرض کردم:«یا امام رضا! مردم انتظار دارند که من صحبت کنم و من هم خجالت می کشم شما لطفی بفرمایید». ⚡️ وقتی از حرم بیرون آمدم حس کردم که مشکلم حل شده است؛ 🍁 لذا دیده بودید که چقدر راحت صحبت می کردند و به دل همه می نشست. این خصوصیت به عنایت آقا امام رضا علیه السلام بود.
🔺أَرِنِي كَيفَ تُحيِ ٱلموتَىٰ! ▫️آیت الله : 🔹 «در اولین سفری که به مشهد مشرف شدم، بیماری سختی داشتم، رو به سوی آن امام رئوف نموده، عرض کردم: «یابن رسول الله! ما با آن‌چه تا حال در مورد شما شنیدیم، کاری نداریم، تا خود مشاهده نکنیم، کاری درست نمی‌شود. می‌خواهم مشاهده کنم که شما مریض را شفا می‌دهید». 🔸 کلامم که تمام شد، دقایقی بعد نسیم سلامتی از آستان لطف رضوی (علیه‌السلام) به سویم می‌وزد و حالم خوب شد. 📚کتاب آیت بصیرت،نوشته: سید حسن شفیعی، چاپ قدس قم، اول، ۱۳۷۹. صفحه ۸۶،
خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
▪️قطعه‌ای از بهشت ❖ حضرت امام هادی علیه السلام فرمودند: کسی که از خدا حاجتی دارد، قبر جدم حضرت ر
این روایت تخصصیص میخوره با گناهانی که در شرع، توبه ی خاص و جبران دارند مثل نماز نخواندن، روزه نگرفتن، ترک حجّ واجب، دزدی، بدهی مالی، بردن آبروی کسی، تهمت، غیبت، توطئه، ترور شخصیت و ... که باید حتما جبران شوند و هزاران زیارت کربلا و مشهد هم این گناهان را پاک نمیکنه ...
🔺عطاءالله عالما فقيها و شهیدا 🔹پدر شهید محراب آیت الله نسبت به اهل بیت علیهم السلام ارادت خاصی داشتند و قبور ائمه اطهار(ع) را با پای پیاده زیارت کرده بودند. مرقد حضرت علی بن موسی الرضا (ع) هم سه بار با پای پیاده زیارت کرده بودند. 🔸 در سومین سفر پیاده به مشهد مقدس، دعا می کنند که خداوند فرزند عادل و عالمی به او عنایت فرماید. همان شب در عالم رؤیا به محضر مبارک (ع) مشرف می شوند و امام سلام الله علیه خطاب به ایشان می فرمایند: «عطاء الله عالما فقيها و شهیدا» . ⚡️وقتی از این سفر به اصفهان باز می گردند، متوجه می شوند خداوند به ایشان فرزندی کرامت خواهد کرد و برای نوزاد نام «عطاء الله» را انتخاب می کنند.
🔺استقبال امام رضا (ع) ▫️آیت الله بهجت: 🌱یکی از سادات حاضر در مجلس (حبس شش ماهه در تهران) فرمود: ⚡️من در مشهد بودم، شبی خواب دیدم که حضرت علیه‌السلام به پیشواز شخصی می‌آید، خیال کردم برای بنده است. 🌦صبح دیدم که جنازه مرحوم رحمه‌الله را به صحن آوردند و از همان دری که امام علیه‌السلام به پیشواز می‌رفتند، وارد کردند. 📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۸۹
🔺پناه امام هشتم! 🔹 به امامان و خاندان پیامبر، ارادت و شیدایی خاصی داشت و هرگاه نام یکی از آن بزرگواران برده می شد، به شدت احترام می کرد؛ به گونه ای که برای هر بیننده ای آشکار بود. 🔸 ایشان در تابستان ها همواره به زیارت حضرت علیه السلام می رفت و تمام تابستان را در مشهد مقدس ساکن می شد و هرشب نیز به حرم مطهر مشرف می گشت. ⚡️ اگر هم به ایشان پیشنهاد می شد در جای خوش آب و هوایی در مشهد ساکن شود می فرمود:«ما از پناه امام هشتم جای دیگر نمی رویم». 📚کتاب رسم حضور، مسلم گریوانی، صفحه ۸۶.
🔺شفای درد در حرم امام رضا (ع) ▫️حجه الاسلام شیخ علی بهجت: 💢در دی ماه 1382ش، وقتی قفسه کتابخانه ایشان را درست می کردم، دستم زیر قفسه فلزی کتاب رفت و عصب آن قطع شد و تا استخوان را برید. به بیمارستان رفتم. دستم جراحی شد و آن را بخیه کردند. اما نگذاشتم پدر از این جریان بو ببرد. تابستان همان سال، وقتی رفتیم مشهد، دستم خیلی درد گرفت و کم کم نگرانم کرد. به پدر هم نگفتم که اگر می دانست مرتب سفارش می کرد بیمارستان بروم و وقتش را نداشتم. ⚡️دو سه روز از این ماجرا گذشت. یک روز صبح، هنگامی که پدرم از حرم امام رضا به دفتر برگشته بود، می خواست مشغول خواندن زیارت عاشورا شود و بعد ربع ساعت استراحت کند. من پشت میز ، مشغول یادداشت برداری بودم. ایشان هم در طرف دیگر میز بود. در حالی که من حواسم متوجه کار خودم بود، ایشان مطلبی را گفت که شنیدم؛ ولی توجه چندانی نکردم و سرم را تکان دادم. نیم ساعت بعد جمله پدرم به یادم افتاد . 🔅آنچه از آن در ذهنم مانده بود این بود «این طور برای من مکشوف» و بعد ، کلمه «مکشوف» را نیمه تمام رها کرد و فرمود: «معلوم شد که اگر کسی جایی از بدنش را که درد می کند به هر مکانی از حرم (ع) بمالد یا دستش را به حرم بمالد و به موضع درد بکشد و این کار را تکرار کند دردش برطرف می شود». 🌱هنگامی که این جمله یادم آمد و در آن تأمل کردم، با خود گفتم نکند مخاطب ایشان در آن سخن خود من بودم، لذا بلافاصله در دفترم یادداشت کردم که: «آقا چنین مطلبی را به من فرمودند». 🌦روز بعد به حرم مشرف شدم و دست خودم را به حرم مالیدم. این کار را روز بعد هم تکرار کردم. درد دستم بهبود یافت و تاکنون هم دیگر درد نگرفته است. 📚کتاب زمزم عرفان، آیت الله ری شهری، صفحه 248-247.