از لحاظ روحی نیاز به ساختن همچین ولاگی دارم:
چنتا زخمت رو الکی برا خودت توجیه کردی ؟ فقط چون اونی که چاقو دستش بودو دوست داشتی !..
_قرآن
وقتی ترجیح میدی تولدت کنار اونی که بیشترین گریه هاتو دیده باشی:
شیطون نمیتونه جهنمو قشنگ کنه برا همین راهای قشنگی درست میکنه که بکشونمون اونجا🗿
یه مرد واقعی تو زندگیش آشناهای زیادی داره دوستای کم و یه زن.. 🤌🏽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشهد اینجوریه که انگار امام رضا بهت میگه بیا یه چایی بخور برای خودم تعریف کن چی بهت گذشت این چند وقت🥲
تیر خلاص اعتماد بنفس تو جمع:
وقتی نشستی به عقب خم شو و دستاتو پشت سرت بزار.حله عزیز من؟
هدایت شده از دل نوشت های سارا:)
من برونگرا بودم و باید راجب همه مسائلم با یکی حرف میزدم تا خالی شم
ولی حالا به سنی رسیده بودم که چالشاش گفتنی نبود و نمیشد حتی به صمیمی ترین دوستامم بگم چه برسه به خانواده..🚶🏽♀️
عموم خیلی وقتا ازم میخاست باهاش راجب روحیه ام و افکارم و اینکه چی تو ذهنم میگذره صحبت کنم..
اما نمیخاستم از خودم ناامیدش کنم..
آخه دنیایی که توی ذهن من بود ،شباهتی به دنیای اونا نداشت..
دغدغه ها و چالشای من برای اونا شوخی و بچه بازی بود 🚶🏽♀️
دلم یه استاد میخاست
یکی که با خیال راحت همممهه رازهامو بزارم کف دستش و اون قدم به قدم بهم بگه باید چه خاکی توسرم کنم..🚶🏽♀
فک کنم باید بگم دچار بحران هویت شده بودم
و واقعا نمیدونستم کی ام و چی میخام..
صبحا با راننده سرویس مدرسه سر آهنگ گذاشتنش بحث میکردم و ازش میخاستم قطع کنه
شبا خودم مهراب وتتلو گوش میدادم 🚶♀
باور های مذهبیم نه کامل میموند نه ولم میکرد..🤦♀️
نرگس و بقیه دوستای مذهبیم، سیم هایی بودن که اتصالم به معنویات رو حفظ میکردن...
مخصوصا نرگس که دیگه حضورش تو زندگیم پررنگ تر از همیشه شده بود و همدیگه رو "رفیق "سیو کرده بودیم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما دهه هشتادیا وقتی مامان بشیم 🥲:
اگه بلاگر لباس میشدم:
اصلا مهم نیست با چه طوفانی روبروهستید فقط باید بدانید خدا شمارا دوست دارد🤌🏽
هنر دست مورد پسندم: