بهخودآ | حسن شادی
🥇#کتابی_که_زندگی_کردم 📖 ستارهها چیدنی نیستند. 👤 محمدعلی حبیب اللهیان 📚 انتشارات معارف چهار اردیبهش
کتاب «ستارهها چیدنی نیستند.» را چند روزی میشود که تمام کردم و میخواهم از سه منظر محتوا، ایده و روایتِ داستانی نظرم را راجع به این کتاب خدمتتان عرض کنم.
از میان کتابهایی که راجع به حجاب خواندم بنظرم این کتاب بهترینشان برای مخاطب عامه است.
چرا که کتاب تک بعدی به مسئله حجاب نگاه نکرده و نویسنده سعی داشته در کنار اقناع عقلی، مخاطب خود را اقناع عاطفی نیز کند که این اقناع برای بانوان شاید دارای اثر و اهمیت بیشتری باشد.
نویسنده میگوید سه سال از عمر خود را صرف پژوهش و نگارش کتاب با بیش از ۳۰۰ منبع علمی و مستندات روایی کرده است. این یعنی شما با یک #محتوای کاملا غنی در حوزه حجاب و حقوق زن مواجهه هستید که تقریباً بعد از پایان کتاب سئوال بیجوابی در این رابطه در ذهنتان باقی نخواهد ماند. برایم جالب بود که نویسنده قبل از قائله «ززآ» اهمیت کار فرهنگی در این حوزه را درک کرده و جالبتر اینکه چاپ اولیه کتاب مقارن شد با شروع این قائله.
#ایده اولیه داستان یک ایده پر کشش و جذاب است. اینکه سارا عضو موسسهای تحت نظر وزارت خارجه آمریکا است و ماموریتش این است که بر علیه زنان و دختران ایرانی کار کند و در حین تحقیقتاتش با موسسه اسلامی نیویورک آشنا شده و در «سلسله نشستهایی برای همه خانمهای دنیا با موضوعات جایگاه و حقوق زن» شرکت کرده تا با شناخت بیشتر بتواند بهتر مبارزه کند اما وضعیت برعکس میشود بنظرم ایده جسورانه و گیرایی است.
نویسنده برای انتقال محتوای غنی خود بوسیلهی این ایده جذاب و برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر به درستی زبان روایی و #داستانی را انتخاب کرده است. اما متأسفانه هرچه در محتوا و ایده کارش را درست انجام داده در روایت خراب کرده است. شما نمیتوانید بگویید که میخواهم داستان بگویم ولی به اصول و عناصرش پایبند نیستم. اگر بخواهم این بخش را در جملهای خلاصه کنم میگویم؛ «داستانی را تصور کنید که داستان نیست!». به چند مورد ملموس برای ناداستانی این داستان اشاره میکنم؛
۱. از اول تا آخر داستان متوجه نمیشویم که شخصیتها با چه زبانی باهم صحبت میکنند انگلیسی یا فارسی؟ و این را نمیتوانیم از همدیگر تفکیک دهیم.
۲. شخصیتهای آمریکایی داستان از جمله سارا و ماشا آنقدر ایرانی هستند که اصلا باور پذیر نیستند. با همدیگر شوخیهایی که در فرهنگ ما ایرانیها هست میکنند. تکه کلامهای فارسی دارند. در مواجه با جنس مخالف (فرهاد) شرم و حیا دخترانه ایرانی دارند. غیرت برادر و دخالت خانواده سارا که ترسیم یک خانواده ایرانی آن هم از نوع سنتی خود است واقعاً خندهدار است.
۳. ریتم داستان اوایل کُند و در آخر خیلی تند میشود. بطوریکه علت بعضی از تصمیمات شخصیت اول داستان (سارا) را متوجه نمیشویم. مثل آشنایی، عشق و عقد سارا با فرهاد را...
در آخر باید بگویم حتماً خواندن این کتاب را مخصوصا در زمان حاضر به همه توصیه میکنم. بخش سوم نظرم برای هرچه بهتر شدن کتاب بود و نباید شما را از خواندن این کتاب منصرف کند.
#کتاب
❛❛ حسن شادی 👈 عضو شوید