eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
164 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم مترجم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌ آبه یک بازخوانی شخصی از سفرش به به ترامپ ارائه داد. این‌طور که می‌گفت نه و نه ایران مایل نبودند تا زمانی که تحریم‌ها به قوت خود باقی است وارد گفت‌وگو با ایالات‌متحده شوند. حداقل آبه از این گلایه می‌کرد که ایران، بلافاصله دیدار را علنی کرده است. به نظر آبه، واقعا خواهان گفت‌وگو با ایالات متحده بود و با طول و تفصیل تعریف می‌کرد که بعد از ملاقات با رهبر ایران، دنبال او دوید که بگوید برداشتن تحریم‌ها می‌تواند راه گفت‌وگو را باز کند. ‌ *** ‌ ! مهد تمدن و مدینه‌فاضله برخی ساده‌لوح‌ها، از ابتدای کسب منصب و قدرت تابه‌حال، در هر دوره از روی کار آمدن سیاستمردانش، با ایرانیان دشمنی علنی و روابط زاویه‌دار را به نمایش گذاشته تا به اصطلاح قدرت‌نمایی کند و سلطنتی در دهکده‌جهانی پایه‌ریزی کند. ‌ پس از روی کار آمدن ، این روابط و زوایا، شکل دیگری به خود گرفت و عملا دره تعاملات این دو کشور، عمیق‌تر شد. حالا این وسط که مشاور سابق امنیت ملی آمریکا بوده، آتش‌بیار معرکه شده و خاطرات ۱۸ماه خدمتش در را مکتوب کرده است. ‌ دارای محتوای قوی و مستند است. علاوه‌بر این‌ها –مخصوصا بخش مربوط به ایرانش- که جذاب است، یک مقدمه خوب و کلی هم پاورقی درست و درمان دارد که کمک می‌کند تا در دعوای سیاسیون سردرگم نشوید. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌ مچ دست‌هایش را گرفتم، قدرتم را جمع کردم و همانطور که عقب‌عقب می‌رفتم، به زحمت می‌کشیدمش سمت خودم. پاهایش تکان می‌خورد و ردّ خون می‌ماند روی زمین. نگاهش از خاطرم دور نمی‌شود. مات شده بود. زدم توی صورتش و فریاد کشیدم: «نفس بکش!» ولی بی‌جان‌تر از این حرف‌ها بود. محکم‌تر زدم شاید به هوش بیاید؛ فایده نداشت. دست انداختم و بچه را از شکمِ پاره زن بیرون آوردم، به این امید که حداقل بتوانم طفل معصومش را نجات دهم؛ ولی بدن سرخ و سفید نوزاد ماند روی دستم؛ بی اینکه مجال داشته باشد گریه کند و یا حتی یک نفس در این دنیا بکشد!... ‌ *** ‌ شاید هیچ عنوانی به غیر از همین "تنها گریه کن" نتواند عمق اثر این را در یک کلام به مخاطب بفهماند. حالا نه اینکه ارتباط دقیقی به ماجرای زندگی عجیب این مادر داشته باشد، نه! اتفاقا به دور از داستان کتاب است، ولی نزدیک به حال مخاطبی است که بعد از ورق‌زدن عکس‌های پایانی کتاب، سر به دیوار اتاق تکیه داده و خیره به سقف در تنهایی خودش زار میزند! ‌ ‌حالا نه اینکه این پر از غم و درد باشد و غصه‌ها پردۀ دل مخاطب را پاره کند؛ نه! حماسه‌اش اشک دارد، و شورش اشک دارد، شب‌نخوابی‌هایش اشک دارد، معجزه‌هایش اشک دارد! ‌ حالا نه اینکه یک معجزه در طول این زندگی رخ داده باشد و همان یکی حرف این کتاب باشد، نه! زنده‌ماندن خودش معجزه است، شفای فرزندی که جان داده معجزه است، شفای پایی که لنگ شده با پارچۀ سبزی که از حرم سیدالشهدا توسط پسرش شهیدش متبرک شده معجزه است؛ آه از این معجزه‌ها... ‌ این زندگی مادر شهیدی است که خودش کم از شهیدش ندارد؛ مانند شهیدش نه غیر خدا چیزی خواسته و نه برای غیر خدا قدمی برداشته... همۀ زندگی‌اش در حال دویدن برای و بنگانش بوده، خانه‌اش را وقف و جنگ کرده، فرزندش را در راه خدا فدا کرده، و هنوز هم خانه‌اش به روی همۀ نیازمندان باز است... ‌ مثل او شدن برای مردان دست‌نیافتنی است، ولی خوشا به حال بانوان سرزمینم که الگویی مانند او دارند... ‌ رحمت خدا بر مجاهد راه حق، و فرزند شهیدش https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/