#تلنگر
خدایـٰامـٰاروبی نوبَتشَفـٰابِده
اَلـٰانمیگینمَریضخودتی:/
صِرفـٰافَقَطـاونیکه میوفته روتخت ِ
بیمـٰارِستـٰانمَریضنیست!
اونی که قَلبِشروهَمه چی پُرکردهغِیراَزیـٰادِخدا
اونی که ذِهنِشو هَرچیزِدُنیَوی
مشغول می کنه غِیرازیـٰادِخدا ؛اونَممَریضه
اینجا.گنـاه.ممــنوع📗🖇
برای ترک گناه، هنوز #دیر_نشده
#همین_الان_ترڪش_ڪن💥💪
@havaliiekhoda
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
روزی جمعی از اشرار اصفهان که
مرتکب هرگونه خلافی شده بودند
تصمیم میگیرند کار جدید و سرگرمی
تازهای برای آن روز خود بسازند
پس از مشورت با یکدیگر به این فکر
میافتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده
و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح
خودشان تفریحی بکنند
به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال
یک روحانی میگردند که از قضا چشم آنان
به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم
آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی ره میافتد
که در حال گذر بودند
گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این
عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را
میبوسند و از ایشان تقاضا میکنند که
جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان
حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند
ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود
و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد
نمیبینند ولی با خود میاندیشند که
شاید حکمتی در آن کار باشد
به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به
همراه آنان به یکی از محلههای اصفهان میروند
سرانجام به خانهای میرسند و آنان از
ایشان دعوت میکنند که به آن مکان
وارد شوند
به محض ورود ایشان زنی سربرهنه و با
لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت
از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم
حضرت آیت الله بیدآبادی میگوید:
به به! حاج آقا خوش آمدی صفا آوردی!!
ایشان متوجه قضایا میشوند و قصد
مراجعت میکنند که جمع اوباش جلوی
ایشان را گرفته و میگویند: چاره ای نداری
جز اینکه امروز را با ما بگذرانی!!!
آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه
آن گروه مزاحم میشوند و به ناچار داخل
اتاق میشوند
آن جماعت گمراه به ایشان دستور میدهند
که در بالای اتاق بنشینند و سپس همان زن
که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود
در حالی که دایرهای یا تنبکی به دست
داشته وارد اتاق میشود و شروع به زدن
و رقصیدن نموده و به دور اتاق میچرخد
جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق
نشسته و کف میزنند
زن مزبور در حال رقص گه گاه به آن عالم
ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی
به آن بزرگوار نیز مینماید این شعر را
خطاب به ایشان خوانده و مکرر میگوید:
در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را
پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق
شعفو شادی و سرگرمی خود بودند
و ایشان سر به زیر افکنده بودند
ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان
میفرمایند: تغییر دادم
به محض اینکه این دو کلمه از دهان
عالم سالک خارج میشود آن جماعت
به سجده میافتند و از رفتار و کردار خود
عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن
ولی الهی بوسه میزنند و ایشان نیز
حکم توبه بر آنان جاری مینماید
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار
فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از
تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم
↲حکایات عاشقان خدا، جلد اول
@havaliiekhoda
💫
زندگی خود را مکتوب کنید 📝🖋
هر شب بنویسید📃
نوشتن اعجاز می کند
باور کنید
📝 خداوند به قلم و هر آنچه می نویسید قسم خورده است.
🌀هدفی را که بنویسید خلق می کنید
آرزوهای خود را بنویسید تا محقق شود
وقتی اهدافتان را می نویسید
از جایی که باور نمی کنید
و به حساب نمی آورید محقق می شود.
@havaliiekhoda
ـ ــ ــــــــــ
#صرفاجهتاطلاع . .
هیچ چیزی ترس نداره . .هیچ چیزۍ..!
بجزوقتۍ ك توۍدومتر
جـٰـاتنها خوابیدۍ! ◡◡
و فرصت جبران هیچ ڪدوم از اشتباهاتتو ندارۍ(:
••¦⇢ #یاد_مرگ
@havaliiekhoda
در قلب کوچک من
تو چقدر فراوانی خدا...❤️
🌸عاشقتم خداجانم
هرلحظه عشقت را در قلب من بیشتر و بیشتر کن
جـ♥️ـان به فدای حضرت عشق😍
خداوندا سپاس سپاس سپاس🙏🏻
🌱♡بِ♡هِ♡ش♡تُ♡ََو♡جَ♡ه♡نَ♡م♡🌱
[ #بَرقآمتِدِلرُباۍِمَھدیعَصلوات📿]
🕊🌹أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌹🕊
@havaliiekhoda
📗وقتی چیزی را از دست میدهید، درسی را که از آن گرفتهاید از دست ندهید؛
زیرا
شکستخوردن و زمینخوردن
یک اتفاق است
و
تسلیمشدن و بلندنشدن
یک انتخاب.
نگذار انتخابهایت
اسیرِ اتفاقها شود!🍁🍁
@havaliiekhoda
˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
#ممنونم_خدا 🙏 😴 وقتی می خوابم؛ - برای اینکه یه خواب آروم و راحت داشته باشم؛ فشار خونم رو پایین م
#ممنونم_خدا 🙏
🏓 وقتی ورزش میکنم؛
- عضلههام نیاز به انرژی دارن، به همین خاطر همون لحظات اول، مولکولهای انرژیای که قبلاً توی ماهیچههام آماده نگهداشتی آزاد میکنی.
- من ورزش رو ادامه میدم و برای اینکه انرژی بیشتری برام تأمین کنی، قندهایی که تو بدنم ذخیره کردی رو میشکنی و روانهٔ ماهیچههای فعالم میکنی.
- حالا مولکولهای انرژی برای سوختن نیاز به اکسیژن دارن، اینجاست که تو تنفسم رو تشدید میکنی،
- همزمان ضربان قلبم رو هم بالا میبری تا این اکسیژن رو بهوسیلهٔ خونم به عضلهها برسونی.
- این سوختوساز و تولید انرژی، دمای بدنم رو بالا میبره و تو، از قبل حواست به این هم بود،
- حالا با فعال کردنِ غدههای عرق، سطح پوستم رو مرطوب میکنی تا من احساس خنکی کنم.
- همهٔ این کارها رو تا زمانی که من فعالیتم رو کم کنم برام انجام میدی و آخر سر، با آزاد کردن هورمونی که ما اسمش رو گذاشتیم اندورفین، یه احساس سرخوشی و سرحالی به من میدی...💞
ممنونم ازت خدا...🙏
#سـَمـٺِ_خـُـدآ 🌱
@havaliiekhoda
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید آرمان علیوردی از زبانِ دوستاش
خیلی حرفهای جالبی زدن💛🌱
+ پس با این حساب اگر شهید نمیشد باید تعجب میکردیم :)
#پایان_مماشات | #لبیک_یا_خامنه_ای
@havaliiekhoda