eitaa logo
آغوش امن خدا(کانال ترک گناه)
827 دنبال‌کننده
842 عکس
247 ویدیو
3 فایل
daigo.ir/secret/7535246340 رابطه چشم،قلب یه رابطه مستقیمه یه وقتایی دستی دستی با دیدن یه چیزایی غبارمی پاشیم روآینه قلبمون ،قلبی که امانته، قراربودجزحب محبوبین الهی بهش راه ندیم به خودمون میایم ومی بینیم شده خونه شیطان😖 فقط ۲۰روز همراهم باش تامتحول شی💪
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ 🌸 بسیار عجیب و شگفت انگیز...! 🔹 مردی از حضرت موسی (ع) درخواست کرد که برای من دعا کن تا خداوند فلان حاجتم را که خودش می داند برآورد. 🌷 حضرت موسی (ع) دعا کرد. 🔸 ساعتی پس از دعا، حیوان درنده ای به آن مرد حمله کرد و به شکل فجیعی او را درید و گوشت بدنش را خورد و او را کشت حضرت موسی (ع) با تعجب عرض کرد: 🔻 خدایا، راز این حادثه چه بود؟ خطاب رسید ای موسی (ع)، این مرد از من درخواست درجه ای از مقامات کرد و می دانم که او به آن درجه با اعمالش نمی رسید. او را گرفتار آن درنده کردم که دیدی، تا همین گرفتاری را وسیله ای برای رسیدن او به این درجه نمایم. ✍🏻 بسیاری از بلایایی که بر انسان وارد می شود، یا برای بخشش گناهان و یا برای ترفیع رتبه و مقام در آخرت است...
در اطراف بصره مـردی فوت کرد و چــون بسیار آلوده به معصیت بود کسی برای حمل و تشییع جنازه او حاضر نگشت . همسرش چند نفـر را به عنوان کارگر گرفـت و جنــازه او را برای دفـن به خارج از شهر بردند در آن نواحـی زاهـدی بود بسیـار مشهـور که همه بــه صـدق و صفـا و پاکدلـی او اعتقــاد داشتنــد زاهد را دیدند که منتظــر جنازه اسـت . همیــن که بر زمین گذاشتـند زاهــد پیــش آمــد و گفــت آماده نماز شوید و خودش نماز خواند. این خبر به شهـر رسیـد و مردم دسته دسته برای اعتقادی که به آن زاهـد داشتنـد از جهـت نیـل به ثواب می آمدند و نمــاز بر جنـازه میخواندند و همه از این پیش آمد در شگفت بودند شخصی از زاهد پرسید که چگونه شما اطلاع از آمـدن این جنازه پیـدا کردیــد؟ گفــت در خـواب به من گفتند برو در فلان محـل بایست جنازه ای می آورنــد که فقط یــک زن همراه اوســت بر او نماز بخوان که آمرزیده شده زاهد از زن پرسیـد شوهـر تو چه عملی میکرد که سبب آمرزش او شده؟ زن گفـت شبانه روزِ او به آلودگی و شرب خمر ميگذشت پرسید آیا عمل خوبی هم داشت؟ زن جـواب داد آری سه کار خوب انجام میــداد ، شــب وقتی از مستی به خود می آمد گریــه میکرد و میگفـت خدایا کدام گوشه جهنـم مرا جای خواهـی داد؟ صبــح که میشــد لباس تمیــز میپوشیــد ، وضــو میگرفــت نمــاز میخوانــد و هیچــگاه خــانــه او خالی از دو ، سه یتیـم نبود آنقدر که به یتیمان مهربانی و شفقـت میکـرد به اطفال خود نمیکرد.... https://eitaa.com/havaliiekhoda98