آغوش امن خدا(کانال ترک گناه)
قراره یه تجربه بزارم کانال ببینم کی وقتش میشه
#داستان_نگاه_در_حرم
به دستم نگاه کردم انگشتر سبز زمرد تو دست راستم برق میزد حکاکی یا علی ابن موسی الرضا جلوه قشنگی بهش داده بود ... لباس مرتبی پوشیده بودم که برم حرم زیارت از در دار السیاده وارد شدم
که زنی از کنارم عبور کرد و توجه منو جلب کرد نگاهش کردم همون یک نگاه باعث شد بیشتر توجه ام بهش جلب بشه ... انگار دلم دیگه دستم خودم نبود ... دنبالش راه افتادم و به داخل حرم رفتم ...او دور زد و من هم دور زدم ...ناگهان انگار متوجه من شده باشه برگشت و وقتی چشمم به چشمش افتاد بهش لبخند زدم...او هم با لبخندی پاسخ منو داد ...
یک لحظه به خودم آمدم متوجه شدم در حرم امام رضا هستم ... تمام وجودم و وحشت گرفت ...و از در پایین عقب عقب به بیرون رفتم و به خانه ام برگشتم
ناهار که خوردم بالشی برداشتم کمی دراز بکشم که خوابم برد...در خواب دیدم
که وارد حرم حضرت رضا شدم و ایشان را دیدم سپس جلو رفته و یک سیلی به گوش مبارک حضرت زده و لگدی به پهلوی ایشان 😭
سپس عقب عقب از درب پایین بیرون رفتم
از خواب بیدار شدم تمام تنم عرق کرده بود چند تا نفس عمیق کشیدم و تمام شرم تو وجودم جمع شده بود فهمیدم که نگاه شهوت به نامحرم در واقع سیلی به صورت حضرت رضا علیه السلام بود😭و تبسم به نامحرم لگدی بوده که به پهلوی ایشان زدم💔
نکته:این داستان واقعی فقط به زبان داستانی ویراستاری شده
https://eitaa.com/havaliiekhoda98