🎬اگر به چیزی که خواستی نرسیدی، حتما گوش کن 🎙استاد #شجاعی #امام_زمان ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌​ #کانال_سمت_خدا https://eitaa.com/havaliiiikhoda

▪️ اعضای حرام حیوانات حلال گوشت 🔹سؤال:👇 آیا خوردن تمام اعضای حیوانات حلال گوشت پس از ذبح شرعی جایز است؟ ✅پاسخ:👇 خیر،مواردی از اعضای حیوانات حلال گوشت می باشند که خوردن آنها جایز نیست وعبارتند از:👇 ۱- خون ۲- آلت نری ۳- آلت مادگی «فَرْج» ۴- بچه‌دان (رحم) ۵- غُدَد که آن را «دُشوِل» مى‌گویند ۶- بیضه، که آن را «دنبلان» مى‌گویند ۷- غدّه ای که در مغز به شکل نخود است ۸-مغز حرام که در میان ستون فقرات است (نخاع) ۹-پى که دردو طرف تیرۀ پشت است(عِلباوان) ۱۰- زَهره‌ دان (کیسه صفرا) ۱۱- سِپُرز (طحال) ۱۲- مثانه ۱۳- سیاهی چشم ۱۴- چیزى که در میان سُم است(ذاتُ الاَشاجِع) توجه:👇 فضله «مدفوع»، حرام است و اعضای حرامی که گذشت، اگر در پرندگان حلال گوشت باشد، بنا بر احتیاط واجب حرام است #کانال_سمت_خدا https://eitaa.com/havaliiiikhoda

❓پروژه نظم نوین جهانی از کجا و چند سال قبل آغاز شده است؟ ❓ایدئولوژی این پروژه و نقشه راهبردی آن چگونه تعریف و هدایت شده است؟ 👤رهبر معظم انقلاب 👤استاد شجاعی https://eitaa.com/havaliiiikhoda

#ثروت هر کس به خواندن سوره والذاریات ادامه دهد و حداقل یک بار در روز بخواند ثروت حلال برای او رسد بطوری که متحیر شود 📚 ختومات مقدم https://eitaa.com/havaliiiikhoda   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈

🪶#علت_فرمان_نبردن_خدا ✍ رسول گرامی (ص) می‌فرماید : بدانید ڪه علت فرمان نبردن خدا #تڪبر است بدانید که علت تڪبر حسادت است .☘ •┈••✾🍃🌹🍃🌹🍃✾••┈• #کانال_سمت_خدا https://eitaa.com/havaliiiikhoda •┈••✾🍃🌹🍃🌹🍃✾••┈•

💠 فضیلت سوره حمد 🔸شاید جالب باشد که بدانید، سوره حمد با اینکه ۷ آیه بیشتر ندارد، فضیلتی به اندازه تمام قرآن دارد و أُمّ القرآن(مادر قرآن) نامیده شده! 🟢 پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: هر مسلمانى که سوره حمد را بخواند، پاداش او به اندازه کسى است که دو سوم قرآن را خوانده است و گویى براى هر فردى از مردان و زنان مؤمن هدیه‌اى فرستاده است 📚مجمع البيان»، آغاز سوره حمد؛«بحار الانوار»، جلد 89، صفحه 259. #کانال_سمت_خدا https://eitaa.com/havaliiiikhoda

🛑 نتیجه اعتماد و اعتقاد به خدا آیت الله شیخ محمدتقی بهلول می‌فرمودند: ما با کاروان و کجاوه به «گناباد» می‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان‌دار گفت: بی‌بی! دو ساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت: نه! می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان‌دار گفت: نه مادر. الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت: نگه‌دار. کاروان‌دار گفت: اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم. مادرم گفت: بگذار و برو. من و مادرم پیاده شدیم. کاروان حرکت کرد. وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ من هستم و مادرم.دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرا می‌رسد و ممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزه آبی که داشت، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد، رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت: بی‌بی کجا می‌روی؟ مادرم گفت: گناباد. او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم. بیا سوار شو. یک نفس راحتی کشیدم. گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم. سورچی گفت: خانم! فرماندار گناباد است. بیا بالا. ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد. مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم! در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است. ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت! آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت مادر بیا بالا. اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. 📷 حضرات آیات بهلول و سیبویه #کانال_سمت_خدا https://eitaa.com/havaliiiikhoda