به هوای سیل
⏳گفت و گوی صمیمی و جذاب صدای حوزه با یک #طلبه_رمان_نویس موفق که از #فیزیک_جامد دانشگاه به فقه و اصول
در واقع دینی هستند.
فرار مخاطب از ارائه گل درشت مفاهیم دینی در رمان
گروه اول رمان هایی هستند که تعدادی مفاهیم گل درشت مذهبی را تبویب میکنند و در قالب رمان ارائه می دهند؛ این گروه از رمان ها جامعه مخاطب نوجوان را جذب میکند چون به صورت مداوم به نوجوانان اطلاعات می دهد؛ نوجوانی که تشنه اطلاعات است اما در عین حال مخاطب حرفه ای و رمان خوان را جذب نمیکند. مخصوصا مخاطب تیز هوشی که نوجوان باشد؛ این یعنی مخاطبی که بعدها میتواند سرنوشت ساز باشد از دست این نویسنده ها فراری خواهد بود و به تدریج از خواندن رمان های مذهبی به این معنا فراری خواهد شد.
پس حواسمان باشد که اگر مخاطب تیزهوش از دست ما فراری است به خاطر عرضه کردن مفاهیم به صورت گلدرشت است. مخاطب کتاب خوان و فعال دنبال رمان خوب است. ما باید یاد بگیریم که رمان خوب بنویسیم. با حفظ قواعد داستان نویسی محتوای ارزشمند خودمان را قطره قطره به جگر مخاطب بخورانیم. نه اینکه بشکه بشکه و تمام قد بر او بپاشانیم.
گروه دوم رمان هایی هستند که نویسنده قصد نوشتن رمان دینی را ندارد ولی خروجی کار او یک رمان سالم و قابل عرضه به مخاطب مسلمان می شود؛ علت آن نیز نهادینه شدن مفاهیم عمیق اسلامی در اینگونه از رمان هاست؛ بنا بر این مخاطب مذهبی و هوشمند از خواندن آن لذت میبرد. مانند بینوایان که دهها ویژگی اسلامی مانند ایثار، کمک به فقرا، همت، تلاش را در خود دارد.
رمان نویسی یعنی صبر و رنج
صدای حوزه: از نظر شما رمان با سایر شاخه های نوشتاری چه تفاوتی دارد؟
رمان نویسی کمی با شاخه های نوشتاری دیگر متفاوت است؛ مهمترین ویژگی رماننویس، مقاومت است. رماننویسی روح انسان را رنده میکند تا عَلَقه ای که مدت هاست در روحش پرورش داده را سالم به دنیا بیاورد؛ این رنده شدن به معنای واقعی کلمه رنج است.
رماننویسی یعنی رنج؛ یعنی تاب آوری؛ یعنی صبر البته نه فقط یک ماه و دو ماه بلکه گاهی ممکن است نیاز به صبر چندین ساله باشد تا کار ثمره دهد و اگر نویسنده در میان این پرونده طولانی خسته شود یا انگیزه اولیه او کمرنگ شده، یا خط داستانی را گم کند یا کلا افسرده شود که چرا مینویسد، هیچ وقت به نهایت کار نمیرسد و موجود زنده ای که در بطن روح نویسنده است، زودرس به دنیا میآید و میمیرد.
رسانه ای عمیق تر از کتاب ندیدم
صدای حوزه: شما به عنوان یک طلبه با چه انگیزه ای وارد دنیای رمان شدید؟
انگیزه من از ورود به این وادی تاثیر عمیق رمان بود؛ ببینید فیلم و رمان دو رسانه ای هستند که همواره با هم مقایسه شده و میشوند. یک بار برای همیشه باید بگویم که رمان رسانه اهل فکر و مطالعه است و فیلم، رسانه کسانی است که کمتر اهل مطالعه هستند.
در خواندن رمان، ذهن مدام باید تخیل کند، به همین دلیل مدام در حال فعالیت است؛ بنابر این رمان رسانه ای سرد است که ذهن را فعال نگه می دارد ولی فیلم یک رسانه گرم است و تمام فعالیت ذهنی مخاطب و تخیل کردن او در آن تعطیل است.
نکته بعد اینکه فیلم هایی که از روی رمان ساخته میشوند دو حالت دارند، در حالت اول تخیل ذهن کارگردان به قدری قوی است که هر خواننده ای که فیلم را میبیند، میگوید: آفرین از رمانی که توی ذهن منه خیلی قشنگ تر ساخته.
حالت دوم اینکه ذهن مخاطب رمان خلاق تر از ذهن کارگردان فیلم هست و وقتی فیلم رو میبیند میگوید: فیلم ضعیف تر از رمانش بود.
این دو نکته به ما نشان می دهد مولف در تهیه اثر حرف اول را میزند و نهایتا یک فیلم در بهترین حالت میتواند مثل رمانش باشد؛ آن هم زمانی که خلاقیت کارگردان بالاتر از تمام مخاطبانش باشد.
عرصه رمان نویسی انگیزهای برایم ایجاد کرد که بدون محدودیت های سینمایی و … وارد فضای رسانه ای عمیق بشوم و ذورق اندیشه را تا عمق روح مخاطب برانم.
یک رمان بین دو روز تا یک ماه مخاطب را درگیر می کند. ولی یک فیلم نهایتا سه ساعت با مخاطب همراه است و مزیت دیگر رمان نویسی این است که میتوان آن را یک نفره انجام داد و نیاز به تیم های بیگ پروداکشن ندارد.
البته مهم ترین عامل را همان عمیق بودن این رسانه میدانم. من رسانه ای عمیق تر از کتاب ندیدم. شاید علت کتاب بودن معجزه پیامبر اعظم اسلام همین باشد. ما انسانها شدیدا نسبت به کتاب تأثیر پذیریم. مخصوصا اگر مسائل را به زبان و لسان قوم خودمان گفته باشد که رمان بر خلاف پروپوزالها و پایان نامه ها به زبان قوم نوشته میشوند.
صدای حوزه: مهم ترین موانع در راه رمان نویسی چیست؟
مهم ترین مانع رمان نویسی خستگی است. این حرفه نه پول دارد و نه جایگاه اجتماعی چندان ولی اگر یک کتاب از انسان باقی بماند و بعد از او برای خلقالله مفید باشد تا زمانی که آسمان ها سرپا هستند، برای او صدقه جاریه خواهد بود.
مشکلات چاپ نیز مانع دیگر است ولی اگر تمرکز نویسنده های جوان روی بینظیر بودن کارشان باشد و ذهن خود را به حواشی بند نکنند، قطعا خداوند راه هایی را برایشان ب
به هوای سیل
⏳گفت و گوی صمیمی و جذاب صدای حوزه با یک #طلبه_رمان_نویس موفق که از #فیزیک_جامد دانشگاه به فقه و اصول
از خواهد کرد.
صدای حوزه: اگر بخواهید فضای رمان کشور را آسیب شناسی کنید، به چه نکاتی اشاره می کنید؟
در مجموعه مجازی باغ انار بخشی به نام سرچشمه نور وجود دارد که این بخش با توجه به نگاه رهبر انقلاب به فضای ادبیات و رمان، تاسیس شده و برنامه مدون هفتگی دارد؛ هر هفته یک یا دو رمان که توسط حضرت آقا توصیه شده اند، در این مجموعه بررسی میشود؛ این کار توسط اعضای باغ انار که اکثرا هم جوان و نوجوان هستند، صورت می پذیرد؛ در این بخش تاکنون تمرکز روی رمانهای به صورت مقدماتی و در حد آشنایی بوده است.
هدایت اذهان به سمت مسائل دسته چندم بشری در فضای رمان امروز کشور
فضای ادبیات و رمان در کشور ما سال ها توسط جریانی مدیریت و ترویج شده است که ذهن جوان و نوجوان را به سمت مسائل دسته چندم بشری برده است؛ چرا که مسائل بی اهمیت به خوبی در قالب هنر قابل عرضه هستند و مخاطب را درگیر خودش میکند.
بزرگترین کمبودی که وجود دارد این است که ما به عنوان انسان نیازهایی داریم که به روش صحیح به آن پرداخته نمیشود. خداوند قالبی برای ارضا این نیاز آفریده و این قالب هنر و شاخه ادبیات است؛ نمونه اش تعبیرات نو و بدیع قرآن در توصیف است که هنوز که هنوز است، کهنه نشده است.
بشر به طور عام و نوجوان به طور خاص عاشق تعبیرات بدیع و نو از موضوعات کهن و ریشه ای است و این مهم به وسیله هنر و ادبیات به بهترین حالت قابل دستیابی است. بعد از انقلاب جریان منحرف کننده بشر از موضوعات مهم با تمام قدرت خود یعنی رسانه به میدان آمده است؛ ما هم به عنوان سرباز مرد میدانیم و تا آخرین قطره شارژ لپتاپ و گوشی مان در صحنه هستیم؛ بشر باید طعم نور را بچشد، بشر برای نورانی شدن، برای رسیدن به سرچشمه حقیقت، برای حمل نور خلق شده ولی متاسفانه همیشه کسانی هستند که پینوکیوهای کوچک و چوبین را گول بزنند و قول سرزمین های رنگارنگ را به اوبدهند و سرانجام کاری با او میکنند که تمام قدرت فهم خود را از دست بدهد.
انگیزه اصلی من نبرد با این دستگاه شرور و خودکامه و منحرف کننده بوده و هست. دستگاهی که یحرفون الکلم عن مواضعه و یهود دشمن اصلی ما بوده و هست.
صدای حوزه: در پایان اگر توصیه ای به خوانندگان دارید؛ بفرمایید.
به همه کسانی که سر سوزن ذوق دارند سفارش میکنم که کارهای مقطعی و موقتی را کم کنند و به سمت نوشتن داستان و رمان بیایند، البته شاید همگی استعداد نداشته باشند ولی وقتی اهلبیت کور را شفا میدهند، دادن کمی استعداد که چیزی نیست.
اگر اهالی فرهنگ بدانند که در رمان زرد و قهوهای چه مسائلی در حال تزریق به ذهن مخاطب نوجوان است آب دستشان باشد، زمین میگذارند و به این سمت میآیند
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ
#سقوط_آزاد_اردکان
پارک بچه های اردکان هم بعد از هوای پاک،محیط زیست،برق و آب #سقوط کرد!
فیلم مربوط به دوشنبه شب 14 تیر 1400 می باشد
به خاطر اردکان درحد توان پخش کنید تا برسه به دست مسئولین😔
🔺هادرون؛ بزرگترین کانال خبری استان یزد در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/79757312Cb9283fe96c
@haderoon
https://t.me/joinchat/P99s0xxj98F4tSm7
هدایت شده از روشنگری
مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای لبنی ایران: به وزیر گفتم به فکر سفره مردم باشید گفت من بهزیستی نیستم
علی احسان ظفری:
🔻 8 نفر شخصیت حقیقی و حقوقی با کمک وزارت جهاد کشاورزی با گران کردن شیر به دنبال خروج 3 تا 4 هزار میلیارد تومان سرمایه کشور بدون پرداخت عوارض هستند.
🔻شیر را گران کردند تا به بهانه آزادسازی قیمت شیر صادرات کره و شیر خشک را انجام دهند.
🔻در حال حاضر 50 هزار تن شیر خشک و 48 هزار تن کره در کشور داریم که با شیر ارزان قیمت دولتی 4 هزار تومان و نهاده دامی 4200 تومانی تولید شده است.
🔻چطور امکان دارد وزیر، نمایندگان این 8 نفر را پای میز مذاکره بنشاند و به جای دفاع از تهیه نهادههای دامی و برطرف کردن مشکلات دامداریهای کوچک با یک مصوبه باعث نابودی دامهای مولد و تولیدکنندگان شیر شود.
🔻در جلسهای در وزارت جهاد کشاورزی خطاب به وزیر گفتم به فکر سفره مردم باشید ولی ایشان گفتند من بهزیستی نیستم.
🆘 @Roshangari_ir
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
🔊 رمان “جدال شاهزاده و شبگرد” را با موضوع “ولایت فقیه” نوشتم/ القای غیرمستقیم گزاره های دینی، یک ضرورت است
🔻جای مباحث سیاسی و کلامی #ولایت_فقیه در داستان های ما خالی بود. و همین عامل شد تا دومین اثرم به این موضوع اختصاص پیدا کند و شبهاتی که خیلی از نوجوان ها و جوان ها داشتند در این رمان پاسخ داده شود.
🔹هنر در کشور ما بخصوص داستان، از این سرمایه عظیم فکری استفاده نکرد، استفاده که نکرد هیچ، حتی در جایی توسط همین نویسندگان به اصطلاح #انقلابی تحریف هم شد تا جایی که نویسنده ای به استناد فرزند شهید بودنش و با تحریک عده ای، به خود حق داد تمام اندیشه و منظومه فکری علامه بزرگ #آیت_الله_مصباح را با قلمِ توهین و فحاشی و تمسخر لگد مال کند.
🔹نخستین حلقههای سالن سینما در ایران ۲ نفر بودند که تحصیلکرده «آلیانس» بودهاند. مدارس آلیانس نخستین پایگاه نفوذ #صهیونیست ها در ایران بود. دوره های اول و دوم سینما در ایران کاملا زیر نظر تفکر #یهود بود.
خانم صادقی از باغبانان باغ انار هستند. باغبان باغ خوشهانار.
#باغبان
#خوشهانار
#باغ_انار
#هیام
#زهرا_صادقی
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
🆔 @sedayehowzeh
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
🔊 مشکل نسل جدید دختران ما این است که قهرمان ندارند/ شخصیت یابی، عامل اصلی گرایش جوانان و نوجوانان به فضای مجازی است
🔻خانم زینب پاشاپور، نویسنده کتاب های «بی تو پریشانم» و «عروس یمن»، #همسر_شهید حجت الاسلام والمسلمین محمد پورهنگ و #خواهر_شهید اصغر پاشاپور و رتبه ۱۲ کنکور سال ۱۳۸۵:
🔹الگویی که غرب ارائه می کند حقیقتاً الگوی جذابی است که در سایه کم کاری ما خیلی هم جذاب تر دیده میشود و با ابزارهای مختلفی که دارد و آن سلطه علمی ای که دارد ، باعث شده است که سرابی را به زنان نشان دهند که فکر کنند #الگوی_درست و صلاح و صواب آن است.
🔹مشکل این نسل از دختران و زنان این است که قهرمان ندارند و قهرمان هایی را به عنوان الگوی خودشان قرار داده اند که قهرمانهای واقعی نیستند و وقتی سعی میکنند شبیه آنها بشوند، در واقع به سمت الگوهای مردانه می روند و به یکباره پدیدههایی مانند #هلیا یا مانند خانم هژبری پیش می آید.
🔹برادرم یک پیام فرستادند که اگر کاری را برای خدا انجام بدهیم و آن را زیر خروارها خاک دفن کنیم، چون آن کار برای خدا انجام شده است، خداوند آن را از زیر خاک بیرون میکشد و شبیه خورشید به همه نشان می دهد.
📎متن کامل مصاحبه:
v-o-h.ir/?p=19066
خانم پاشاپور از باغبانان باغ انار هستند. باغبانِ محترم باغِ یهقاچانار.
#باغ_انار
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
🆔 @sedayehowzeh

هدف من و علاقه اصلی خود من، نوشتن از مقاومت و به ویژه زنانی است که در این میدان نقش آفرینی می کنند. همان الگو هایی که نیاز داریم نشان داده شوند تا یک مقدار از آن فضای فانتزی که هالیوود نشان میدهد فاصله بگیرند.
خانم زینب پاشاپور، نویسنده کتاب های «بی تو پریشانم» و «عروس یمن»، همسر شهید حجت الاسلام والمسلمین محمد پورهنگ و خواهر شهید اصغر پاشاپور و رتبه ۱۲ کنکور سال ۱۳۸۵، در مصاحبه با پایگاه خبری-تحلیلی صدای حوزه، به سوالات خبرنگار این پایگاه، پاسخ گفت. مشروح این گفتگوی پر نکته خصوصا درباره نقش آفرینی زنان در حوزه فرهنگ، در ادامه از نگاهتان می گذرد:
صدای حوزه: در ابتدا لطفا خودتان را معرفی کنید و تحصیلات، سوابق و فعالیت هایی که داشته اید را بیان بفرمایید.
با عرض سلام خدمت شما و مخاطبان گرامیتان؛ من زینب پاشاپور ، متولد سوم مرداد ۱۳۶۷، فارغ التحصیل کارشناسی حقوق از دانشگاه امام صادق و کارشناسی ارشد مطالعات زنان از پژوهشکده زن و خانواده هستم و در حال حاضر دو کتاب چاپ شده دارم. یکی کتاب بی تو پریشانم، زندگینامه داستانی همسرم، شهید مدافع حرم، حجت الاسلام و المسلمین محمد پورهنگ و دیگری کتابی به نام عروس یمن ، زندگینامه خانم فاطمه مومنی و همسرشان که اصالتاً یمنی هستند، که این کتاب در واقع دورنمایی از اتفاقات و تحولات منطقه به خصوص منطقه یمن را روایت میکند. هم چنین کتابهای دیگری دارم که در دست نگارش است و مهمترین آن ها، کتابی در مورد برادرم، شهید اصغر پاشاپور است.
همچنین عضو هیئت تحریریه ی ماهنامه فکه هستم که بیش از ۲۰ سال است در زمینه ی ادبیات پایداری سابقه فعالیت دارد و عضو گروه تخصصی رویکرد بانوی فرهنگی هستم که در واقع متشکل از جمعی از بانوان نویسنده است.

صدای حوزه: اساساً چه شد که شما به عنوان یک نخبه علمی و باتوجه به رتبه ۱۲ کنکور، سمت رشته ی مطالعات زنان گرایش پیدا کردید و چرا در اولویت فکری و تحصیلی شما قرار گرفت؟
درباره ی اینکه چرا به سمت مطالعات زنان گرایش پیدا کردم، باید بگویم که رشته حقوق، رشته ای بود که من با علاقه و با اراده خودم آن را انتخاب کردم و در ابتدای ورود به این رشته فکر میکردم آینده ی تحصیلی من با همین رشته در یکی از گرایش های آن، ادامه پیدا خواهد کرد اما کمی که گذشت، با مسائل زنان بیشتر آشنا شدم و به ویژه با توجه به توصیه ای که مقام معظم رهبری داشتند در مورد اینکه امروزه مسئله ی زنان، مسئله ی بسیار مهمی است و باید متخصصینی پیدا شوند که به این مسئله اشراف داشته باشند و از طرفی موج های فمنیستی – که البته نمی توانم بگویم در کشورمان با آن شدتی که در غرب وجود دارد، با آن مواجه هستیم اما بالاخره در تفکرات غالب جامعه نسبت به زنان بی تأثیر نبوده است – ، این مسائل باعث شد که به این حوزه علاقه پیدا کنم و به سمت این رشته نوپا بروم.
البته رشته ی من مطالعات اسلامی زنان است، نه مطالعاتی که به عنوان مطالعات زنان در دنیا مطرح است و بر جنبش ها و حرکات فمنیستی تمرکز دارد؛ اگر چه ما در این رشته آشنایی کافی با این حرکت ها و جنبش ها و تاریخچه و نقطه عزیمت هر کدام از آنها پیدا میکنیم، ولی چیزی فراتر از اینها، اینکه ماهیت این جنبش ها چیست و چقدر خواسته های این جنبش ها قابلیت تطبیق با وضعیت جامعه ما دارد، همه اینها باعث علاقه و کشش من به این سمت شد و فهمیدم که خلأیی وجود دارد که باید پر شود و چه بسا آن پشتوانه حقوقی به من کمک کند که مطالعات زنان را دقیقتر و عمیقتر بخوانم. بسیاری از متفکرین رشته ی مطالعات زنان، حقوقدانانی بوده اند که وارد این حوزه شدهاند، بنابراین خواندن حقوق با مطالعات زنان منافاتی نداشت اما مطالعات زنان در سطح ارشد از موضوع حقوق متفاوت میشد.
صدای حوزه: در وضعیت موجود، هندسه ای که از مسائل زنان جامعه ی ما ترسیم می کنید چگونه است؟ به نظر شما مهم ترین محور ها و آسیب هایی که زنان و دختران کشور ما را تهدید می کند چه مواردی هستند و کدام یک دارای اولویت است که مسئولین و مراجع مربوطه باید بر روی آن تمرکز بیش تری کنند؟
در مورد مسئله روز و دغدغه اصلی زنان که نوعاً زنان با آن درگیر هستند و خیلی از شبهات شاید از آنجا ریشه می گیرد، فکر میکنم دورنمایی است که حرکت ها و جنبشهای فمنیستی برای زنان جامعه های دیگر می سازند که شبیه سرابی است که کم و کاستی هایی دارد و در جامعه ما به واسطه خوانش نادرستی که بعضا از اسلام شده است بیشتر خودش را نشان دهد. ما یک اسلام عزیز داریم که جایگاهی متعالی را برای زن به نمایش میگذارد ولی خوب این جایگاهی که اسلام برای زنان در نظر گرفته است، که میتواند به عنوان یک عضو مترقی ، هم به وظایف فردی شان رسیدگی کنند و هم به صورت موفق در جامعه حضور داشته باشند، به خاطر کم کاری هایی که خواسته یا ناخواسته در این راه شده است یا معرفی نکردن الگوهای درست و آن خلأها، باعث شده است ای
ن سراب خودش را واقعی تر نشان دهد.
این باعث شده است که نه تنها زنان، بلکه خیلی از خانواده ها از خاستگاه اصلی خودشان فاصله بگیرند و این طور تصور کنند که الگویی که غرب دارد از زن ارائه می دهد آن ها را به سعادت شان بیشتر نزدیک می کند و الگویی تمام تر و کامل تر است، در صورتی که وقتی ما از درون خود این مفاهیم به آنها نگاه می کنیم اینها در واقع سعی می کنند که آدم ها را دور از آنچه که هدف خلقت آنها بوده است نگه دارند و نوعی جهل مرکب نسبت به جایگاهی که حقیقتا باید داشته باشند، به آنها بدهند. الگویی که غرب ارائه می کند حقیقتاً الگوی جذابی است که در سایه کم کاری ما خیلی هم جذاب تر دیده میشود و با ابزارهای مختلفی که دارد و آن سلطه علمی ای که دارد ، باعث شده است که سرابی را به زنان نشان دهند که فکر کنند الگوی درست و صلاح و صواب آن است و از فرهنگ عمیق شان فاصله بگیرند، بدون اینکه بسیاری از آنها نسبت به جایگاه اسلام برای زنان، اشراف و اطلاع داشته باشند. من فکر میکنم همه در این مسئله مقصر هستند و اگر بخواهیم واکاوی کنیم، هرکس به نوعی مسئول است، علما و مسئولین هرکدام به اندازه ی خود مسئول هستند. این کم کاری های ما و پرکاری های جبهه مقابل باعث شده است که این خلأ و فاصله با این الگوی نادرست خود را پر کند.
یک نکته دیگر اینکه اگر زنی احساس کند که دوست دارد موفق باشد، با الگویی که به او داده شده است فکر میکند که نمیتواند یک زن کامل باشد، چرا که یا باید به خانواده، به وظایف همسری و مادری خود بپردازد و از طرفی اگر بخواهد در زمینه اجتماعی موفق باشد باید حیطه شخصی و خانوادگی خود را رها کند. آن تصویری هم که ارائه شده است به عنوان یک زن موفق، تصویری است که عرصه ی خانوادگی و خصوصی را از عرصه عمومی و اجتماعی جدا می کند و این طور القاء می کند که زن موفق، باید بین خودش و موفقیتش یا خانواده اش یکی را انتخاب کند و این دو با هم قابل جمع نیستند که این امر تبعاتی مانند کاهش آمار ازدواج و کاهش فرزندآوری را دارد، چون همه اینها به عنوان مانع شناخته میشود؛ در صورتی که در الگوی اسلامی در واقع همه اینها پله های پیشرفت زن هستند که متاسفانه خیلی درست و دقیق برای زنان جامعهی ما بازنمایی نشده اند .
صدای حوزه: چطور می شود که امروزه در مناسبات مختلف سیاسی و… از زن به عنوان ابزار، سوء استفاده می شود؟ از نگاه شما آیا این مسئله مختص جامعه ی ماست یا در فضای بین الملل نیز وجود دارد؟ آیا این تحلیل را قبول دارید که در این زمینه غرب دچار یک افراط و ما دچار تفریط هستیم؟
درباره نگاه ابزاری به زن اگر بخواهیم بی پرده و صریح صحبت کنیم باید بگویم که استفاده ابزاری از زنان مختص به جامعه ما و زمان ما و کشور ما نیست، در خود جوامع غربی تحقیقات و اسنادی وجود دارد مبنی بر استفاده از جذابیت های زنان، برای قلقلک دادن خریداران یک کالا یا جلب توجه برای اینکه محصولی اعم از مادی، معنوی و فرهنگی به فروش برسد. خود جوامع غربی با وجود اینکه قید و بند و آن محدودیت ها را ندارند و روابط آزادانه تری دارند و حتی زن به عنوان یک کالا هم شناخته نمی شود – چرا که خیلی در دسترس و در معرض است و خیلی رسیدن به جذابیت های زنانه سهلالوصول است – ، در همان جامعه هم باز از جذابیت های زنانه در امر تبلیغات استفاده می شود. البته خواسته یا ناخواسته خود زنان هم به این مسئله دامن زده اند که در فضای رقابتی که پیش آمده است، از یکدیگر پیشی بگیرند.
ما باید این را بپذیریم که این فرهنگ کمکم به جامعه ما هم رسوخ پیدا کرده است و ما یا از روی غفلت یا از روی الگوپذیری عامدانه، به این مسئله روی آورده ایم که ما هم از زنان استفاده ابزاری کنیم. حضور زنان هر روز در بیلبورد هایی که در سطح شهر مشاهده می شود، دارد بیشتر می شود؛ از بی ربط ترین کالاها تا مرتبط ترین کالاها در تبلیغات مختلف تلویزیون و صفحات فضای مجازی، از زن و جذابیت های زنانه استفاده می شود. شاید خود این، یک جور نادیده گرفتن حقوق زنان و حتی نادیده گرفتن بعد انسانی آنان است، چون ما او را تبدیل به یک ابزاری کرده ایم برای اینکه به مخاطب تحمیل کنیم به خاطر آن جذابیت های زنانه، بپذیرد که این کالا، کالایی است که مورد نیاز او است و کیفیت دارد. در جامعه ما متاسفانه چند سالی است که باعث شده است برای مقاصد سیاسی به ویژه در ایام خاص، زمان انتخابات یا روز ۲۲ بهمن، برای مقاصد خاص، مقداری کوتاه می آییم و خیلی چیزهایی که جزء اصول دین و جزء قانون کشور ما نیست را مباح می دانیم.
متاسفانه ما شاهد آن هستیم که آن نگاه ابزاری که در غرب است در جامعه اسلامی ما هم به صورت دیگری نمایان می شود؛ نمیخواهم بگویم که آنها دچار افراط هستند و ما دچار تفریط، هر کس بنا بر مقصد خود و بنا بر هدف خود و آن منفعتی که دارد به نوعی از زنان استفاده می کند اگرچه ما از جذابیت های زنان شبیه به غرب استفاده
نمی کنیم و آن را به نمایش در نمی آوریم، اما باز هم متاسفانه برای مقاصد سیاسی و تشویق مردم به مشارکت، از چیزی استفاده می کنیم که بزرگان دین، ما را نهی کرده اند. من بارها و بارها شنیده ام که برای هدف مقدس باید از وسیله مقدس استفاده شود ولی در سال های اخیر حتی در فضای مجازی آنچه دیده می شود و حتی باعث تمسخر میشود، این است که ما داریم چیزی را تبلیغ میکنیم که زیاد به آن اعتقاد نداریم و فکر میکنم از این بابت هم ما دچار ضعف هستیم، چون باز هم مقاصد اقتصادی و سیاسی آنقدر برای ما پررنگ هستند و اهمیت پیدا کرده اند که ما راه درست تبلیغ را گم کرده ایم.

صدای حوزه: به عنوان یک مسئله ی امروزی، ریشه ی پدیده هایی مانند هلیا را چطور تحلیل می کنید؟ آیا این مسائل وارداتی و استثنا است؟ آیا در چنین پدیده هایی یا پدیده ای مانند مائده هژبری، برخورد قانونی کافی است و مشکل را حل می کند یا راه کارهای پیشینی در این طور مسائل وجود دارد؟
درباره پدیده هلیا من معتقد هستم که این یک امر استثنایی نیست بلکه چیزی است که دارد در بطن جامعه اتفاق میافتد، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم و چه قبول کنیم و چه قبول نکنیم بخشی از جامعه دارد به این سمت گرایش پیدا میکند و دلایل مختلف روانشناختی و جامعه شناختی و دلایل مرتبط به زنان را دارد. من فکر میکنم اولاً ما الگویی درست از یک زن موفق مسلمان ارائه نداده ایم؛ بارها گفته ایم اما چیزی ارائه و نمایش نداده ایم. اما از آن طرف یک الگوی کج و معوجِ ناقص، تحویل زنان دادهایم؛ زنی که زنانگی ندارد، نباید مادر باشد، نباید همسر باشد، نباید احساسات زنانه داشته باشد و باید آنها را سرکوب کند. من فکر میکنم مشکل این نسل از دختران و زنان این است که قهرمان ندارند و قهرمان هایی را به عنوان الگوی خودشان قرار داده اند که قهرمانهای واقعی نیستند، از خودشان و فرهنگشان فاصله دارند و وقتی سعی میکنند شبیه آنها بشوند، در واقع به سمت الگوهای مردانه می روند و به یکباره پدیدههایی مانند هلیا یا مانند خانم هژبری پیش می آید.
برخی فیلم ها اخیرا ساخته شده است که افکار کاملاً فمنیستی دارد و سعی می کند که زنان را از زنانگی دور کند و قصد دارد با پررنگ کردن نقش زنان، قهرمان سازی کند. فیلم هایی مانند مالفیسنت ، کروئلا ، بیوه سیاه، فیلم هایی که دارد به دختران نمایش می دهد که قوی تر باشند و این قوی تر بودن لازمه اش این است که زن نباشند. همان حرفی که فمنیستها می زنند که زن، جنس دوم است و چرا باید از مرد الگو ارائه داده شود؛ اما در واقع دارند همان الگوی مردانه را بدون اینکه خودشان بدانند، ارائه می دهند و نوجوان هایی که قطعاً اینها از نظر خانوادگی و فرهنگی دچار خلأ هستند به این قهرمان ها روی می آورند.
من فکر می کنم که یکی از علت های مهم گرایش جوان ها و نوجوان ها به فضاهای مجازی به خصوص اینستاگرام این است که این فضاها، به آنها یک شخصیت جدید مجازی می دهد و کوچکترین حرف و عملی که انجام می دهند، هزاران لایک می خورد و شنیده و دیده میشود و شخصیت جدیدی کسب میکنند که این یک اتفاق خوشایند برای آنها است. انسان ها نیاز دارند که دیده و شنیده شوند اگر در فضای واقعی چنین اتفاقی بیفتد، که چه بهتر، اما اگر نشد، نوجوان نیاز دارد که حرفش را کسی بشنود و او را جدی بگیرند و وقتی در فضای مجازی این اتفاق می افتد، سعی می کند با قاعده فضای مجازی عمل کند و بر اساس آن فضایی که وجود دارد، در آن زمین بازی کند و رفتاری انجام دهد که مخاطب فضای مجازی میپسندد؛ حالا این رفتار اگرچه در فضای حقیقی یک چیز عجیب و غریب و خیلی دور به نظر میرسد اما در فضای مجازی پذیرفته است و این فرد خودش را اثبات میکند.
من فکر میکنم که پدیده هلیا، استثنا نیست و دارد اتفاق میافتد و فضای مجازی ابزاری است برای دیده شدن هلیاهایی که شاید حرفشان دیده نشده و شاید جدی گرفته نشده اند و خود ماها نخواستیم آنها را ببینیم و نخواستیم عضوی از جامعه ما باشند. خود آن آدمها هم نیاز داشتند که بیشتر دیده شوند و من فکر می کنم قطعاً برخورد قضایی، آخرین راهکار است و مراحل پیش تر و مهم تری وجود دارد. حضرت آقا بسیار گفته اند که فضای مجازی باید مدیریت شود. فضای مجازی و فضاهایی از این دست، وارداتی هستند و ساخته و پرداخته ما نیستند اما ما میتوانیم در این زمین بازی، طوری بازی کنیم که همه چیز به نفع ما تمام شود. ما از این فضا و از این ظرفیت غافل هستیم، خیلی برای من عجیب است که برخی دوستان میگویند ما به این فضا وارد نمی شویم چون این فضا، فضای ما نیست و ما را دور میکند. کدام سربازی است که از میدان جنگ فرار کند با این عنوان که این میدان، میدان ما نیست؟ قطعاً بازگذاشتن این فضا، کمک کردن به دشمن است. باید مجهز شویم و وارد این فضا شویم و فرهنگ خودمان را وارد کنیم، فرهنگی که خیلی ها دوست دارند ما از آن فاصله بگیریم و خودمان هم خیلی به آ
ن کم لطفی کرده ایم.
صدای حوزه: به عنوان یک نویسنده ی با دغدغه در زمینه ی شهدا و با عنایت به این که خود شما همسر و خواهر شهید هستید، دلیل رغبت شما به کنشگری در زمینه ی نویسندگی با موضوع شهدا چیست؟ آیا این مسئله ناظر بر مسائل روز است یا صرفا یک ادای دین به شهدا و دغدغه ی شخصی است؟ آیا چنین قلم زدن هایی می تواند هلیاهای امروز را به قله ی هویت برساند تا شاهد چنین پیامدهایی نباشیم؟
در خصوص نوشتن درباره شهدا باید بگویم که ورود من به صورت جدی در عرصه نویسندگی با شهدا بود و رزقی بود که خداوند آن را نصیب من کرد و مفتخرم که برای شهدا قلم میزنم، اما ادامه مسیرم، صرفاً و منحصراً با شهدا نیست، اگرچه به نظرم برکت قلم، از خون شهید است. یکی از هدف ها و انگیزه های من در نوشتن از شهدا این است که شهدا را خیلی زمینی و دست یافتنی معرفی کنم، آنطور که واقعاً بوده اند. به دور از آن فضایی که در سالهای دفاع مقدس و پس از آن سعی کردند که شهدا را خیلی دست نیافتنی نشان دهند، من سعی کردم آن طور که شهید هست او را دست یافتنی نشان دهم و همان طور که شهید هم مثل همه مردم مشکلات داشته و زندگی کرده، برخی از آنها، گذشته خیلی روشنی هم نداشتند، اما به یک آینده روشن رسیدند.
از شهدا مینویسم از این بابت که مخاطبانی که آن را می خوانند، خودشان را به جای آن شهید بگذارند، هم ذات پنداری کنند و بدادند که اگر بخواهند، میتوانند و می شود این اتفاق بیفتد. سعی کردم برای شهدا بنویسم و با مخاطبانی که این آثار را خواندهاند، ارتباطم را قطع نکنم و ببینم که چه اثری گذاشته است. آیا به قول شما آن هلیا ها، ذهنشان قلقلک داده شده است یا نه و دیدم که بله؛ کمابیش می تواند اثرگذار باشد. وقتی کسی می بیند که آدمی که در کنارش داشته زندگی میکرده و شبیه او بوده، با مشکلات دست و پنجه نرم میکرده، هر از گاهی، گناهی مرتکب می شده و توبه می کرده، می بیند که شهادت، چیز دست نیافتنی نیست و اگر آنها هم بخواهند میتواند تغییر کنند. یکی از انگیزه های اصلی این بوده و فکر می کنم تا حدودی توانسته تاثیر بگذارد اگرچه فعلا خیلی کم است و کار کوچکی است.
اما هدف من و علاقه اصلی خود من از نوشتن از مقاومت و به ویژه زنانی است که در این میدان نقش آفرینی می کنند. همان الگو هایی که نیاز داریم نشان داده شوند تا یک مقدار از آن فضای فانتزی که هالیوود نشان میدهد فاصله بگیرند و ببینند که الگوهایی وجود دارد، زنانی شبیه خودشان و هم سن و سال خودشان وجود دارد که واقعا قهرمان اند؛ مادر بودند، همسر بودند، از نظر اجتماعی هم، نخبگان و قهرمانان جامعه خودشان به حساب می آمدند و این مادری و همسری مانعی سر راهشان نبوده است.
کتابی که درباره یمن نوشتم، قهرمان آن زنی بود که سن و سال زیادی نداشت اما وارد فضای مقاومت و جهاد شد و در واقع با این مفاهیم بزرگ شد و یک قهرمان شد و دوست دارم که باز هم از این الگوهای زنانه بنویسم و معرفی کنم و بگویم که دست ما خالی نیست، اگرچه ما تا الان کوتاهی کردیم و نمایش ندادیم. اتفاقاً آخرین مطلبی که در ماهنامه فکه نوشتم، درباره یکی از زنان بوسنی است که مورد ستم و تجاوز قرار گرفت اما ایستادگی کرد به خاطر مذهبش، به خاطر فرزندانش و همسرش ونهایتاً راه نجات خودش و خانواده اش را پیدا کرد. این زنان دور و بر ما کم نیستند اگرچه گمنام و ناشناخته هستند اما دوست دارم از آنها بگویم و در کنار گفتن از شهدا، شهدایی که واقعاً قهرمانان اصلی هر ملتی هستند، دوست دارم از این قهرمان ها هم بگویم، از الگوهایی که به آنها پرداخته نشده است. احساس می کنم در این زمینه رسالتی وجود دارد که باید گفته شود، نشان داده شود، نمایش داده شود و ان شاالله تاثیر خودش را بگذارد.

صدای حوزه: به نظر شما بانوان جامعه چطور می توانند در عرصه فرهنگی مانند نویسندگی و رمان نویسی و… کنشگر باشند به طوری که هم حقوق آنها رعایت شود و هم در میدان بودنشان با حفظ هویت واقعی آنها تحقق پیدا کند؟ خودتان چگونه عمل کرده اید؟
در عرصه کنشگری اجتماعی بانوان، من تصورم این است که زنان، خود را دست کم میگیرند و به قابلیتها و توانمندیهای خود اشراف ندارند. خانمهای شاغلی را دیده ام که دغدغه بزرگ کردن فرزندانشان را دارند و مدام فکر شان این است که کاش من شاغل نبودم و در مسئله خانواده داری و تربیت فرزند تمرکز می کردم. در مقابل زنان خانهداری هستند که مدام فکر می کنند که اگر حضور اجتماعی داشتند و شاغل می بودند، خیلی موفق تر میشدند. ولی من فکر میکنم که طبق فرمایش حضرت آقا، اگر هر کس هر جایی که هست آنجا و آن وظیفه و مسئولیتش را مرکز کره زمین بداند و مرکز دنیا تصور کند، فکر می کنم که بهترین عمل را می تواند داشته باشند.
کسی که خانه دار است اگر اینطور فکر کند که تربیت نسل و انسان سازی او در واقع مهمترین رسالت است، قطعاً آن را به بهترین شکل، به سرانجام میرساند و کسی