اگر به دنبال «روایتی از درون شبکههای تروریستی - تکفیری» و یا «روایتی از درون شبکههای نفوذ - جاسوسی اروپایی» هستید، با خواندن کتاب «از افغانستان تا لندنستان» با یک تیر، هر دو نشان را خواهید زد!
از افغانستان تا لندنستان، خاطرات عمر الناصری (ابوامام المغربی) است، یک جوان اهل مغرب که از کودکی در بلژیک بزرگ شده و بعد از یک زندگی پرفراز و نشیب، به شبکههای تکفیری داخل اروپا متصل میشود، اما در همان زمان بنا به دلایلی دیگر، به عضویت «دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه» (DGSE) نیز درمیآید.
کتاب، شرح جذابی است از زندگی پرماجرای عمر الناصری، کسی که هم میخواست «مجاهد» باشد، هم میخواست با «تروریستها» بجنگد؛ کسی که هم از دستگاههای اطلاعاتی غربی میترسید، و هم برای نجات جان خود به آنها پناه برده بود. شرح این ارتباطات، ماجراجوییها و خطرات سهمگینی که او از سرگذرانده را میتوانید در این کتاب بخوانید، کتابی که از سوی وحید خضاب (محقق و مترجم تخصصی جریانات تکفیری) ترجمه و توسط نشر شهید کاظمی روانهی بازار شده است.
#معرفی_کتاب
@havaseil
البته این کتاب را قبل از سفرنامه رضا امیرخانی به کره شمالی خوانده بودم.
شاید از جهاتی بهتر از نیم دانگ بود.
به قلم حمید حسام عزیز.
روایتی از امپراتوری بی رحم ژاپن که خود تولید کننده مواد شمیایی بود و در جنگ جهانی دوم طعمه ای برای امپراتوری سفاک آمریکا شد.
نکاتی در این کتاب خواهید خواند که کمتر گفته شده...
البته سفرنامه ی دیگری هم آقای بهبودی به هیروشما نوشته اند که خیلی علاقه پیدا کردم به خواندش...
ژاپن و کره ای که از نو باید بشناسیم تا به دروغ افق جمهوری اسلامی را در حد ژاپن و کره شدن پایین نیاورند...
به هوای سیل
البته این کتاب را قبل از سفرنامه رضا امیرخانی به کره شمالی خوانده بودم. شاید از جهاتی بهتر از نیم
نکته اینکه در زبان ژاپنی "شیما" به معنای جزیره است...
مثل ما که علی آباد و حسین آباد داریم
اونا هیروشیما و اکونو شیما و میاشیما دارن...
شیما یا جیما
هدایت شده از پَر
زن در غرب
میترسم یادم برود بنویسم که در تمام مدت این چند سالی که در کانادا هستیم، بزرگترین تفاوت غرب با انتظارِ قبلیام را در ظلمی که به زن میشود یافتم.
مخصوصاً در زمینه ازدواج. موقعیت ِ شغلی زن و داراییاش، تقریباً تنها معیار ازدواج است و اصلأ مثلِ ایران نیست که شرع و قانون، مرد را موظف به تأمین نیازهای زندگی بکند.
روی همین حساب، دخترهایِ خیلیِ پیش به بلوغ رسیده، باید با تمام توان دنبالِ شغل و منبع درآمد بگردند که هم از پس خرجِ زندگی خودشان بر بیایند و هم معیار اصلی ازدواج را تأمین کنند.
علاوه بر این، مثلِ ایران نیست که با از دستدادن پدر و شوهر، به زن و دخترانِ مجردش حقوق ماهیانه بدهند.
اینجا طبق تعریفشان از برابریِ زن و مرد، زن با همه تفاوتهای روحی و فیزیکی که با مرد دارد، باید دقیقاً همپای با او برای مادیات تقلا کند.
چند روز پیش که با همکارم، دِبی، صحبت میکردم و از فِشار کارِ آنلاین گِله میکرد، پیشنهاد دادم که ساعتهای کاریاش را کم کند.
جواب داد اگر من ساعتهای کاریام را کم کنم، اولیور هم (دوستپسرش که با هم زندگی میکنند) ساعت کاریاش را کم خواهد کرد و میترسم از پس زندگی بر نیاییم.
ماجرای دیگر اینکه، یکبار مَدِلین، شاگردِ شانزده سالهام، گفت دنبالِ یک حیوان خانگی میگردد. کمی که در مورد حیوانات مختلف صحبت کردیم، گفت حقیقتاش این است که خیلی دلش میخواهد ازدواج کند و بچه داشته باشد، ولی میداند تا درس نخواند و شغل درست و حسابی پیدا نکند ازدواج هم برایش میسر نخواهد شد.
وقتی برایش توضیح دادم که اگر در ایران بود میتوانست بدون شغل و مدرک تحصیلی هم همسر و مادر بشود باورش نمیشد. وقتی بیشتر برایش گفتم که حق پرداختِ همه هزینهها بر عهده مرد است و زنها حتی میتوانند در ازای انجامِ کارهای خانه، از شوهرشان پول بگیرند خیلی برایش عجیب بود. حتی تا دمِ رفتن هم میگفت نمیدانستم در ایران خانهداری و بچهداری شغل است و پول هم میدهند.
و یا اینکه ژاکلین، از همکارانی که تقریباً نزدیک هستیم، بارها برایم گفته دغدغه ازدواج دارد و چون با شرایط فعلیاش هنوز نتوانسته هیچ رابطهای را به ازدواج منتهی کند، دنبالِ این است که یک مدرکِ تحصیلی دیگر بگیرد و شغلِ بهتری پیدا کند تا شاید میزان درآمدش وسوسهکنندهتر شود.
روی هم رفته اینکه، در غرب دو سرنوشت برای زن بیشتر متصور نیست، یا اینکه به طریقی در همان دوران جوانی و اوج زیبایی بخت با او یار باشد و بتواند با تمام عرض اندامها و دلبریها یک شوهر خوب پیدا کند و طعمِ همسری و مادری را تجربه کند و یا اینکه پا به پای مردان تماموقت کار بکند و زیرِ بار فشار و استرسِ کار برود تا بلکه موقعیت شغلی و اجتماعیاش او را به همسری و مادری نزدیک کند.
@pardarca
هدایت شده از حوزه انقلابی🇮🇷
📸 #فتوای_آیت_الله_سیستانی درباره روزه رمضان در دوره کرونا
🔸اگر فرد مسلمان بیم آن داشته باشد که با روزه گرفتن ولو با اتخاذ همه تدابیر احتیاطی، به کرونا مبتلا میشود، وجوب هر روزی که میترسد در صورت روزه گرفتن به این بیماری مبتلا میشود، از او ساقط میشود.
#حوزه_انقلابی
#خط_مقدم
🔸#سفیران_هدایت_یزد
🆔 @shyazd
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه🔹
🔸ماجرای عجیب امام کاظم علیه السلام و شطیطۀ نیشابوری🔸
شطیطه یک خانم نیشابوری است. اهالی نیشابور برای موسی بن جعفر علیه السلام وجوهاتشان که شامل سکههای طلا میشد را فرستادند. شطیطه چهار سکه درهم سیاه فرستاد با یک کلاف نخ. فردی که به نمایندگی از اهل نیشابور به مدینه رفته بود، وجوهات را تحویل امام داد.
حضرت نگاه به سکهها کرد، کیسه، کیسه، کیسه طلا. حضرت فرمود: من قبول نمیکنم، ما نیازی نداریم، اینها را به صاحبشان برگردانید. حضرت فرمود: دیگر چیزی نیست؟ مرد نیشابوری گفت نه. بار دیگر امام فرمود: خوب فکر کن. مرد نیشابوری گفت بله، یک زنی وقتی من میخواستم بیایم یک کلافی داد و چند تا درهم سیاه، چون قابل شما را نداشت؛ من رویم نشد بیاورم.
امام فرمود: همان را بیاور. حضرت سکه سیاه و کلاف را برداشت. بعد به او فرمود: بلند شو؛ رفتند یک مقداری پارچه آوردند، یک مقدار پول، گفت این را بده به آن خانم؛ بگو این پارچه از پنبهای بود که ملک اجدادی ماست و خواهرم حکیمه به دست خودش این پنبه را رشته و این پارچه را بافته. این را دادم برای کفنت. از وقتی که این پارچه به تو میرسد تا وقتی این پول را مصرف کنی در حیات هستی.
مقداری میماند برای خرج بقیه مقدمات کفن و دفن. به او سلام برسان و بگو روز رفتن تو ما میآییم، و من بر تو نماز میخوانم.
این فرد میگوید من برگشتم نیشابور. وقتی برگشتم همینهایی که پول طلا داده بودند، از امام موسی بن جعفر علیه السلام برگشته بودند و به عبدالله افطح رجوع کرده بودند. طبیعی بود که احساس میکردند پول شان هدر رفته اگر حضرت قبول کرده باشد.
وقتی پول را به ایشان دادم خوشحال شدند که پول شان به ایشان برگشته. رفتم سراغ شطیطه، پارچه و سکهها را به او دادم، سلام آقا را رساندم. [گفتم] درهمها را تحویل گرفتند و آقا دعا کرد.
من روزشماری میکردم ببینم این زن کی فوت میکند. روز نوزدهم شطیطه فوت کرد و من به علما گفتم حضرت مال هیچکس را قبول نکرد الا این زن. تجلیل عجیب و تشییع پرشکوهی از او شد و من میخواستم بدانم چه کسی بر او نماز میخواند.
علما به صف ایستاده بودند، همه به صف ایستاده بودند، یک دفعه دیدم موسی بن جعفر علیه السلام آنجا حاضر شد؛ تکبیر را گفت و نماز را خواند و اینها هم گفتند شاید یکی از علما برای یک شهر دیگر بوده، آمدند جلو به احترام او. هیچکس نفهمید کی بود. حضرت نماز را بر او خواند. وقتی نمازش تمام شد، به من یک نگاهی کرد یعنی یادت آمد من وعده دادم؟ عملی کردم. زبانم بند آمده بود که حرفی بزنم.
این دستگاه امام زمان است. سکۀ طلای آنها را نمیپذیرد اما کلاف آن زن را میپذیرد و شما میخواهید پذیرفته شوید. دستگاه پذیرش او دستگاه دقیقی است. ممکن است یک سرباز صفر شما را قبول کند، اما یک فرماندۀ بزرگتان را قبول نکند. ممکن است یک بیاسم و بیشهرت و بیعنوان و کفش بردار و آب بده و جاروکش و فرد بیقابلیتی را بپذیرد و خدمات او را قبول کند، اما یک معروفِ مشهورِ پر سابقۀ همه چیز تمام را قبول نکند.
@haerishirazi
حضرت آیتالله خامنهای:«من تا مدّتها که روایت فتح پخش میشد، اصلاً شهید آوینی را نمیشناختم؛ ولی از مشتریهای همیشگی روایت فتح بودم. یعنی هر شب جمعه، حتماً مینشستم و این برنامه را نگاه میکردم. روی من تأثیر زیادی میگذاشت و میدیدم که این کلام چقدر اثر دارد. یک وقت همان جوانان آمدند پیش من (به نظرم مال جهاد بودند) من در همان جلسه گفتم: «این صدای نجیبی که اینها را بیان میکند، چیز خیلی جالبی است؛ این را نگهدارید.» خودش هم قاعدتاً در آن جلسه بود. کسی هم به من نگفت که «این آقاست.» اما بعدها خودِ ایشان به من نوشت: «آن کسی که اینها را تهیه میکند، من هستم.» کسی که میخواهد چنین برنامههایی بسازد، باید آن نجابت و معصومیت و استحکام و اطمینان به سخن را داشته باشد. گاهی حرفی را کسی میزند و حرف بزرگی است؛ اما پیداست که خودش اعتقادی به این حرف ندارد. امّا این صدا، آن صدایی است که بزرگترین حرفها را میزد و خودش اعتقاد داشت. مثلاً میگفت: «این جوانان ما، به راههای آسمان آشناترند تا به راههای زمین.» این را چنان میگفت که گویا راههای آسمان را خودش رفته، دیده و میداند که اینها آشناتر هستند!» ۱۳۷۲/۰۶/۱۱
@havaseil
باید آماده شویم.
می دانم چقدر وقت داریم تا آمدنش.
ولی همین ثانیه ها همین دقیقه بوی تبانی می دهد دور زدنهایشان.
@havaseil
مسابقه کتابخوانی «مطلع عشق»
بحش زن، خانواده و سبک زندگی KHAMENEI.IR (ریحانه) با همکاری انتشارات انقلاب اسلامی اقدام به برگزاری مسابقهی کتابخوانی با محوریت کتاب «مطلع عشق» مینماید.
این کتاب گزیدهای از رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی به زوجهای جوان است؛ اما به آن معنا نیست که این کتاب تنها مورد استفادهی تازهعروس و دامادها قرار خواهد گرفت؛ بلکه همهی خانوادههای ایرانی و حتی نوجوانانی که در آینده میخواهند تشکیل خانواده دهند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند.
فرصت مطالعه:
پانزدهم فروردین تا هجدهم اردیبهشت ماه
زمان و محل برگزاری مسابقه:
نوزدهم اردیبهشت ماه به صورت آنلاین در سایت hamdamamketab.ir از ساعت ۸ صبح تا ۲۴ شب
نحوه برگزاری مسابقه:
مسابقه شامل ۲۵ سوال ۴ گزینهای و بصورت آنلاین میباشد.
زمان اعلام نتایج و اهداء جوایز:
بیستم اردیبهشتماه همزمان با میلاد امام حسن مجتبی (علیهالسلام)
نحوه اهداء جوایز:
به چهار نفر از افرادی که ۱۰۰ درصد پاسخ صحیح داده باشند، به وسیله قرعهکشی کارت هدیه ۵۰۰ هزارتومانی اهداء میشود.
افرادی که بین ۸۰ تا ۹۶ درصد پاسخ صحیح داده باشند، ۱۰ عدد جایزه ۲۰۰ هزارتومانی از طریق قرعهکشی دریافت میکنند.