راهنمای ثبتنام در طرح ملی مسکن
🏡 تصاویر رو ورق بزنید و با شرایط متقاضیان، میزان آورده نقدیتون، میزان و نحوه بازپرداخت وام و موعد تحویل آشنا بشید.
#اقتصاد_خانواده
هدایت شده از ᴍ.ᴇꜱᴍᴀɪʟʏ
24_tavassol_farahmand.mp3
7.29M
علاّمه مجلسی فرموده است: در بعضی از کتابهای شایسته احترام از محمّد بن بابویه نقل کردهاند که این دعا را از امامان(علیهمالسلام) روایت کرده و گفته است: در هیچ امری آن را نخواندم مگر آنکه به زودی اثر اجابت آن را یافتم؛
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 تربیت حذفی
🔸 #استاد_علی_صفایی_حائری (ره)
تو که می خواهی حکمی را که فهمیدی
حالا بیایی به فلانی تطبیق کنی
"آقا تو این کار را بکن"
تو چطور می خواهی تطبیق کنی؟
تو به اقدار او واقفی؟
تو به شرایط او واقفی ؟
معصوم که سزاوارترین کسی بود که
عهده دار تمام نفوس شان بشود، بگوید:
تو این کار را بکن تو آن کار را بکن تو آن کار را بکن
بیناتی با نفوس برخورد کرد
تربیت حذفی نداشت
تربیت ارشادی نداشت
تو این کار را بکن تو آن کار را بکن تو اینجا بنشین تو آنجا برو
این بازی ها چیست؟!
با کی نباش با کی نباش
اگر بنا بود ما همه عوامل مزاحم را سلب کنیم
باید نفس را بکَنیم از تو وجود
شیطان را بکَنیم بندازیم از این عالم
نیست تربیت حق اینطور
خدایی که خودش شیاطین را گذاشته
خودش نفوس ما را مشتعل کرده
خودش شهوات و غضب ها و هواها را در ما مشتعل کرده
خودش مخلوط کرده ما را ...
📻 رادیو توحید
@radio_towhid
📱اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله |
روی هر اسم بزنید تا به لینک مربوطه وارد شوید👆
هدایت شده از انارهای عاشق رمان
⏳|◇|بسم الله الرحمن الرحیم|◇|⌛️
🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮
💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮
🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮
💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮
🔮💕🔮💕🔮💕🔮
💕🔮💕🔮💕🔮
🔮💕🔮💕🔮
💕🔮💕🔮
🔮💕🔮
💕🔮
🔮
#گمشده_در_زمان2
#پارت1
#یاد
دستی به موهایش کشید. خیلی خسته بود. با اینکه چند روزی خانه نبود، باید زمانی پا روی فرش پذیرایی می گذاشت که انگار فقط دو دقیقه گذشته است!
وقتی از دروازه خارج شد، زهرا که روی مبل نشسته بود، با تعجب گفت:
- «عه! تو مگه همین الان نرفتی؟!»
محمد مهدی چشم غره ای به او رفت. زهرا شانه بالا انداخت و گفت:
- «باشه حالا! یادم رفته بود که زود میری، زود میای.»
و ایستاد و وارد اتاق شد. محمد مهدی ناراحت بود. دلش می خواست بیشتر با خانواده اش باشد تا میان فضا و زمان و در تکاپوی رسیدن به هدف استادش.
باقی انگشتر داران، اوضاع شان بهتر نبود. پیتر، با هر بازگشت، باید سراغ خلاف کاران می رفت. زئوس دیگر نتوانست خدای سابق باشد. و پوسایدون جایش را در تخت پادشاهی گرفت. البته او خیلی از این وضع، ناراضی نبود. انگار سفر در زمان را به نشستن و دانستن همه چیز ترجیح می داد.
اسمیگل که طبق داستان، مُرده تلقی می شد، به جنگل های حاشیه جهان میانی رفت تا دیده نشود.
و هری... سرنوشت او کاملا تغییر کرد. او تلاش کرد ولدمورت را شکست دهد. ولی چون نتوانست از جادو، به درستی استفاده کند، به این موفقیت نرسید. البته بعد ها با دخالت انگشتر داران، ماجرا ماست مالی شد.
دکتر هم بچه دار شد. یک پسر بسیار شیرین که الان دو سال دارد. به همین دلیل، تقریبا تمام هماهنگی ها و برنامه ریزی ها، بر عهده یاد و بقیه بود.
محمد مهدی، طی سفری اتفاقی به یک جنگ بزرگ، نام خود را یاد گذاشت. یعنی یار امام دوازدهم. و به این نام افتخار می کرد. اگر لیاقت داشته باشد.
سویشرتش را از تن در آورد و روی زمین انداخت. همان لحظه، مادر از اتاق بیرون آمد و با دیدن پسرش از جا پرید.
- «یا امام زمان! تو کی اومدی؟!»
محمد مهدی، خسته و کوفته گفت:
- «همین الان.»
و بدون صحبت دیگری به طرف اتاقش رفت و با همان لباس های کثیف و خاکی، خود را روی رخت خواب جمع نشده اش انداخت.
****
چشم هایش را با بوی دود غلیظ باز کرد. به خود که آمد، خود را غرق در عرق دید. ابتدا با خود گفت: «کی کولر رو خاموش کرده؟»
ناگهان چشمش به سقف اتاق که شعله ور شده بود، افتاد. با جهشی، از جا پرید و ایستاد. قلبش داشت قفسه سینه را خورد می کرد. کتابخانه، کامپیوتر، دیوار ها؛ تمام اتاق در حال سوختن بود.
#ادامه_دارد
پارت اول رمان👇
https://eitaa.com/ANARASHEGH/874
🔮
💕🔮
🔮💕🔮
💕🔮💕🔮
🔮💕🔮💕🔮
💕🔮💕🔮💕🔮
🔮💕🔮💕🔮💕🔮
💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮
🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮
💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮
🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮
╭─┈┈
│𝗛𝗮𝘀𝗵𝘁𝗮𝗴 ➺#رمان
│𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺ @ANARASHEGH
╰─────────────
به هوای سیل
⏳|◇|بسم الله الرحمن الرحیم|◇|⌛️ 🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮 💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮 🔮💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮 💕🔮💕🔮💕🔮💕🔮 🔮💕🔮💕🔮💕🔮 💕🔮💕🔮💕🔮 🔮💕🔮💕🔮 💕🔮💕🔮
نور
این رمان برخط رو یک نوجوان مینویسه.
از بچه های فعال و خوش ذوق باغ انار...
امیدوارم توی این مسیر موفق باشد.
محمد مهدی خدا حفظت کنه از وسط نصفت کنه😁😁😁...یعنی شهید بشوی.🤓
هدایت شده از قطعه ای از بهشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عکسالعمل عجیب مهمان برنامه چهل تیکه، که به مهمان برنامه میگه من عاشق چشم ابروی شما هستم
👈 اما جواب مهمان برنامه جالبه...
🌹┈••✾•🌺•✾••┈🌹شادی روحش صلوات
فارسمن| اکران «شهر گربهها» را متوقف کنید
🔹پویش «اکران فیلم شهر گربهها را متوقف کنید» بلافاصله پس از ثبت در سامانه، مورد حمایت مخاطبان فارسمن قرار گرفت و در همان ساعات اولیه بیش از ۴ هزار امضا برای کسب کرد.
🔹امضاکنندگان میگویند سکانسهایی از رقص و موزیکهای غیرمجاز در این فیلم کودکان دیده میشود و خواستار برخورد با اینگونه آثار ضدفرهنگ شدند.
پویش را اینجا امضا کنید
سوژههایتان را اینجا ثبت کنید
••┈🤍┈••
تشنه ی اشک
در آخرین دیدارم با حاج قاسم در شب بیست و یکمِ یک ماهرمضان در جوار حرم ملکوتی حضرت رقیه(س)، برنامهای داشتیم و به من اطلاع دادند حاج قاسم هم در حرم حضور دارد.
بعد از بسته شدن دربها در ساعت ۱۲شب، برای صرف سحری به اتاق خدام حرم رفتم، تا اینکه به من گفتند حاج قاسم از ابتدای برنامه تا الان در یک اتاق هست اما به جهت مسائل امنیتی نتوانسته در برنامه حضور داشته باشد.
بعد از اینکه با این شهید بزرگوار احوالپرسی کردم به من گفت: «صادق امشب به من نچسبید» من گفتم: «چرا؟ ...» بعد از چند دقیقه به من گفت: «اگر خسته نیستی میتوانی ۱۰ دقیقه بخوانی؟» من هم با کمال میل پذیرفتم و هر دو به پای ضریح رفتیم، در همین حین شهید پورجعفری هم همراه ما بود و از این لحظات فیلم میگرفت.
آن شب، حاج قاسم سرش را روی ضریح گذاشته بود و من ۴۰ دقیقه علاوه بر قرائت زیارت عاشورا و مراسم مربوط به شب قدر، در خدمت حاج قاسم بودم اما حتی بعد از پایان برنامه هم میدیدیم که حاج قاسم همچنان گریه میکند تا اینکه بعد از مدتی آرام شد
••┈🗣¦ #راوی : حاج صادق آهنگران
📷┈••¦ #شرح_تصویر: سردار سلیمانی سمت راست،حاج صادق آهنگران سمت چپ
•┈¦ @haj_ghasemsoleimani¦┈•