eitaa logo
💖 همسرانه حوای آدم 💖
3.3هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
59 فایل
اُدع إلى سبیلِ ربکَ بالحکمةِ والمَوعظةِ الحسنه(نحل.125) ❤️شعار ما: خانواده امن و آرام. 👳با مدیریت مشاور ازدواج و خانواده: مهدی مهدوی نوبت‎دهی مشاوره: (صبورباشید) @Admin_hava نظرات و پیشنهادات: https://eitaayar.ir/anonymous/vD1o.vQ8b ❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
◽️ توصیه‌ رهبر انقلاب برای مشتاقان محروم از مراسم اعتکاف بسمه تعالی امسال نیز بسیاری از متعبّدان از فضیلت محرومند. پیشنهاد میشود که در هر یک از سه روز را به‌جا آورند. 💞 به ڪآناڷ حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️ ❤️ @havayeadam 💚
💕 با طعم ازدواج از شماره 1 بخونید به ترتیب داستان کوتاه و شیرین 😍❤️ 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖 🌸 همنشینی با همسر بگن بخندن و حرف بزنن این هم نشینی از در مسجد پیامبر (ص) بالاتر است.. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🌸 خداجویی در خانواده ماه رجب فرصتیه برای اینکه زندگی خانوادگی‌مون رو از محبت و معنویت لبریز کنیم. روایت زیبایی از امام صادق (ع) داریم که فرمودند: «خداوند فرشته‌ای در آسمان هفتم قرار داده که در ماه رجب هر شب ندا می‌دهد: خوشا به حال یادکنندگان خدا! خوشا به حال اطاعت‌کنندگان خدا! و خداوند می‌فرماید: من همنشین کسی هستم که با من همنشین شود و مطیع کسی هستم که از من اطاعت کند.» این روایت نشون می‌ده که خداوند با هر کسی که به یادش باشه، صمیمانه همراه می‌شه. حالا تصور کن اگر اعضای خانواده با همدیگه دست به دست بدن و یاد خدا رو در زندگی جاری کنن، چقدر خونه‌مون پر از آرامش و نور می‌شه! راه‌های ساده‌ای هست که می‌تونیم تو ماه رجب این معنویت رو وارد زندگی‌مون کنیم: 1. دعای جمعی خانوادگی: هر شب کنار هم یه دعای کوچیک بخونیم و برای هم دعا کنیم. 2. یکدیگر رو به یاد خدا دعوت کنیم: مثلاً همسر یا بچه‌هامون رو تشویق کنیم که یک ذکر خاص مثل یا الله یا لا اله الا الله رو تکرار کنن. 3. بخشش و محبت در خانواده: ماه رجب ماه مغفرته؛ این ماه رو بهانه‌ای کنیم برای اینکه از خطای هم بگذریم و دل‌ها رو به هم نزدیک کنیم. زندگی خانواده زمانی زیبا و عمیق‌تر می‌شه که یاد خدا در دل‌های همه‌ی اعضا جاری باشه. 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
☘️ سوال و نگرانی فاطمه بنت اسد و پاسخ‌های پیامبر اکرم (ص) امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: به راستى فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤمنين (ع) نخستين زنى بود كه به سوى رسول خدا (ص) هجرت كرد و از مكه به مدينه با پاى پياده آمد و از مهربانترين مردم بود نسبت به رسول خدا (ص). یکبار [فاطمه بنت اسد] شنيد كه رسول خدا (ص) مى‌فرمايد: همانا مردم روز رستاخيز برهنه محشور شوند همچون روزى كه به دنیا آمدند. گفت: واى از اين رسوایى. رسول الله (ص) فرمود: من از خدا مى‌خواهم كه تو را پوشیده محشور كند. و از آن حضرت شنيد كه از فشار قبر ياد مى‌فرمود، گفت: واى از آن ضعف و ناتوانى. رسول الله (ص) به او فرمود: من از خدا درخواست مى‌كنم كه تو را كفايت كند و از فشار قبر آسوده كند. و روزى به رسول الله (ص) گفت: من مى‌خواهم اين كنيز خود را آزاد كنم. فرمود: اگر چنين كنى خدا به هر عضوى از او عضوى از تو را از دوزخ آزاد كند. و چون بيمار شد به رسول الله (ص) وصيت كرد و سفارش كرد كه خادم او را آزاد كند. زبانش بند آمده بود پس به اشاره با رسول الله (ص) سخن مى‌كرد و رسول الله (ص) وصيتش را پذيرفت. در اين ميان روزى رسول الله (ص) نشسته بود، که امير المؤمنين (ع) گريان نزد او آمد. رسول الله (ص) فرمود: براى چه گريه مى‌كنى‌؟ عرض كرد: مادرم فاطمه فوت کرد. رسول الله (ص) فرمود: و به خدا سوگند مادر من هم. [یعنی انگار مادر من فوت کرده است] وشتابان برخاست تا وارد شد و نگاهى به پیکر او كرد و گريست. سپس به زنها دستور داد او را غسل دهند و فرمود: چون از غسل او فارغ شديد تا مرا خبردار نکرده‌اید كارى نكنيد. چون فارغ شدند به ایشان خبر دادند و آن حضرت يكى از پيراهنهاى خود را كه به تن مى‌پوشيد داد تا او را در آن كفن كنند و به مسلمانان فرمود: چون ديديد من كارى مى‌كنم كه پيش از آن با مرده‌اى نكردم سبب آن را از من بپرسيد. چون زنان از غسل و كفن او فارغ شدند، رسول الله (ص) آمد و جنازۀ او را بر دوش گرفت و زير جنازۀ او بود تا او را به قبرش رسانيد و او را در كنار قبرش نهاد. سپس خود وارد قبرش شد و در آن دراز کشید. سپس برخاست و با دست خود او را گرفت و در قبرش نهاد و بر او خم شد و مدتى طولانى با او نجواکنان سخن مى‌گفت. از جمله اینکه به او گفت: پسرت، پسرت، [پسرت] . سپس از قبرش برآمد و خشت بر آن چيد و خود را روى قبرش انداخت و شنيدند كه مى‌فرمود: «لا اله الا الله»، بار خدايا من او را به تو مى‌سپارم، سپس برگشت. مسلمانان به آن حضرت گفتند: ما ديديم شما كارهایى كرديد كه پيش از امروز نكرده بوديد. فرمود: امروز نیکوییِ ابوطالب را از دست دادم. چنین بود كه اگر نزد او چيزى بود، مرا بر خود و فرزندانش مقدم مى‌داشت. من روزى از قيامت ياد كردم و از اين كه مردم در آن برهنه محشور مى‌شوند، گفت: واى از اين رسوائى! من ضمانت كردم كه خدا او را با تنِ پوشيده محشور سازد. و من از فشار قبر ياد كردم، گفت: واى از ناتوانى! و من ضمانت كردم كه خدا او را کفایت کند. پس بدین جهت بود که او را در پيراهنم كفن كردم و در قبرش خوابيدم. و بر او خم شدم و به او تلقين كردم آنچه را از او پرسش مى‌شد. از او پرسش شد از پروردگارش و پاسخ گفت: و پرسش شد از پیامبرش، و پاسخ گفت؛ و پرسش شد از ولیّ و امامش، زبانش به لکنت افتاد. من به او گفتم: پسرت، پسرت، [پسرت]. 📚الكافي، ج‏1، ص453-454؛ 📚خصائص الأئمة عليهم السلام، ص64-66؛ 📚الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص90- 91؛ 📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص306 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚