eitaa logo
احکام شرعی
2.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
20 فایل
بسم رب الشهدا 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊🌹🌺🌹🕊🌷 بعد از ، زیاد زمین مے خورد . همہ نگران بودند و می گفٺند شاید به خاطر اٺفاقاٺ این مدٺ مشڪݪے براش پیش اومده و نگران بودیم و می خواسٺیم او را پیش دڪٺر ببریم ڪہ شبے بہ خواب یڪے از نزدیڪانمان آمــد وگـفـٺ : نگران نباشید وقٺے داره بازے میڪنه مے دود ڪہ بیاد من وݪے امڪانش نیسٺ مے خوره زمین... مشڪلے نداره وسالمہ نگران نباشید... راوے : شادی روح راحل و 🌷🕊🌹🌺🌹🕊🌷 @dashtejonoon1 🌷🕊🌹🌺🌹🕊🌷
به مناسبت شهادت محمد محمدی 🍃در روضه ی مادر حرف از کوچه و که می شود ، از و غلاف شمشیر ، نوکرها بی تاب می شوند و دست هایشان مشت....😔 . 🍃در روضه ی ارباب ، وقتی روضه خوان از حمله به خیمه ها، و بی گوشواره می گوید ناله ها بیشتر می شود ...😭 . 🍃خادم الحسین هایی که در روضه بی تاب می شوند، نبض غیرتشان می زند اگر به خانمی شود.... . 🍃محمد محمدی، نوکری بود که درس را از بر بود. رگ غیرتش جوشید وقتی دید به ناموس مردم بی حرمتی می شود . نتوانست مثل رهگذرها کلاه بی تفاوتی بر سر بکشد و راه خودش را برود.ایستاد و به اش عمل کرد.وظیفه ای که خیلی از ما فراموشش کرده ایم. 😞 . 🍃برای از ناموس کشورش ، جانش را داد.دلم شکست وقتی فهمیدم از به او چاقو زده اند.گویی سرنوشت قسمت فرزندان است...😓 . 🍃آمر به معروف قصه ما شهید شد اما در تاریخ می درخشد وقتی اعضا بدنش به چند نفر جانِ دوباره بخشید .خوش به حال آن کس که شهید در سینه اش می تپد.قلبی که محبِّ است و با ذکر بی تاب می شود.❤️ . 🍃 قلم در دست میگیرم اما ذهنم سوی می رود. اویی که در راه جان داد اما حرف ها و ها دلش را بیشتر از جسمش زخم کرد.💔 . 🍃خلیلی ها و محمدی ها جان دادند تا قصه و بازار تکرار نشود .به بانویی نشود، پیش چشم مردی ناموسش..... . 🍃چشم می بندم بر دنیای اطرافم.بر آن هایی که شاید با غریبه شده اند .بی خیال تمام ها و ها، به یاد چادر خاکی مادرم و به حرمت خون ، چادرم را محکم تر می گیرم . زینبی می مانم پای حسین های زمان......🌴 . ✍نویسنده: . 🕊به مناسب شهادت . 📅تاریخ شهادت: ۲۷ مهر ۱۳۹۹ 🌷 @IslamlifeStyles
و شہادٺ نام ڱرڦټ ۅقٺے خڊا ڪسێ ࢪا ݣشټ از شدٺ ؏شق
♥️↓ صدای بگو ومگوهایی از سنگر شنیده می شد... حسین ریزه می خواست به خط مقدم بره اما فرمانده می گفت‌حسین آقا حالا برای شما زوده... و او اصرار می کرد وخواهش ...من به شما ثابت می کنم که زود نیست ! چند روز بعد حسین ریزه غیب شد ، همه نگران بودند اما تلاششون بی فایده بود... بچه ها چشمشان به یک عراقی کوتاه قدی افتاد که داشت به سمت خاکریز خودی میومد...  کمی که جلوتر اومد ، دیدند حسین ریزه است که لباس عراقی ها را به تن کرده و سلاحش رو به دوش گرفته بود ... ...خواستم بهتون ثابت کنم اراده و عشقم از جثه ام بزرگتره💯 -سرباز روح الله 🌷 ═🍃🕊🍃════ ☔️@sedaybaran