معلق موندم توبیچارگی . پذیرفتنِ شرایطِ تحمیلی و فشارِ حجمِ عظیمی از دلتنگی به قفسه ی سینه !

هیچکی ضمانتِ من رو پیش خدا نمیکنه . ولی بابا رضا ، از آهو هم کمترم ؟! 🚶🏻‍♂

- ربَّنا و لاتحمَّلنا ما لا طاقَة لَنا بِه - اوستا کریم آنچه را که طاقتش را نداریم بر دوشِ ما مگذار تصدقت ؛) [ بقرھ²⁸⁶ ] .

آخرین صوتِ بازمانده از هادیِ دلها ! واللهِ و باللهِ و تاللهِ ماروهم شفاعت کنید . #شهید_ابراهیم_هادی

[۱۲/۲۳] : خدایا دمت گرم که به خِیر و صلاحمون میگذرونی !🥲

اشکاشو پاک کرد گوشی رو گذاشت کنارِگوشش ؛ بوقِ اول .. بوقِ دوم .. بوقِ سوم .. الو جانم ! بی اختیار یهوگفت تو با خودت نمیگی من اینجا نگرانتم ؟ هیچ معلومه کجایی ؟ ازپشتِ تلفن خنده ریزی کردوگفت چیشده خانم کوچولو ، چرا صدات اینجوریه دختر خوب ؟! گفت داره برمیگرده ازش پرسید چیزی نمیخوای سر ِراه برات بگیرم ؟ .. اما دقیقا از بعدِ همون تماس بود که دیگه فرصت نشد به هم بگن " دوسِت دارم " !🥀 #شهید_دانیال_رضازاده

دیر دیدم ولی خداشاهده خیلی درد داشت :)!

•• شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند ؟ گره در روح و روانت به جهانت بزند ؟

•• شده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد ؟ گره ات کور شود غم به روانت برسد ؟

•• شده شاعر بشوی شعر و غزل تب بکند ؟ قافیه ، وزن و عروضش همگی لنگ شود ؟

•• یا در اندیشه ی دیروز به فردا برسی ناگهان دیر و زمان ، قصه ی دل تنگ شود ؟

شده آغوش شود تا که هم آغوش شوی ؟