💠 صبغه ملكوتی ازدواج
🔹 اول ذي الحجّه سالروز ازدواج وجود مبارك اميرمؤمنان و فاطمه زهرا(صلوات الله و سلامه عليهما) است، اين را به پيشگاه وليِ عصر تهنيت عرض مي كنيم و به همه شما علاقهمندان قرآن و عترت تبريك عرض مي كنيم!
🔹 جريان ازدواج آن طوري كه وجود مبارك رسول گرامي(عَلَيْهِ وَ عَلَي آلِه آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء) به ما فرمودند يك صبغه ملكوتي دارد. يك وقت است كسي ازدواج را از باب اجتماع مذكر و مؤنث تلقّي ميكند، اين در گياهان هم هست, در حيوانات هم هست, در انسان هاي غير مسلمان هم هست. ازدواج عبارت از اجتماع مذكر و مؤنث نيست، ازدواج همان است كه وجود مبارك حضرت فرمود: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ»؛[1] دستور ديني آن «صبغه ملكوتي» را دارد كه انسان ميسازد. چنين نيست كه اگر كسي ازدواج كرد، يعني يك مذكر و مؤنث كنار هم جمع شدند، شما در گياهان هم اين را داريد, در حيوانات هم اين را داريد؛ ولي حضرت فرمود ازدواج انسان ها عبارت از اين است: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ».
🔹 مطلب بعدي آن است كه اين ذوات مقدس يك خانواده شناسنامه اي و شخصيت حقيقي دارند, يك شخصيت حقوقي؛ شخصيت حقيقي اينها همان فرزندان شناسنامه اي اينهاست؛ اما شخصيت حقوقي اينها وجود مبارك پيغمبر درباره خود و وجود مبارك حضرت علي(عليهما الصلاة و عليهما السلام) فرمود: «أَنَا وَ عَليٌّ أَبَوَا هَذَهِ الاُمَّة»[2] من و علي بن ابي طالب پدران اين امّت هستيم. انسان وقتي بالغ نيست، شناسنامه او را پدر و مادر او مي گيرند، يك شناسنامه اي است كه پدر و مادرش مشخص است؛ ولي وقتي بالغ شد، شناسنامه اش را بايد خود بگيرد. فرمود من و علي بن ابي طالب حاضريم شما را به فرزندي قبول كنيم، شما بياييد فرزند ما شويد؛ از آن به بعد اگر كسي فرزند اينها شد، همان طوري كه درباره سلمان گفته شد، سلمان محمّدي است, اباذر محمّدي است، فلان شخص محمّدي است، ما هم ميشويم علوي, اين راه باز است، اختصاصي به سلمان و اباذر و اينها ندارد. وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) فرمود: نگوييد سلمان فارسي, بگوييد سلمان از ماست، فرزند ماست.[3] پس اين راه دارد كه ما شناسنامه اي بگيريم و بشويم علوي, بشويم حسني و حسيني، فرزند اينها بشويم، از علوم اينها كه استفاده كنيم فرزند اينهاييم، به دستورهاي اينها عمل كنيم، فرزند اينهاييم. اين سيادت يك حكم فقهي دارد؛ البته آن سر جايش محفوظ است؛ اما كرامت سيادت به همان فرزند بودن اين خاندان است. فرمود ما شما را به عنوان فرزندي قبول ميكنيم. اگر وجود مبارك حضرت امير ما را به عنوان فرزندي قبول كرد، قهراً وجود مبارك صديقه كبرا(سلام الله عليهما) ميشود مادر ما. چه بهتر كه ما چنين شناسنامهاي داشته باشيم!
[1]. الکافی(ط ـ الاسلاميه)، ج5، ص329.
[2]. معاني الاخبار، متن، ص52.
[3]. بحار الأنوار (ط ـ بيروت)، ج22، ص385.
#حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سخنرانی عمومی در جمع طلاب ورامین
تاریخ: 1395/06/13
هدایت شده از معارف
💠 رساله عهد
▪️ بزرگانی مثل مرحوم بوعلی یك رساله عهد نوشتند ـ كمتر كسی است که رساله عهد بنویسد ـ اصلاً رساله عهد را برای همین گذاشتند كه ما با خدایمان عهد كنیم. آن قدر فیض ذات اقدس الهی ریزش دارد كه به ما اجازه داد كه یك طرف عهد باشیم و او طرف دیگر! ما کتاب های نذر و وقف فراوان داریم، اما عهد كم است. عهد یعنی یك رساله که بخشی از اقسام فقهی مانند نذر و عهد و یمین است؛ این بزرگان رساله عهد می نوشتند که طرف عهدشان خداست؛ من با خدا عهد كردم، تعهّد كردم، «عاهدتُ الله» كه قصّه نخوانم، علمی شوم یا استاد شوم یا مؤلف شوم یا مدرّس شوم كه شاگرد بپرورانم. من اینجا نیامدم قصه بخوانم، فلان سریال را ببینم یا فلان داستان را گوش دهم، من آمدم محقّق و عالِم شوم و عالم پرور باشم. این رساله عهد را مرحوم بوعلی نوشتند كه من عهد كردم قصّه نخوانم. كسی كه عهد كرده قصه نخواند، وقتی كه ماه باجلال و شكوه محرّم رسید، او با قصه مجلس را كه اداره نمی كند، او راز نهضت حسینی را، رمز نهضت حسینی را كه حق مدار و حق محور بود بیان می کند. فرمود: «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَ الْحَقَ لَا یعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یتَنَاهَی عَنْهُ»،[1] مسئله امر به معروف، نهی از منكر، حق مداری، حق محوری، پرهیز از باطل، گرایش به حق، پرهیز از كذب، گرایش به صدق، جامعه دروغ نگوید، دروغ نبافد، دروغ اِسناد ندهد؛ مشكل جامعه الآن دروغگویی است، این دروغگویی را برداریم كه اطمینان در جامعه پیدا شود؛ این موارد همه عصاره بحث های ایام محرّم خواهد بود.
▪️ معنای این عهد این است كه من با خدا تعهّد كردم حرف های غیر علمی نزنم، داستان بی مغز نگویم، وقت مردم را تلف نكنم؛ این كار و تعهّد من خواهد بود، مردم هم وقتی در مجالس حسینیه و مسجد و امثال آن شركت می كنند، برای شنیدن مواعظ الهی و نهضت جهانی سالار شهیدان (سلام الله علیه)، آنها هم «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» باشند؛ یعنی هم خوب گوش دهند و هم ظرف بیاورند كه این مطالب در آن ظرف جا بگیرد.
▪️ اگر وجود مبارك امیر مؤمنان (سلام الله علیه) در قرآن به این وصف شد كه ﴿تَعِیها أُذُنٌ واعِیةٌ﴾،[2] به ذیل این آیه که نگاه كنید، می گویند یكی از مصادیق بارز این آیه وجود مبارك امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) است كه حضرت «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» بود، «واعی» بود یعنی «وعاء» و ظرف می آورد،[3] این ظرف را خدای سبحان به ما داد؛ ولی اگر این ظرف را با قصه و داستان پُر كردیم جا برای مطالب دیگر نیست. اینكه می بینید بعضی ها حوصله شان زود سر میرود، برای این است كه ظرفیتی ندارند. الآن شما بهترین غذا را به كسی بدهید كه این با پفك شكم خود را سیر كرده است، این شخص دیگر اشتها ندارد، به او گفتند که این ماده غذایی نیست، ولی گوش نداد و شكم خود را با آن پُر كرد، دیگر احتیاجی به غذای سالم ندارد و احساس نیاز نمی كند! به او گفتند قصه سودمند نیست، حرف های باطل سودمند نیست، طنز سودمند نیست، مطالب غیر علمی سودمند نیست!
▪️ اگر وجود مبارك حضرت را به عنوان امام پذیرفتیم كه پذیرفتیم! باید در محافل علمی مصداق ﴿تَعِیها أُذُنٌ واعِیةٌ﴾ باشیم. فرمود وقتی معارف الهی تنزّل كرد، گوشِ شنوایی كه «وعاء» باشد و ظرفیت داشته باشد این معارف را می پذیرد. هم ما و هم گویندگان ما باید در محافل حسینی حرف های با مغز، برهانی، استدلالی، قرآنی، روایی به مردم تحویل دهند و هم مستمعان ما «مُسْتَمِعٍ وَاعٍ» باشند تا ﴿تَعِیها أُذُنٌ واعِیةٌ﴾.
[1]. تحف العقول، ص245.
[2]. سوره حاقة، آیه12.
[3]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص423؛ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ ﴿وَ تَعِیها أُذُنٌ واعِیةٌ﴾قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صل الله علیه و آله و سلّم) هِی أُذُنُكَ یا عَلِی».
#حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1393/08/01
✅ بدون وقت قبلی جایی نروید!
🔸در آيه 53 سورهٴ مباركهٴ «احزاب» آنجا ملاحظه فرموديد «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرينَ إِناهُ»
🔸فرمود شما هر وقتي بخواهيد خدمت حضرت برويد، بايد وقت قبلي بگيريد، اين طور نيست كه سرزده به سراغ حضرت برويد.
🔸اصلاً ادب ديني اين نيست كه انسان بدون وقت قبلي به سراغ كسي برود، اگر بدون وقت قبلي به سراغ كسي رفت و صاحبخانه عذر داشت، وقت ملاقات نداشت و كار داشت و گفت ببخشيد الآن فرصت ندارم، اين نبايد به او بر بخورد؛ «وَ إِنْ قيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكی لَكُمْ» (1)
🔸فرمود اينكه ما ميگوييم «يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» (2) و «يُزَكِّيكُمْ»، «تزكيه» تنها تقواي فردي نيست؛ ما اگر وقت قبلي نداشتيم، قرار قبلي نداشتيم و به سراغ كسي رفتيم، او فرصت نداشت که ما را بپذيرد و گفت ببخشيد! الآن وقت ندارم، ما نبايد گِله كنيم.
🔸فرمود اگر به شما گفتند الآن نه، بگوييد چشم! شما كه وقت نگرفتيد.
🔸معناي «تزكيه»، نظم است: «وَ إِنْ قيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكی لَكُمْ».
🔸اگر ميخواهيد جايي برويد، يك وقت قبلي بگيريد، نظمي داشته باشيد، اين ميشود دين؛ سبك زندگي كه جا براي گِله و بي نظمي نيست، حضرت با اين نظم زندگي ميكرد.
🔸در اين بخش از سورهٴ مباركهٴ «احزاب» ـ كه قبلاً گذشت ـ خدا ميفرمايد شما كه وقت قبلي نگرفتيد نرويد خدمت حضرت، اگر هم رفتيد، حضرت دعوت كرد و شما مهمان حضرت شديد، زود نرويد آنجا که محادثه و گفتگو داشته باشيد و وقت حضرت را بگيريد، اين قدر بنشينيد ببينيد تا چه وقت غذا حاضر ميشود ...
🔸اينكه اختصاصي به حضرت ندارد، همه جا هم همين طور است؛ در سورهٴ مباركهٴ «نور» هم فرمود اگر خواستيد زندگی شما سبك اسلامي باشد، هر جا خواستيد برويد قرار قبلي داشته باشيد، وقت قبلي بگيريد، مبادا كسي تعارف نموده و گرفتار شود؛ اين اختصاصی به آن حضرت ندارد، جامعه اسلامي اين طور است كه بدون وقت قبلي نرويد.
🔸حالا اگر شما را براي پذيرايي دعوت كردند، وقتي هم كه ميخواهيد برويد زود نرويد، اين قدر منتظر باشيد كه غذا چه وقت پخته ميشود «إِلاّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرينَ إِناهُ».
🔸برخي ها خيال كردند كه اين «إناه» به معناي ظرف است؛ (3) «إناه» ظرف نيست؛ «إناه» يعني پختن؛ قبل از اينكه غذا پخته شود حاضر نشويد، اين كاري به آن «آناء الليل» ندارد كه به معناي وقت باشد.
🔸«إناه»؛ يعني پختن، «آناء» جمعش هم «إناه» است که به معناي ظرف است؛ يعني زمان؛ در اين آيه برخيها خيال ميكردند كه اين «اناه» به معناي ظرف است، چون «آنيه»؛ يعني ظرف؛ ولی «إناه» به معني ظرف نيست، بلکه به معناي پختن است: «غَيْرَ ناظِرينَ»؛ يعني منتظرين؛ منتظر پختن غذا نباشيد، يك وقت برويد كه غذا پخته باشد.
↙️پی نوشت ها:
1- سوره نور، آيه28
2- سوره بقره، آيه151
3- الميزان، ج16، ص338
🔹درس تفسير #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره مبارکه «زمر»، آيات 8 الي 10
هدایت شده از معارف
✅ تنها نگاه به نامحرم تير نيست.
🔸«تقوا» همان «وقايه» است، سپر را ميگويند «وقايه»؛ يعنی هميشه سپر در دست شما باشد كه تير به شما نخورد.
🔸روايت نوراني كه ائمه فرمودند «أَلنَّظرَةُ سَهمٌ مِن سِهَامِ إِبلِيس» (🔺) مستحضريد كه همه اينها تمثيلي است، تعييني كه نيست.
🔸اينکه فرمود: نگاه به نامحرم - چه مرد به زن و چه زن به مرد- تيري از طرف شيطان است، اين يک تمثيل است.
🔸تنها #نگاه_به_نامحرم تير نيست، #غيبت و #دروغگويي هم اينچنين است، #اختلاس هم اينچنين است.
🔸انسان تا سپر نداشته باشد، حفاظي نداشته باشد، تير به طرف او خواهد آمد و اصابت خواهد كرد.
🔸فرمود تقوا داشته باشيد، اين تاي تقوا اصل آن «واو» بود، «وقوا» بود؛ «وقايه»، همان #سپر را ميگويند.
🔸#سپر دست شما باشد كه تير به شما نرسد (اتَّقُوا رَبَّكُمْ).
🔹درس تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 9 الی 15
↙️ پی نوشت:
🔺 من لايحضره الفقيه، ج4، ص18
✅ تحمّل بالا در شنیدن نظرات مخالف
🔸مثل آقای طباطبایی در واقع کم است، نه تنها از نظر علمی.
🔸دارای شرح صدر و عظمت بودند و ما هم هرگز این طور نیستیم که یک کمونیست و کافری بیاید، ما مدام تحمّل کنیم.
🔸ایشان میفرمودند که تابستانی من در «دَرَکه» بودم، آن روز بحبوحه کمونیستی و کفر بود، یکی از آن سران کفر و الحاد که منکر همه چیز بود، هشت ساعت مرحوم آقای طباطبایی از صبح تا غروب روزهای تابستان نشست و نشست، همین شخص کافر فردا در یکی از خیابان های تهران هم کیش خود را دید گفت: طباطبایی مرا موحّد کرد که «کفی بذلک فخرا».
🔸این در بحبوحه قدرت کمونیستی بود، مارکس و انگلس فضا را گرفته بودند، اصلاً عارشان میآمد که بگویند دین مسخره است، اصلاً اسم دین را نمیبردند تا بگویند دین مسخره و افیون است.
🔸آن قدر مسأله دین مضحکه شده بود که اصلاً حاضر نبودند اسم آن را ببرند.
🔸هشت ساعت گفت ما نشستیم، صبح چهار ساعت، عصر هم چهار ساعت، بالأخره تا غروب این شخص را موحّد کرد و برگرداند.
🔸او یکی از سران کمونیست و سران حزب توده بود؛ این شخص یقیناً جزء «اولوا الالباب» است، یقیناً جزء «بَشِّر عِبَادِ» است که ذات اقدس الهی، او و همفکران او و همه شما را مشمول رحمت ویژه خود قرار دهد.
🔹درس تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 11 الی 18
🔹#حرف_زدن | درس اخلاق شماره (3)
🔸وجود مبارک امام رضا(سلام الله عليه) فرمود: «إنّ الصَّمْتَ بابٌ مِن أبواب الحکمة» «صَمْت» يعني سکوت. خيلي از ماها بايد درس سکوت بخوانيم که چه وقت ساکت باشيم، چقدر حرف بزنيم و چطور حرف بزنيم. مگر آدم هميشه حرف ميزند؟! هر جا حرف ميزند؟! هر طور که دلش خواست سخن ميگويد؟! در حالي که حرف را به اندازه ضرورت ميزنند قهراً فکرکرده حرف ميزنند نه بيجا.
🔸يکي از آداب حکيم شدن همين خاموش بودن، بجا سخن گفتن، کم سخن گفتن و مانند آن است.
🔸به ما گفتهاند کم حرف بزن و وقتي هم که ميخواهي حرف بزني هم خوب حرف بزن و هم حرفِ خوب بزن براي اينکه تو داري املا ميکني و فرشتهها دارند مينويسند، إِنَّ عَلَيْکُمْ لَحَافِظِينَ؛ کِرَاماً کَاتِبِينَ؛ لذا مواظب باشيد که خوب املا کنيد.
🔹منبع : (درس اخلاق تابستان 94 روستای احمدآباد)
_____________
#حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی