⭕️اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود
فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت:حاج آقا یک سؤال دارم که خیلی جوابش برام مهمه.
گفتم:چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت:#من_رفتنی_ام
گفتم :یعنی چه؟
گفت:دارم میمیرم
گفتم:دکتردیگه ای،خارج از کشور؟
گفت:نه همه اتفاق نظر دارن،گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم:خدا کریمه،ان شاءالله که بهت سلامتی میده
باتعجب نگاه کرد وگفت:اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ای ست.
گفتم:راست میگی،حالا سؤالت چیه؟
گفت:من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم
کارم شده بود در اتاق موندن وغصه خوردن.
تااینکه یک روز به خودم گفتم تا کی#منتظر_مرگ باشم؟
خلاصه یک روزصبح از خونه زدم بیرون مثل همیشه شروع به کار کردم.
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم وانگار این حال منو کسی نداشت.
خیلی مهربون شدم،دیگه رفتار های غلط مردم خیلی اذیتم نمی کرد.
باخودم میگفتم بگذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن.
آخه #من_رفتنی_ام واونا انگار نه.
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم.بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم ودوستشون داشتم.
ماشین عروس که می دیدم از ته دل شاد میشدم ودعا می کردم.
گدا که می دیدم از ته دل غصه میخوردم وبدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم .
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد وناز وخوردنی شدم.
حالا سؤالم اینه که من به خاطر #مرگ خوب شدم وآیا خدا این خوب شدن رو قبول میکنه؟
گفتم:بله،اونجور که یاد گرفتم وبه نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه.
آرام آرام آرام خداحافظی کرد وتشکر،داشت میرفت
گفتم :راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت:معلوم نیس بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یک چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم.
با تعجب گفتم:مگه بیماریت چیه؟
گفت:بیمار نیستم!!
گفتم: پس چی؟
گفت؛فهمیدم#مردنیم،
رفتم دکتر گفتم:میتونید کاری کنید نمیرم گفتن:نه! گفتم:خارج چی؟وباز گفتند:نه!
خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟
باز خندید ورفت ودل منو با خودش برد....!!
.
.
کاش همه ی ما بدونیم وبفهمیم یک روز خواهیم رفت واین دنیا فانی ست.
.
بیایید #مهربان_باشیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به حیات طیبه بپیوندید👇
╭─┅─🍃🌺🍃─┅─╮
حیات طیبه
@hayate313