فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپی تکان دهنده🔴
آیا میدونید کفش های پاشنه بلند خانم ها چه ارتباطی با دم جن ها داره؟؟؟
از زبان استاد رائفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 اگر خداوند مهربان است پس چرا آتش جهنم را خلق نموده است؟؟؟
پاسخ جالب
🔸
#تذکرات_اخلاقی
⛔️در مسائل دینی خیلی دقیق باشید مخصوصا در ارتباط با آبروی مردم، خیلی دقت کنید.
هر کس هر چیز که به شما گفت نگویید درست است و شما هم نقل نکنید.
💢حضرت استاد آیتالله ابطحی
#قرآن_کریم :
خدا شكافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مى آورد. چنين است خداى شما؛ پس چگونه [از حق] منحرف مىشويد؟
🗒سوره انعام آیه ۹۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠خــدا تو رو میبره
تا مـرز ناامـیدی
ایمــان داشته باش بهش✔
🌀اگه سوال تو هم هست
که چراخدا حاجتم رونمیده
حتــما این کلیپ رو ببین👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ یک ماه زحمت کشیدید خرابش نکنید
#استاد_رائفیپور
کانال ما را در ایتا و تلگرام همراهی کنید 👇👇👇👇
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
کانال شب اول قبر وعالم برزخ
.
☘🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱
🔸امام باقر علیه السلام فرمودند:
خدا در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است باریک بینی می کند.
📚اصول کافی ج1ص12
.
☘🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱
✅روایتی تکان دهنده و زیبا
🔴شب اول قبر آیتالله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام
بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم:
آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن:
وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت.
درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور وحشتناک!
به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند.
تمام وجودشان از آتش بود.
آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند.
ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد.
بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم.
صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد.
هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم.
آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم،
اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید:
آقای حائری! ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم که:
بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.
وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم.
آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد..
📘ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره)
#مرگ
#آخرت
#قیامت
#قبر
#عذاب
#غیبت
#ظهور
.
{🧳✈️}
•
•
یـک تـعـداد کمی هم هسـتن، کـه بعد از
تموم شدن نماز سرعتشون از خدابیامرز
میگ میگ هم بیشتره و تا نماز میخونن
بـدون ذکـر و دعـا ســریــع فـرار مــیـکـنــن🙁
شایدم چون نمیدونن چقـــــــدر دعا و ذکر
بــعـد از نـمـاز ثـواب داره عــجــلـه میکــنــن 🏃🏻♂
امیدوارم که تو جز این افراد نباشی ✌️🏻
•
•
{✈️🧳} ☜ #تلنگرانه
{✈️🧳} ☜ #یا_رضا
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
♡
.
💢برکت مهمان
✍زنی بود که مهمان دوست نداشت.!
روزی همسر او به نزد حضرت محمد(ص)میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد...!!!
حضرت محمد به مرد میگوید:
برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم...
فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن و مرد میشود...
هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد(ص) پر از مار و عقرب است.
زن فریاد میزند یا محمد(ص)
عبای خود را بیرون بیاورید...
حضرت محمد(ص) می فرمایند...
اینها قضا و بلای خانه شما است که من می برم...
پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه
کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود
می برد...
.
✅روایتی تکان دهنده و زیبا
🔴شب اول قبر آیتالله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام
بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم:
آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن:
وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت.
درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور وحشتناک!
به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند.
تمام وجودشان از آتش بود.
آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند.
ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد.
بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم.
صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد.
هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم.
آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم،
اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید:
آقای حائری! ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم که:
بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.
وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم.
آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد..
📘ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره)
حیات پس از زندگی 👇
.
🔅امیرالمؤمنین #امام_علی عليهالسلام:
✍️ لا تُشْعِرْ قَلبَكَ الهَمَّ على ما فاتَ، فيَشْغَلَكَ عَمّا هُو آتٍ؛
🔴 براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مىآيد بازمىدارد.
📚 غررالحكم، حدیث ۱۰۴۳۴
.
📌حضرت صادق علیه السّلام در مورد آیه: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی» میفرمایند:
خداوند از صلب آدم ذریه اش را تا روز قیامت خارج کرد، و آنها به صورت ذرّات خارج شدند. خداوند خود را به آنها معرفی کرد، و خود را به آنها نمایاند؛ اگر نه این بود، هیچ کس خدایش را نمی شناخت.
📌سپس فرمودند:
«أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالوا بلی.»
📌و سپس فرمودند:
محمّد صلوات اللهعلیه وآله نیز بنده و رسول من، و علی علیهالسلام امیرالمؤمنین و خلیفه و امین من است.
📚[۱]سوره اعراف، آیه ۱۷۲
📚[۲]تفسیر فرات، ص ۴۹
📚بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۲۹۴، ح ۵۴
زندگی پس از مرگ👇
.
❌معادلات غلط پیرامون زندگی پس از مرگ❌
🔶 یکی از اشتباهاتی که غالباً انسانها در برداشت از زندگی پس از مرگ دارند ، تشبیه آن دنیا به این دنیاست ؛ و اینکه لذت و الم آخرت را با لذت و علم دنیا قیاس میکنند که معادلات غلطی به دست میآید.✖️
🌿 باغهای انبوه ، سفرههای لذیذ لباسهای حریر و غیره را با نعمتهای بهشت و رضوان حق تعالی مقایسه میکنند ؛ حال آنکه نعمتهای آخرتی قابل مقایسه با نعمتهای دنیا نیست.🌱
🔷 آتش سوزان و جهنم را با شعله کبریت و تنور برافروخته مقایسه میکنند در حالی که هیچ تناسبی بین این دو وجود ندارد.✖️
☑️درک کیفیت حیات در آخرت از تصرف و توان انسان معمولی خارج است؛ لذا در حدیث قدسی خداوند متعال میفرماید:" ولا خطر علی قلب بشر" یعنی به فکر هیچکس کیفیت زندگی پس از مرگ خطور نمیکند است.👌🌱
📖 بحارالانوار ج۳۳ ص۸۲ 📖
.
💎 صدقهای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!!
🔸روزی در دوران #جوانی به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها #خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم #اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم.
🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به #چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک #رختخواب قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که #پوتین پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ #وحشت کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای #حاضر و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری #لگد زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه #ضربه شدید باشه!
🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو #ماشین میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر میدارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک #عقرب به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو #نجات دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم.
🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در #باشگاه ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. #جوان پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که #همسایه ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید #موتور اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به #نفرین ایشان پای تو هم شکست!
📕 کتاب سه دقیقه در قیامت
.
مرگ چیست؟ ...
شخصی از امام سجاد علیه السلام پرسید مرگ چیست؟
امام سجاد (ع) فرمود: برای مومن، کندن لباس چرکین و پرحشرات است، و گشودن بندها و زنجیرهای سنگین، و تبدیل آن، به فاخرترین لباسها و خوشبوترین عطرها، و راهوارترین مرکبها و مناسبترین منزلها است.
و برای کافر مانند کندن لباسی است فاخر، و انتقال از منزلهای مورد علاقه، و تبدیل آن به چرکترین و خشنترین لباسها و وحشتناکترین منزلها و بزرگترین عذاب.
بحارالانوار، جلد ۶، صفحه ۱۵۵
.
آدم باید خیلی زرنگ باشد تا حرف شیطان را - که مثل دستگاه های جاسوسی پیچیده است و حرفشان را با ده واسطه می زنند - بشناسد. درباره مومن فرموده اند: «مستوحشا من أوثق إخوانه» یعنی مومن از رفیق ترین دوستانش هم وحشت دارد. بزرگواری این حدیث را این طور معنا می کرد: «مومن احتمال می دهد که شیطان از طریق همین اوثق اخوان در او نفوذ کند». اگر انسان اهل مراقبه و محاسبه شود، مثل کسانی که از روی تجربه به راحتی جاسوس را می شناسند، شیطان و حرفش را خواهند شناخت.
منبع حدیث: اصول کافی، ج ۱، ص ۴۹، باب النوادر
برگرفته از کتاب ضیافت بلا📚
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا بقیه الله🙏
عدالتخواهی از نسلِ امیرالمؤمنینی تو
عدالتگسترِ هفت آسمانها و زمینی تو
امید آخرِ مستضعفان و سائلان هستی
تو پشتیبان گرمِ مردمانِ بیزبان هستی
بیا و با نفسهایت دو عالم را بهاری کن
بیا و جای اجدادِ غریبت شهریاری کن
🤲دعای هر روزها و شبهایمان🔰
...اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ الْمَوْتُ
الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً
فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي شَاهِراً سَيْفِي مُجَرِّداً قَنَاتِي مُلَبِّياً....
خداوندا اگر قبل از ظهور، مرگ من (که بر همه بندگانت مقدر فرمودی) فرا رسید
رجعت را شامل حالم کن و مرا از قبر بیرون بیاور تا به او لبیک گویم و در رکابش سربازی کنم....
📖مفاتیح الجنان، دعای عهد
🤲دعاکنیم:اللهم عجل لولیک الفرج
چون فقط با ظهورش
زندگیامون همشیرین میشه و هم الهی
#ویژه_استوری
#سلام_بانو
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ
🔸السلام علیک یافاطمه المعصومه🔸
◀️هر روز صبح با سلام به حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها روز خود را آغاز میکنیم
#حق_الناس یعنی 👇
.
حق الناس فقط زدن جیب مردم نیست!
حق الناس فقط #کلاهبرداری و #اختلاس نیست!
.
گرفتن آرامش روان، پاکی چشم و قلب مردان،
گرفتن آرامش خاطر زنان و نابودی تعهد و #عشق بین همسران،
سرد شدن گرمای خانه ها و تنوع طلب کردن مردان،
افزایش بی سابقه #طلاق و...
.
همه حق الناس هایی است که به واسطه #بی_حجابی و دلبری های خیابانی بر گردنِ ماست!!!
.
و این را بدانیم و فراموش نکنیم که،
خداوند هرگز حق الناس را نمی بخشد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار پستثوابـــــــجاریهدرپیدارد
#ترک_گناه
#نوکراقامم
عشق فقط امام زمان🙂♥️🤞
#باذکرصلوات
╭┈─────
.