🌹#داستانآموزنده
استادی میخواست دو شاگرد
قدیمش را امتحان کند؛ به اولی گفت:
فلانی تو قبلا خیلی خوب بودی
الان اوضاعت چگونه است؟
شاگرد گفت: استاد الان هم همانی هستم
که بودم و عوض نشدهام.
استاد رو به شاگرد دوم گفت:
تو هم قبلا خیلی فوقالعاده بودی
حالا چگونهای؟
شاگرد دوم گفت:
استاد، نه الان چیزی هستیم و
نه قبلا چیزی بودهایم؛
شما همواره محبت داشتهاید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺#داستانآموزنده
شیخ دانایی برای جمعی سخن می گفت و پند می داد؛
در بین پندها لطیفه ای برای حضار
تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند؛
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند؛
او مجددا لطیفه را تکرار کرد تا این که دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید!
او لبخندی زد و گفت :
وقتی که نمی توانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید
پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید !
.
☘🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱
.
☘🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱